در سال ۱۸۳۸ ميلادى که ترجمه گلشن راز شبستري توسط هامر پورگشتال به آلمانى انتشار يافت، در اتريش کار ادبى ارزنده ديگرى در مورد ايران صورت گرفت و آن چاپ متون و ترجمه ديوان شمس تبريزي توسط روزنتسوايک شوانا (Rosenwic Schwanna) بود که در سال‌هاى ۱۸۴۸ و ۱۸۵۸ ميلادى نيز متن و ترجمه چند اثر جامى را هم در وين به چاپ رسانيد. ولى مهمترين کار ادبى او چاپ متن و ترجمه ديوان حافظ در سه جلد و بيش از ۲۰۰۰ صفحه بود که مفصل‌ترين اثرى است که تاکنون دربارهٔ حافظ در دنياى غرب منتشر شده است. اين سه جلد در وين و در سال‌هاى ۱۸۵۸، ۱۸۶۳، ۱۸۶۴ ميلادى به چاپ رسيد.


در سال‌هاى ۱۸۵۶ تا ۱۸۶۳ ميلادى ترجمه کاملى از اوستا توسط فريدريش اشپيگل ايران‌شناس معروف در وين منتشر شد و در سال‌هاى ۱۸۵۶ و ۱۸۶۰ ميلادى از همين دانشمند اثر تحقيقى ديگرى درباره ادبيات قديم ايران با‌نام ادبيات سنتى ايران در دو جلد در وين انتشار يافت و هم او در سال‌هاى ۱۸۶۵ تا ۱۸۶۹ ميلادى بهترين تفسير اروپايى را بر کتاب اوستا منتشر کرد. اين سه کتاب از بدو انتشار مأخذ مهمى در تبعات ايران‌شناسى اروپا محسوب شده‌اند و فرهنگ ايران از اين لحاظ به اين ايران‌شناس بزرگ مديون است.


از اوايل قرن حاضر مکتب ايران‌شناسى در اتريش با رهبرى و اداره ويلهلم گايگر (Wilhelm Geiger) به‌صورت يک مکتب علمى پايه‌گذارى شد. از آثار مهم گايگر در اين زمينه مى‌توان از راهنماى زبان اوستايى (چاپ ارلانگن، ۱۸۷۹م.) و متن پهلوى قديمى‌ترين فصول و نديداد (چاپ ارلانگن ۱۸۷۷م.) و يادگار زريران (چاپ مونيخ، ۱۸۹۰ م.) و به‌ويژه از اثر معروف اصول واژه‌شناسى ايراني نام برد که گايگر با همکارى ارنست کوهن (Ernest Kuhn) تأليف کرد. قبل از گايگر نيز فعاليّت‌هاى ايران‌شناسى - هرچند به اهميّت زمان او نبود - قسمت مهمى از فعاليّت‌هاى شرق‌شناسى اتريش را تشکيل مى‌داد. اين فعاليّت‌ها از نيمه اول قرن نوزدهم با تأسيس آکادمى شرقى امپراتورى و سلطنتى وين که از سال ۱۸۷۹ ميلادى به کنسولر آکادمي (Konsular Akademie) تغيير نام يافت آغاز شده بود. هدف اين آکادمى مطالعات فرهنگى و علمى دربارهٔ دوران گذشته و حاضر کشورهاى شرق بود. از سال ۱۸۸۷ ميلادى اين آکادمى مجله معروفى به‌نام مجله شرقى وين انتشار داد که در آغاز عنوان انگليسى وينا اورينتال ژورنال (Vienna Oriental Jornal) داشت و از سال ۱۹۱۶ ميلادى به بعد نام آلمانى کنونى خود (Wiener Zeitschr Fur Die Kunde Des Moroenlands) انتشار يافت. آکادمى ياد شده بعد از جنگ جهانى اول انجمن خاورشناسى اتريش نام‌ گرفت.


نشريه خاورشناسى مهم ديگرى که در اين زمان منتشر مى‌شد و در سراسر اروپا شهرت داشت ماهنامه اتريشى خاورشناسي (Osterreichische Monatschrift Fur Den Orien) بود. از سال ۱۹۲۵ ميلادى نشريه وزينى به‌نام بررسى‌هايى درباره تاريخ هنرها و فرهنگ‌هاى آسيايي در وين منتشر شد. در سال‌هاى ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۰ ميلادى نيز نشريه ماهانه ديگرى در وين انتشار يافت که به علّت بروز جنگ جهانى دوم انتشار آن متوقف گرديد.


پس از جنگ جهانى دوم انجمن فرهنگى ايران و اتريش در وين تشکيل گرديد و کارشناسان بسيارى را روانه ايران کرد. در ميان اين کارشناسان گياه‌شناسان و پزشکان و مهندسانى هم وجود داشتند. هيئت پزشکى اتريش در سال ۱۹۴۹ تا سال ۱۹۶۱ ميلادى رياست دانشکده پزشکى تبريز را بر عهده داشت. دکتر پلات نيز به‌همراه پنج استاد ديگر که آمريکايي، سوئدي، ايراني، سوئيسى و اتريشى بودند، تدوين يک مجموعه بزگ علمى به‌نام گياه‌شناسى ايران را در دست داشت که در اين مجموعه ۸۰۰۰ نوع گياه ايران گردآورى شده بود و در تأليف آن تمام مأخذ علمى که تاکنون درباره گياهان ايران در کشورهاى مختلف جهان نوشته شده بود، مورد مطالعه قرار گرفته بود. ديگر پزشکان اتريشى در بيمارستان‌هاى راه‌آهن، بانک ملّى و دانشگاه مشهد مشغول فعاليّت بودند.


کشور اتريش که مقام برجسته‌اى را همواره در دنياى علم و ادب و هنر داشته، کوشش‌هاى ارزنده‌اى را در شناساندن فرهنگ و تمدن ايران باستان به‌ويژه توسط مؤسسهٔ شرق‌شناسى دانشگاه وين مبذول داشته است. از جمله مى‌توان از تجديدى چاپ فرهنگ عظيم فارسى و لاتيم و فرهنگ تطبيقى لغات زبان‌هاى زنده پهلوى و ريشه‌هاى آنها و ريشه‌هاى کلمات فارسى جديد اثر فولرس (J.A. Vullers) محقق معروف آلمانى در سال ۱۹۶۲ ميلادى در ۲۶۹۰ صفحه نام برد.


علاوه بر فعاليّت‌هاى علمى ايران‌شناسى و فعاليّت‌هاى مختلف فرهنگى و هنرى ياد شده به‌خصوص از نظر موسيقي، کشور اتريش که از مراکز اصلى موسيقى اروپائى است با ايران ارتباطى نزديک داشته است. در قرن حاضر آثار موسيقى متعددى براساس مايه‌هاى ايرانى توسط استادات اتريشى ساخته شد که معروف‌ترين آنها مارش ايراني جان اشتراوس (Johann Strass) است که در زمان سلطنت ناصرالدين شاه تنظيم و به اجرا درآمد. از زمره آخرين آثار ساخته شده دربارهٔ ايران، مى‌بايد از قطعه آرامگاه حافظ اثر گوتفريد فون آينم (Gottfried Von Einem) و حافظ نغمه‌سرا اثر رابکويچ (Rabchevitch) را نام برد.


رفت و آمدهاى شخصيت‌هاى علمي، اساتيد دانشگاه‌ها و روزنامه‌نگاران دو کشور، مذاکرات آنها با مقامات فرهنگي، دانشگاهى و همچنين بازديد از مؤسسات فرهنگى و آموزشي، خاصه از سال ۱۹۷۱ ميلادي، تأثير بسيار عميقى در استحکام علايق فرهنگى و علمى بين دو کشور داشته است. در ضمن به ‌رسميّت شناختن دين اسلام در اتريش، طى سال‌هاى اخير، زمينه روابط عميق‌ترى را بين دو کشور فراهم آورده است. استقرار مؤسسه فرهنگى اتريش در خاورميانه، در تهران و تأسيس مدارس حرفه‌اى از سال ۱۹۶۱ ميلادى به بعد، از ديگر همکارى‌هاى فرهنگى دو کشور بوده است. هم‌اکنون مرکز فرهنگى اتريش در ايران فعاليّت دارد و ايرانيان دانشجو و بازرگانان بسيارى در اتريش اقامت دارند.