فروپاشى نظام ايلى

مى‌دانيم که در زندگى کوچ‌نشينان بختياري، قانونمندى اجتماعى خاصى حاکم بوده است. اين قانون، تقويم کوچ و چگونگى بهره‌بردارى از مراتع را هماهنگ مى‌کرده است. بر اساس اين قانونمندى اجتماعي، زمان کوچ از رأس هرم قدرت ايل تعيين و به رده‌هاى پائين‌تر اعلام مى‌شد. لذا واحدهاى کوچ‌کننده موظف به اجراء قانون ايلى بوده و از آن تخطى نمى‌کردند و نظام ايلى بر اين قانونمندى استوار بوده است. قبل از موعد مقرر از قشلاق به ييلاق و از ييلاق به قشلاق کوچ صورت نمى‌گرفت. بنابراين، از مراتع، طبق اصول و موازين منطبق بر خصوصيات اقليمى و اکولوژيکى بهره‌بردارى مى‌شد.


پس از فروپاشى نظام ايلى و حذف خان و کلانتر از رأس هرم قدرت و عدم جايگزينى قدرت ديگرى به‌جاى آن، نظام تشکيلاتى ايل به‌هم خورده و رده‌هاى کوچ‌کننده بر اساس منافع شخصى اقدام به کوچ زودرس مى‌کنند. حرکت زودتر از موقع به طرف ييلاق، سبب مى‌شود که مراتع لگدکوب شوند، زيرا در اين هنگام هنوز برف‌هاى زمستانى در سطح مراتع کاملاً آب نشده، خاک مرطوب و نرم است و گياهان مرتعى که در اين موقع نورس بوده و تازه سر از خاک برآورده‌اند، قبل از رشد و بذرافشانى در اثر ورود دام از بين مى‌روند. بنابراين مراتع بازدهى خود را از دست داده و فقير مى‌شوند، در نتيجه مراتع تخريب شده و از بين رفتن پوشش گياهى سبب فرسايش خاک مى‌گردد.


عدم جلوگيرى از قطع درختان و بوته‌هاى گون به وسيلهٔ کوچ‌نشينان بختياري، بعد از فروپاشى نظام ايلي، از عوامل عمده تخريب مراتع است. سنت‌هاى کنترل کننده افراد از بين رفته و فرمانبردارى از رده‌هاى بالاتر وجود ندارد. در اين مرحله هر رده‌اى بنا به شرايط خاص خود تصميم گرفته و منافع خود را با زير پا گذاشتن منافع ديگران تأمين مى‌کند.

ملى شدن جنگل‌ها و مراتع

پس از ملى شدن جنگل‌ها و مراتع در سال ۱۳۴۱، کوچ‌نشينان بختيارى به اين فکر افتادند که مراتع موروثى آنان در نتيجه ملى شدن جنگل‌ها و مراتع، ديگر به آنان تعلق نخواهد داشت. لذا براى تملک اين مراتع بايد اقدامى صورت داد. در اين قانون، اراضى کشاورزى داير از شمول طرح خارج بود. بنابراين بهره‌برداران کشاورزى که در مراتع داراى زمين‌هاى کشاورزى بودند، مى‌توانستند زمين‌هاى خود را در اختيار داشته باشند. بسيارى از مساحات مراتع خوب، به‌وسيلهٔ کوچ‌نشينان، به اراضى کشاورزى تبديل شد و به زير کشت غلات ديم رفت. اين‌گونه اراضى به‌علت عدم آشنائى کوچ‌نشينان با فنون کشاورزي، به زمين‌هاى کشاورزى کم‌بازده تبديل شد که ارزش توليد غلات آن بسيار ناچيز و کم‌ارزش‌تر از ارزش توليد علوفه در همان واحد مى‌باشد.


جنگل‌هاى منطقه نيز با قطع درختان، به اراضى کشاورزى تبديل شده است، در بسيارى از موارد چون از درختان قطع شده، سال بعد، از محل قطع جوانه سر زده و سبز مى‌شود، کوچ‌نشينان بختيارى اقدام به سوزاندن کُنده درخت مى‌کنند. روند اين تخريب در جنگل‌هاى منطقه بازفت و ديناران به‌شدت ادامه دارد.

احداث راه

احداث راه در منطقه از عواملى است که به روند تخريب مراتع و جنگل‌ها شدت مى‌بخشد. راه‌هائى که در منطقه در دست احداث است عموماً با استفاده از وسايل مکانيزه و به‌صورت گسترده‌اى توسط وزارت راه و جهاد سازندگى انجام مى‌شود.


راه اصلى دوآب صمصامى به مسجد سليمان که در حدود ۲۰۰ کيلومتر است از ميان جنگل بلوط مى‌گذرد. اگر به‌طور متوسط عرض اين راه ۱۰ متر در نظر گرفته شود، ۲۰۰ هکتار از اراضى جنگلى را در مرحله اول از بين برده است. علاوه‌بر ضايعاتى که احداث راه به‌طور مستقيم بر جنگل برجاى مى‌گذارد، حدود ۲۰ درصد نيز تخريب غيرمستقيم در اثر ريزش خاک و سنگ به اطراف جاده‌ها وارد مى‌شود. لذا در کل مسير اين راه حدود ۲۴۰ هکتار جنگل از بين رفته است.


راه اردل به دهدز بين (چهار محال و بختيارى و خوزستان) نيز حدود ۱۵۰ هکتار از اراضى جنگلى و نيمه‌جنگلى را تخريب کرده است. بنابراين در کل مسير راه‌هاى فوق به‌انضمام حدود ۱۰۰ هکتار تخريب براى راه‌هاى فرعى استان در مناطق جنگلي، در کل منطقه در حدود ۵۰۰ هکتار اراضى جنگلى و مرتعى از بين رفته است.