تاريخچه روابط سياسى اتریش چین مکزیک آفریقای جنوبی کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا صفحه بعدی 5 4 3 2 1 صفحه قبلی با پيشروى قواى عثمانى تا همدان و سپس به سوى تهران کابينه سپهدار اعظم سقوط و وثوقالدوله به جاى او نشست. در اواخر سال ۱۹۱۷ ميلادى روسها و انگليسىها به وثوقالدوله جهت اجراء قرارداد سپهدار فشار آوردند که موجب اعتراض سفير اتريش لوگوتنى گرديد. همزمان در کرمانشاه حاکم ايالت (نظامالسلطنه) با کمک عدّهاى از مليّون و طرفداران آلمان و اتريش دولت نجات ملي را تشکيل داد که از طرف آلمان و اتريش به سرعت شناخته شد و نظامالسلطنه نتوانست حمايت ديپلماتيک زيادى بهدست آورد لذا وحيدالملک را بهعنوان سفير به سيار به اروپا اعزام داشت تا با کمک کميته نجات ايران حمايت دولتها را براى بهرسميّت شناختن بىطرفى ايران (حداقل به مدّت بيست سال و استقلال و تماميّت ارضى کشور) جلب نمايد. که در اين راه توفيق چندانى بهدست نياورد. در همين سال انگلستان به بغداد حمله کرد و عثمانىها بهناچار قواى خود را از ايران عقب کشيدند. دولت نجات ملّى نظامالسلطنه نتوانست کارى از پيش ببرد و تنها تأثير آن اعزام اسراء اتريش از طريق غرب کشور به اروپا بود. در اين ميان وضع تهران آشفتهتر مىشد. سفير اتريش به سفارت اسپانيا نقل مکان نمود. و به علّت وضع بد نان و بهمنظور تأمين نان اسراء، او يک نانوايى در محل سفارت داير نمود و بهتدريج اتريشىها به همراه اسراء از ايران بهخصوص از تبريز و تهران خارج مىشدند. جنگ جهانى اول با وجود خسارت مادّى و معنوى که به ايران وارد ساخت نتوانست استقلال ايران را به خطر اندازد و بىطرفى و استقلال ايران را در قرارداد آتشبسى که در ۱۵ دسامبر ۱۹۱۷ ميلادى منعقد شد مورد تأکيد قرار گرفت. بر طبق مفاد آن قواى روس و عثمانى و انگليس مىبايستى خاک ايران را ترک کنند. بديهى است همين تضمين در قرارداد صلح برست ليتووسک (Brest Lituwsk) نيز آمد و در ماده ۸ قرارداد بىطرفى و استقلال ايران به رسميت شناخته شد. بدين ترتيب روسها و عثمانىها خاک ايران را ترک ولى انگلستان به بهانه قرارداد ۱۹۰۷ ميلادى از تخليه خاک ايران طفره مىرفت. سفير اتريش در گزارشى (۲۴ ژانويه ۱۹۱۸م.) به سياست انگليس در ايران حمله کرد و به ضرر و زيانهايى که ايران با وجود بىطرفى خود متحمل شده بود، اشاره کرد و افزود که انگلستان خود را قيّم ايران مىداند - انگليسىها از انحلال پليس جنوب نيز خوددارى نمودند و ژنرال دنستويل در اوايل ۱۹۱۸ ميلادى با قواى خود از بغداد به مقصد باکو راه افتاد و تا بندر انزلى پيش رفت و در آنجا قواى جنگل به فرماندهى ميرزا کوچک خان با کمک مشاوران نظامى اتريشى جلو انگليسىها را گرفت جنگلىها اميدوار بودند که با حمايت تمام مردم ايران کشور را نجات دهند که به علّت خيانت عثمانىها و سياست مکارانه انگليس و شکست اتريش در جنگ، توفيقى بهدست نياوردند. سفير اتريش گراف لوگوتتي، همچنان به تلاشهاى خود براى بهبود روابط دو کشور ادامه مىداد و تلاشهاى وى در خصوص گنجاندن مادّهاى در قرارداد آتشبس - قرارداد صلح - در مورد بىطرفى و استقلال و تماميّت ارضى ايران از جمله تلاشهاى شايسته وى است. او در سال ۱۹۱۸ ميلادى در تهران درگذشت. با فوت اين سفير فعّال تعداد افراد سفارتخانه اتريش تقليل يافت و در آستانه تعطيلى قرار گرفت. سفير ايران در اتريش هم (ميرزا مصطفى خان) تا سال ۱۹۲۱ ميلادى کم و بيش، به فعاليّت خود در سالهاى بحرانى ادامه مىداد. پس از فوت سفير اتريش منافع اين کشور بر عهده سفارت اسپانيا واگذار گرديد که با اعلام جمهورى در اتريش (سپتامبر ۱۹۱۹م.) به علّت مشکلات اقتصادى تعطيل و نروژ حافظ منافع اتباع اتريش در ايران شد. انگلستان دخالت خود را به جائى رساند که تحت نفوذ وي، هيئت نمايندگى ايران را به کنفرانس پاريس راه ندادند و بهعلّت قرارداد نکبتبار ۱۹۱۹ ميلادى با وثوقالدوله انگلستان خود را فاعل مايشاء ايران دانسته