آخرین سلطان عشق: داستان زندگانی و شرح دلدادگیها و ناکامیهای شهریار به ضمیمه سلام بر حیدربابا
در این دفتر, 23قطعه شعر کوتاه در قالبهای نیمایی و چهار پاره برای نوجوانان و جوانان فراهم آمده است .بخشی از سروده 'آخرین شب پلنگ 'بدین قرار است' :میخزید آبشاری از دل کوه/ همچو یک اژدهای وحشتناک/ رفته بودند پشت جلبکها/ صخرهها, از هراس آن بی باک/ نر پلنگ جوان آهوگیر/ آمد از اوج کوهسار به زیر/ هیئتی داشت پر شکوه و جلال/ زورمند و بزرگ بود و دلیر/ .'...
((آخرین عاشقانههای ری را)) مجموعه اشعاری است که در هفت دفتر سامان یافته است .در دفتر اول((داستان یک استکان شکسته)) را میخوانیم :حیاط شمالی گیلاس و گفت و گو/ صندلیهای ساکت منتظر/ سایه روشن ایوانها, میزها, پردهها/ صدای شستن استکان/ رنگ بلور آب, خواب گلاب, طعم شکر/ شربت غلیظ لیموی گس/ برجستههای مساوی, ماه, بیراه عروس, آینه, آسمان/ حرف و هوای زن, حوصله,...
داستان, توصیف زندگی خانم دکتر جوانی است به نام 'ناهید' که درصدد کسب امتیاز و اجازه طبابت است. ناهید همزمان با خواستگاری همکلاسیهای دوره تحصیلش در دانشگاه و پسر خالهاش مواجه میشود؛ اما در نهایت به ازدواج با پسر خالهاش رضایت میدهد. در شب عروسی طی تصادفی داماد ناکام کشته میشود و ناهید با بحران های شدید روحی و عاطفی رو به رو میگردد و.....
'سحر مارافسای 'و 'آخرین معرکه 'دو نمایشنامه با مضامین پهلوانی است که در ارتباط با جنگ و ارزشهای دفاع مقدس به رشته تحریر درآمده است .این نمایشنامهها برای اجرا دانشآموزان مقطع دبیرستان تنظیم شده است' .آخرین معرکه 'درباره مرد معرکهگیری است به اسم پهلوان حیدر که هر روز در نزدیکی ترمینال خزانه, بساط معرکه برپا میکند .در این میان نوجوانی به اسم 'ناصر 'ک...
در این داستان, 'سیاوش' جوانی است که در شرکتی مشغول به کار است. او در کودکی پدر و در نوجوانی مادرش را از دست داده است. سیاوش روزی با دختری به نام 'پری' آشنا میشود که از خانواده متمولی است و ارتباط میان آنها ادامه مییابد و تا این که پس از مرگ پدر پری, برادرش 'فرهاد' تمام دارایی پدری را تصاحب میکند و چیزی از ارث به فرزندان دیگر نمیدهد و....
سرودههای این مجموعه اغلب به سبک نو و دارای مضامین عاشقانه است؛ برای مثال: ما به فکر آسمانی آنی/ فطرتی پاک, بیریا, انسانی/ ما به فکر جمع,/ سعادت را, برای همه کس میخواهیم/ به تو عشق میورزیم/ همه را دوست میداریم/ تو به فکر خودی/ حتی.../ به من خسته نمیاندیشی.
نگارنده در((آخرین نماز فرمانده)) خاطرات خود را از جنگ تحمیلی و مجاهدات زرمندگان اسلام باز میگوید .
((آخشیگان)) مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که ذیل این عناوین گرد آمده است :((آوارگان)), ((بویه)), ((ریشههای کاج)), ((قسم)), ((کوچ)), ((مسافرات)), ((مرده ریگ)), ((رنگ گندمزار)) و ((مهتاب)) :مردی تنها, پس از اتمام تدریس با کولهباری از وسایل لازم راه کوهستان را پیش میگیرد .او اندیشههای سیاسی دارد و هر از گاهی با دوستان خود به کوهنوردی میرود, ام...
در این کتاب مصور, بیست و پنج داستان کوتاه طنز برای نوجوانان بازگو شده است. عناوین برخی از این داستان ها بدین قرار است: مشکل جوجه گنجشک, اگر من یک روباه داشتم, شکایت همه قورباغه های دنیا, مورچه های نمی دانند مگس از ادوکلن بدش می آید, بزغاله ای که کلاغ شد, ببرهای ده بالا, دسته برگ هایی که بچه ها به آب دادند, این طوری, و زنگ.
در جلد دوم از کتاب مصور حاضر, بیست و نه داستان کوتاه طنز به چاپ رسیده که عناوین برخی از آنها بدین قرار است: قمری و جزیره ماداگاسکار, ساعت آفتابی, سگی که واقعا می دانست سگ است, تعمیر یک قناری, خواب راحت, مشکل شغال ها, آدم عجیب, خر فهمیده, چطور می شود یک مرغ زنده را نصف کرد, و به موقع.
داستان مصور و رنگی حاضر که برای دانشآموزان دبستانی تالیف شده ماجرای دو برادر به نامهای 'امین 'و 'جواد 'است که در فصل زمستان, با ساختن آدم برفی مشغول بازی میشوند اما مادرشان به خاطر سردی هوا, آنها را به خانه فرا میخواند .در این هنگام آدم برفی فداکار از خورشید میخواهد از پشت ابرها بیرون بیاید تا بچهها بتوانند بیشتر بازی کنند .این امر سبب میشود آدم بر...
در این داستان مصور و رنگی, امین و جواد, در یکی از آخرین روزهای فصل زمستان تصمیم میگیرند در حیاط خانه یک آدم برفی درست کنند .آنها بعد از ساختن آدم برفی مشغول بازی میشوند اما مادر به آنها میگوید که به اتاق بروند و بعد از تابیدن آفتاب و آب شدن برفها برای بازی به حیاط بازگردند .آدم برفی با شنیدن این حرف از خورشید میخواهد تا از پشت ابرها بیرون بیاید .با ت...
برف, زمستان, آب, آبادانی, صرفهجویی در مصرف آب و جلوگیری از اسراف, مضامین شعر بلندی هستند که در این دفتر مصور و رنگی به چاپ رسیده است . شعر چنین آغاز میشود' :از راه رسید زمستون/ برف اومد از آسمون/ تموم شهر, سفیده/ برای زمین مفیده/ برفها هدیه دارن/ آدم برفی میآرن/ آدم برفی قشنگه/ چشماش از جنس سنگه/ سر بی کلاه نمیشه/ سردش میشه همیشه/ .'...گروه سنی 'الف...
ماجرای داستان مصور و رنگی حاضر که برای گروه سنی 'ب' و 'ج' تالیف شده درباره بچههایی است که با همکاری هم یک آدم برفی درست میکنند, اما آدم برفی با رفتار خود خواهانهاش, بچهها را از خود میرنجاند. بچهها نیز او را ترک میکنند, در نتیجه آدم برفی دچار افسردگی میشود.
این داستان درباره یک آدم برفی است که با دیدن بچههایی که لبو میخورند هوس لبو خوردن میکند. او آن قدر به بچهها اصرار میکند و حتی آنها را میترساند تا این که لبوهایشان را به او میدهند و از آن جا میگریزند؛ اما فردا صبح که باز میگردند از آدم برفی خبری نیست و تنها لبوهایی جریده شده بر جای مانده است. گروه سنی 'ب' مخاطبان این داستان مصور و رنگی هستند.