از ديدگاه جغرافيائي، جامعهٔ کوچ‌نشين، بيش از جامعه يکجانشين (شهرى و روستائي) با محيط‌زيست خود، رابطهٔ متقابل دارد. اين رابطه انسان و محيط، در جامعه کوچ‌نشين، رابطه‌اى تنگاتنگ است. مرتع، که پس از عوامل انسان و دام، در مرتبهٔ بعدى اهميت قرار دارد، عاملى طبيعى است که محيط‌زيست به انسان کوچ‌نشين هديه داده است. بدون وجود مرتع، کوچ‌نشينى پديد نمى‌آمد. پديدهٔ مهم و تاريخى کوچ‌نشينى که نقش بسيار حساسى در تاريخ کشور ما داشته است، با بهره‌گيرى از توان محيط‌زيست و اقليم مناسب امکان‌پذير شده است.


تغيير شرايط محيط‌زيست در طى ساليان دراز، تغييرات عمده‌اى را از جامعه کوچ‌نشين کشور به‌وجود آورده‌ است، کاهش تعداد جمعيت جامعهٔ عشايرى کشور و نيز کاهش نسبت جمعيت عشايرى نسبت به جمعيت کل کشور و روند نزولى آن از ابتدا قرن حاضر تاکنون، نشانه‌اى از کاهش منابع طبيعى قابل بهره‌بردارى (عمدتاً مراتع) و به تبع آن کاهش تعداد دام و در نتيجه تقليل جمعيت عشايرى کشور بوده است.


منابع محدود، تعداد محدودى از جمعيت دام را مى‌تواند تغذيه کند. بنابراين در بهره‌بردارى از منابع طبيعي، محدوديت‌هائى براى انسان کوچ‌نشين به‌وجود آمده است. از طرفي، افراد در بهره‌بردارى بى‌رويه از منابع طبيعي، سبب به‌هم خوردن تعادل اکولوژيکى محيط‌زيست و در نتيجه محدوديت در بهره‌بردارى از آن شده است. برهم خوردن تعادل بين عوامل محيط‌ طبيعى (انسان و محيط)، به نابودى هر يک از دو طرف يا در نهايت به نابودى هر دو مى‌انجامد.


زندگى عشاير بختيارى به‌نحوى تنظيم شده که در روند خود ضايعات و مواد آلوده‌اى از خود به‌جاى نمى‌گذارد. سوخت مورد مصرف خانوارها از طبيعت پيرامون زندگى آنان تأمين مى‌شود. عمده‌ترين ماده سوختى را مواد گياهى تشکيل مى‌دهد. مواد پس از سوختن، از خود خاکستر برجاى مى‌گذارند، و در صورت رها شدن در طبيعت، آلودگى به‌وجود نمى‌آورد.


در زندگى کوچ‌نشيني، لوازم بسته‌بندى کالاها از قبيل پلاستيک، کاغذ، مقوا، حلبى و غيره وجود ندارد و در صورت وجود مقدار آن بسيار ناچيز است. روغن مصرفى خانوارها توسط خود آنان تهيه شده و در پوست حيوانات بايستى خيک باشد (مشک) نگهدارى مى‌شود. ظروف نگهدارى پنير، ماست، روغن و آب، همگى از پوست تهيه مى‌شود که در صورت غيرقابل استفاده بودن و رها شدن در طبيعت، تجزيه شده و محيط‌زيست را آلوده نمى‌‌سازند.


لوازم زندگى از قبيل چادر، انواع نخ و ريسمان، پوشاک و زيرانداز، همگى از مواد طبيعى تهيه مى‌شوند و در صورت رها شدن در طبيعت، لطمه‌اى به محيط‌زيست وارد نمى‌سازند. در زندگى کوچ‌نشينان بختيارى به غير از ظروف چاى‌خوري، اغلب ظروف تهيهٔ غذا غيرشکننده بوده و سال‌ها مورد استفادهٔ خانوار قرار مى‌گيرد.


برخلاف جوامع شهرى و روستائي، عشاير در محيط خود زبالهٔ چندانى توليد نمى‌کند، در صورت توليد به‌علت اينکه اغلب از مواد طبيعى هستند ضايعاتى براى محيط‌زيست به‌وجود نياورده و آثار سوئى از خود به‌جاى نمى‌گذارند. باقى‌ماندهٔ غذا، از قبيل خرده نان، استخوان، ته ماندهٔ غذا و غيره، توسط ماکيان، پرندگان وحشي، سگ و غيره به مصرف مى‌رسند. پس از کوچ خانوارها، در پيرامون چادر، زباله‌اى به چشم نمى‌خورد، به‌علت عدم استفاده از توالت در زندگى کوچ‌نشينان بختياري، فضولات انسانى نيز در يکجا انباشته نمى‌شود و به‌علت پراکندگى آن، به‌عنوان کود، مراتع را بارور مى‌سازد (البته اين مورد سبب شيوع بيمارى‌هاى انگلى و بعضى از امراض در منطقه مى‌شود که بايد از لحاظ بهداشتى مورد بررسى قرار گيرد).


از نظر زندگى روزمره، کوچ‌نشينان در محيط‌زيست پيرامون خود، آلودگى به‌وجود نمى‌آورند، ليکن تخريبى که اين جامعه بر محيط خود وارد مى‌آورد، بيشتر مربوط به تخريب فيزيکى و طبيعى است و آلودگى شيميائي، بسيار ناچيز و قابل صرف‌نظر کردن است.