و در نوامبر سال مذکور افرادى که حق ورود به ايران را نداشتند توسط اين کشور انتشار يافت. در اين ميان نام ده نفر اتريشى بهعنوان عنصر خطرناک وجود داشت که از آن جمله مىتوان از دکتر بياخ (Dr Biach) و دکتر کوستراس (Custoras) و ژنرال هلر (Heller) وابسته نظامى اتريش در ايران نام برد. روابط از ۱۹۱۸ تا ۱۹۴۵ ميلادى پس از پايان جنگ، مسئله مهم در روابط دو کشور اسراء جنگى اتريش بود که از طريق عشقآباد و پاکستان وارد مشهد شده و از طريق قزوين به اروپا اعزام مىشدند. بههر حال هنوز اتريش در ايران فاقد سفارتخانه بود. در سال ۱۹۲۷ ميلادى پس از هشت سال روابط ايران و اتريش برقرار و سفير وقت اتريش در آنکارا اگوست کارل (Agust Karl) به عنوان سفير آکردينه در وين انتخاب شد. تا سال ۱۹۳۸ ميلادى بسيارى از دانشجويان ايرانى به اتريش عزيمت نموده و مشغول تحصيل شدند. با ورود قواى آلمان به اتريش و الحاق اين کشور به آلمان (۱۹۴۵-۱۹۳۸م.)، اتريش از نقشه جغرافيايى جهان پاک گرديد. پس از اشغال ايران توسط متفقين، بسيارى از اتريشىها ايران را ترک کردند و آنچه در اين ميان سرنوشت دو کشور را مشابه هم مىساخت تضمين استقلال اتريش در کنفرانس مسکو و تضمين استقلال ايران در کنفرانس تهران بود که پايههاى تماميت ارضى هر دو کشور در اين دو کنفرانس مستحکم گرديد. در خلال جنگ جهانى دوم و پس از الحاق اتريش به آلمان که روابط ايران و اتريش بهکلى قطع شده بود، اندکى پس از پايان گرفتن جنگ دوباره برقرار و بههمّت انجمن فرهنگى ايران و اتريش هيئتهاى مختلف علمى به ايران آمدند. شايان ذکر است که، گرچه شروع اولين جوانههاى بسط و گسترش روابط سياسى ايران و اتريش، از زمان تأسيس سفارت ايران در اتريش (۱۸۳۳م. برابر با ۱۲۶۲هـ.ش.) توسط نريمانخان قوامالسلطنه وزير مختار وقت بوده است. ولى در گزارشات مربوط به زمان محمدرضا پهلوى به خوبى اوج توسعه و گسترش روابط، فىمابين دو کشور ديده مىشود. سفرهاى متعدد و پيوسته مقامات ايرانى به اتريش و سفرهاى مقامات اتريشى به ايران از جمله رئيسجمهور، صدراعظم و ديگر مقامات بلندپايه بهترين گواه آن است. آغاز به کار دوبارهٔ سفارت اتريش در ايران در سال ۱۹۵۹ ميلادى (۱۳۳۷ هـ.ش.) بوده که اسگوش برش (Eugon Buresch) به سمت کاردار اتريش در ايران منصوب گرديد. در بهمن ماه ۱۳۳۴ (۱۹۵۶م.) سفارت ايران در وين مستقلاً افتتاح شد در آن زمان عبدالله فروهر (۳۷-۱۳۳۵ هـ.ش.) وزير مختار بود. در سال ۱۹۶۰ ميلادى (ارديبهشت ماه ۱۳۳۹هـ.ش.) وزير مختار بود. در سال ۱۹۶۰ميلادى (ارديبهشت ماه ۱۳۳۹ هـ.ش.) دو کشور روابط خود را تا سطح سفارت کبرى توسعه دادند. وزير امور خارجه اتريش در سال ۱۹۵۸ ميلادى از ايران بازديد به عمل آورد و مقدمات همکارىهاى بسيارى را بين دو کشور فراهم نمود. شاه نيز سفرهاى مکررى براى ديدار و معالجه به اتريش داشت. در فاصله سالهاى ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ ميلادي، صدراعظم اتريش (برونکرايسکي) وزير امور خارجه اتريش و رئيسجمهور اتريش (دکتر گرش لاگر) (Dr. Kirschlager) از تهران ديدار نمودند و متقابلاً وزير امور خارجه و اطلاعات ايران هم از اتريش ديدن کردند. حاصل رفت و آمدها و بازديدها عقد قراردادهاى تجارى مهم بين دو کشور و رغبت فراوان و دائمى اتريش به فروش کالاهاى گوناگون و تأسيس کارخانجات متعدد و حتى دعوت به سرمايهگذارىهاى مشترک ايران و اتريش در کشورهاى ديگر نظير مصر و همچنين شرکت در مناقصههايى که توسط ايران جهت پروژههاى مختلف اعلام مىشد، از موارد مهم و قابل ذکر مىباشند. پيوند دوستانه دو کشور در زمان شاه به لحاظ انعقاد يک سلسله قراردادها و موافقتنامهها عميقتر شد که از جمله مىتوان موافقتنامه لغو رواديد براى دارندگان گذرنامه سياسى و خدمت و همچنين برگزارى پنج دوره اجلاس کميسيون مشترک اقتصادى را نام برد. صفحه بعدی 5 4 3 2 1 صفحه قبلی چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها