زناشوئى = جنى مردى
با اينکه مراسم زناشوئى در کليه نقاط بلوچستان يکسان است، ولى در جزئيات آن تفاوتهائى بين مردم زاهدان، ايرانشهر، چاهبهار و نقاط ديگر اين سرزمين وجود دارد.
جوانان بلوچ معمولاً بين ۱۵ تا ۱۸ سالگى ازدواج مىکنند. بيشتر ازدواجها بدون توافق پسر و دختر با هم و بدون تصميم قبلى آنان صورت مىگيرد.
خواستگارى = کاسدى sangbandi Kasidi سانگبندى
خواستگارى در بلوچستان بدين ترتيب است که سرپرست پسر جهت خواستگارى به منزل پدر دختر رفته و پس از ساعتى شستن و چاى نوشيدن و قليان کشيدن، سر صحبت را باز کرده و موضوع را با والدين دختر در ميان مىگذارد. پدر دختر چند روز مهلت مىخواهد تا بتواند پاسخ مناسبى به آنان بدهد. مادر دختر نيز موضوع را با دختر خود در ميان مىگذارد که البته اين مذاکره به معناى دادن حق انتخاب به دختر نيست، بلکه فقط به او اطلاع مىدهد و تصميم نهائى پس از مشورت اعضاءِ خانوادهٔ دختر اتخاذ مىگردد.
مهريه و نقدينه
چنانچه کار به توافق انجامد، دو خانواده براى تعيين مهريه = labb (به گويش سروانى و زاهداني) و غيره وارد مذاکره مىشوند. مبلغ پولى که بهعنوان نقدينه و مهريه تعيين مىشود، در ميان طوايف و قبايل مختلف بلوچ متفاوت است.
شيرينىخوران
علاوه بر موارد بالا سرپرست دو خانواده بايد بر سر لباس و ساير لوازم عروسى نيز توافق نمايند. از اينرو مجلسى ترتيب مىدهند که در آن با شير، چاي، خرما و حلواى بلوچى از مدعوين پذيرائى مىشود و آن را سانگ sang (=شيرينىخوران) مىگويند. در اين مراسم لباسها و وسايل مربوط به عروس را به خانواده او تحويل مىدهند و پس از آن دختر نامزد پسر محسوب مىشود.
يکى از پسنديدهترين سنتهاى مردم بلوچ موضوع بجار bijar (=تعاون) است. در واقع بجار کمک و همراهى مادى با جوانى است که مىخواهد ازدواج کند و خانوادهاى تشکيل دهد.
بجار شامل حال ثروتمند و فقير هر دو مىشود. بزرگان و دانشمندان بلوچ به منظور دستگيرى و همراهى با جوانان فقير و بىبضاعت اين رسم مفيد را عموميت دادهاند تا جوان از بضاعت کم خود خجل نگردد. مبلغ بجار بستگى بهميزان دارائى و همت هر فرد داشته و هيچکس از پرداخت آن معاف نمىباشد.
دوران نامزدى
دوران نامزدى را به گويش بلوچى دره دشتارى douridistari و وسار وجشتار vassarujastar مىگويند. انجام اين دوران معمولاً دو يا سه سال طول مىکشد. در اين مدت پنجاه درصد از احتياجات دختر از قبيل لباس، کفش و غيره را بايد خانواده پسر تأمين نمايند. از آنجا که بيشتر مردان استطاعت پرداخت هزينه عروسى را ندارند، لذا براى تهيه اين وجوه به شيخنشينهاى خليجفارس يا نقاط ديگر مىروند و پس از اندوختن پول کافي، با تحفه و سوغات به موطن خود بازگشته و کمکم تدارک عروسى را مىبينند.
در دوران نامزدى اگر داماد براى کار بهجاى ديگر نرود، ايام عيد فطر و قربان پدر عروس او را به صرف ناهار به خانه خود دعوت مىکند. داماد نيز در پايان ميهمانى و در هنگام مراجعت بهنسبت وضع مالى خود مبلى بهعنوان عيدى به خانواده عروس پيشکش مىنمايد.
حنابندان
مراسم حنابندانى را به گويش بلوچى شمالى انى بندان innybandan مىگويند. مراسم اصلى عروسى معمولاً در سه شب انجام مىگيرد. شب اول و دوم به ترتيب راستکى rastuki و دوزکى duzzuki ناميده مىشود. در اين دو شب عروس و داماد را در دو محل جداگانه به نام (جل) نگاهدارى مىکنند. اين مراسم اکنون نيز معمول بوده و ممکن است تا يک هفته هم طول بکشد. و در بين بلوچان به جل joll معروف است.
در اين مراسم نخت پدرپسر، سوغاتى را که داماد براى عروس و نزديکان او آورده است به منزل پدر دختر مىبرد، پس از آن مواد مورد احتياج مانند برنج، حبوبات، چند بز يا يک رأس گاو و يا شتر، روغن، شکر، آرد، چاى و غيره را جهت طبخ غذا آماده مىکنند. پارچه عروسى آورده شده توسط داماد را در لنگى بسته و بهوسيله يکى از زنان خانواده روى سر داماد مىنهند و با آهنگ ساز و دهل به سمت خانه عروس حرکت مىکنند. زنان تمام مسير را تا خانه عروس آواز خوانده و شادى مىکنند. (در سراوان نيز چنين آوازهائى وجود دارد، اما امروزه در شهرها منسوخ شده است.)
خانواده عروس همه اين زنان را به صرف شير و چاى و سپس به ناهار دعوت کرده و پس از صرف ناهار خياط آورده و لباس عروس را مىدوزند.
پس از آماده شدن لباس عروس، در گوشهاى اتاقى با پرده سفيد اتاقکى که بهمنزله حجله (= کله killah) است بهوجود مىآورند و عروس را پس از شستشو و غسل دادن در آن قرار مىدهند. عروس بهمدت سه روز در اين اتاقک مىماند. وى در اين مدت فقط در هنگام شب و آنهم دور از جشم ديگران مىتواند از آنجا خارج شود و فقط بستگان او حق دارند نزد او بروند.
روز سوم دعوتشدگان به خانه پدرِعروس مىآيند و در آخر شب تختى در وسط مجلس قرار مىدهد و روى آن را با تشک (نالى nali به گويش شمالى و بزم bazm به گويش جنوبي) لحاف (= ليپ liyp) و بالش (= بالشت balist) پوشانده و سپس داماد را روى آن مىخوابانند و به دست و پاى او حنا مىبندد. در اين هنگام داماد بايد کاردى را که به گويش محلى آنرا کارچ karc) مىگويند به کمر خود ببندد. مردانى که در اين مراسم حضور دارند مبلغى پول در ظرفى که جلوى داماد قرار دارد مىريزند. زنى که مسئول حنا بستن به دست و پاى داماد است (جت jat) پولها را برمىدارد. پس از اتمام مراسم حنا بستن، دست و پاى عروس را نيز حنا مىگذارند، در جلوى عروس هم ظرفى قرار مىدهند که زنان در آن پول بريزند. زنى نيز که مسئول حنا بستن به دست و پاى عروس مىباشد و او را مشاطه musate مىنامند پولها را برمىدارد.
فرداى آن شب در حدود ساعت ۹ صبح مدعوين را به صبحانه دعوت مىنمايند. پس از صرف غذا هرکس به اندازه قدرت مالى خود مبلغى شاباش (=مبارکي) مىدهد و از پدر دختر و پسر اجازه مرخصى گرفته و به خانه خود مراجعت مىکند و فقط بستگان عروس و داماد مىمانند.
مراسم عروسى
استحمام داماد
در حدود ساعت ۱۱ تا ۱۲ ظهر، زنان عروس را آماده و آرايش مىکنند. در اين هنگام شترى را با پتوهاى نو و روتختىهاى الوان مخمل آراسته و داماد را بر آن مىنشانند و پسربچه کوچکى را به اين نيت و اميد که اولين فرزند داماد پسر باشد در جلو او قرار مىدهند. روى داماد و پسربچه پارچه تورى انداخته و يک نفر مهار شتر را مىگيرد. دهل زنها مىنوازند، کودکان نيز الاغهاى خود را آراسته و مسابقه الاغ سوارى مىدهند. با چنين مراسمى داماد را به نقطهاى که آب باشد مىبرند. لباسهاى کهنه داماد را از تن او خارج نموده و اصلاح سر و صورت او، او را سوار بر شتر، با نواختن ساز و دهل به خان عروس مىبرند. هنگامىکه داماد و همراهان او به خانه عروس نزديک شدند. جمعى از نان منسوب عروس به استقبال وى مىآيند. يکى از بانوان حامل تشتى است که در آن يک جلد کلامالله مجيد، ليوانى شربت، سرمهدان، مسواک چوبى (معمولاً از ريشه گياهى تهيه مىشود) و يک آئينه قرار دارد. داماد قرآن را مىبوسد، شربت را مىنوشد، سرمه را بر چشم مىکشد و دندانهاى خود را مسواک مىکند و استحمام به گويش بلوچى شمالى جان شود jansoud و به گويش بلوچى جنوبى سرآپى برين sari apibarin گفته مىشود.
مراسم عقد
پس از اتمام مراسم فوق، مولوى را حاضر کرده و در حضور پدر و مادر و خود داماد و همچنين پدر يا عموى دختر از جانب عروس، عقد آنان بسته مىشود. عقد به گويش بلوچى نىکح nikih گفته مىشود.
مراسم زفاف ـ شب يکجاه sabiyikjah
پس از انجام تشريفات عقد، داماد را نزد عروس مىبرند. بهمحض اينکه داماد جلوى حجله عروس رسيد نوکر عروس جلوى داماد را مىگيرد و از او هديه مىخواهد و تا زمانىکه داماد او را راضى نکرده حق ورود به داخل حجله را ندارد.
پس از نوکر، کنيز (=مشاطه) عروس جلوى داماد را مىگيرد و هديه خود را که به گويش بلوچى کتبندى katbandi ناميده مىشود، دريافت مىکند. سپس داماد نزد عروس رفته نو در کنار او مىنشيند. در اين هنگام روى سر عروس و داماد سکههائى مىريزند و سر آنان را بههم مىزنند تا همسر شوند، از آن پس عروس و داماد را تنها گذارده و همه از اتاق خارج مىشوند و مدت سه روز را عروس و داماد در حجله مىگذرانند.
برخلاف نقاط ديگر که عروس را به خانه داماد مىبرند در بلوچستان داماد را به خانه عروس مىبرند. پس از گذشت حدود يکماه عروس و داماد به خانه داماد آمده و زندگى مشترک خود را آغاز مىکنند.
در ميان بلوچان چادرنشين رسم است که وقتى مردى زنى را نامزد مىکند مىگويد: داماد شدهام، زاماس بُوتن zamasbutun و هنگامىکه نامزد او را به عقد خود درآورد مىگويد: نکاح کردهام، نىکح اُن کرت nikihonkurt و زمانىکه همسر او را به خانه مىبرد مىگويد: عروس شدهام، گس ان کرت gisunkort.