سرابندى (سربندى)
اين طايفه خود را يکى از متحدان و وابستگان براهوئى مىدانند اما زمان اين اتحاد چندان روشن نيست. بههرحال محققان، سرابندى را براى يک دوره تاريخى نسبتاً طولانى از قدرتمندترين طوايف سيستان مىدانند چنين قدرتى نمىتواند بدون همدستى با طوايف قدرتمند ديگر باشد. چه، سرابندى براى مدت دويست سال تقريباً حاکم بر سرنوشت سيستان بود.
اصل و نسب سرابندى
اين طايفه و طايفه براهوئى خود را از اعقاب مالک اشتر نخعى سردار مشهور اسلام پنداشتهاند که در زمان خلافت عمر به ايران آمدند.
... اين مردم بعد از آمدن به ايران نخست با نام نخعى در کردستان ساکن گشتند، آنگاه به عراق عجم و حدود اراک امروزى مهاجرت کرده و در کوههائى به نام سربند ماندگار گشتند و از آن زمان بهعلت سکونت در ناحيه سربند به طايفه سربندى شهرت يافتند.
تيمور لنگ سربندىها را از سيستان به همدان انتقال داد ولى نادرشاه آنانرا به سيستان بازگردانيد (کرزن) سربندىها ساکنان قديمى سيستان بودهاند. تيمور آنها را به بروجرد کوچانيد اما نادر آنها را به سيستان بازگردانيد (سايکس) سربندىها يعنى مقتدرترين ايلات اين ناحيه منسوب به ايل براهوئى هستند. تيمور اين طايفه را قلع و قمع کرد و عده کمى را که مانده بودند به بروجرد کوچانيد و نادر بعدها عدهاى از سربندىها را که در حدود سه هزار خانوار بودند به سيستان بازگردانيد (سايکس)
در اين ترديدى نيست که سربندىها روزگارى از نواحى غربى ايران به سيستان آمدند. از همدان، گلپايگان از شيراز و تقريباً اين واقعه نيز در زمانهاى اخير بوده که ميرخان سربندى و هاشمخان شاهرخى داراى نام و نشان شدند. گلداسميت
تيرههاى سرابندى
مهمترين تيرههاى سرابندى عبارت است از: هاشم زائي، رستم خاني، شولى بر، کمالخان زهي، محمدحسن خاني، سرداري.
براهوئى
براهوئىها از قرن پنجم هجرى يعنى از روزگار سلطان مسعود غزنوى داراى اهميت و اعتبار بوده، بهطورى که پس از شکست بلوچها از سلطان مسعود بهسوى مکران رو مىآورند که براهوئىها مانع آنان مىشوند. لذا به ناچار بهسوى سند و پنجاب کوچيدند. در قرن يازدهم افغانهاى مهاجم را از بلوچستان راندند و خود قدرت را بهدست گرفتند. در دوره نادرشاه براهوئىها که اشرف افغان را هنگام فرار در بلوچستان کشتند، موردتوجه نادر قرار گرفتند. رفته رفته بر قدرت و نفوذ و اهميت براهوئىها افزوده شد تا جائىکه تا اواخر دوره قاجاريه يکى از قدرتمندترين طوايف بلوچستان بودهاند. اوج قدرت آنها در روزگار نادر بود که با تشکيل اتحاديهاى از طوايف مختلف، مدتى حکومت قسمت عمده بلوچستان را در دست گرفتند.
اصل و نسب براهوئىها
زبان براهوئىها شبيه زبان يک فرقه از هندوستانىها است و ابداً شباهتى به زبان فارسى ندارد، از طرفى براهوئىها کوتاه و گرد صورت و فربه ولى بلوجها بلند و لاغراندام و باريک صورت هستند. سايکس
... هفدهمين ساتراپى تقريباً بلوچستان امروز مىشود و در آنجا آريانها مهاجرت کردهاند و همچنين قبايل تيرهرنگ براهوائى که از حيث زبان و دراويدى هستند به اين نقطه آمدند. هرودوت افراد براهوئى از بلوچها تيرهرنگتر و کوتاهتر و چهارشانهتر هستند و در قرن هفدهم بر سيستان دست يافتند.
به درستى معلوم نيست که آيا اين حبشىهاى موصاف همين براهوئىها بودند و اينکه آيا نژاد دراويدى از هندوستان تا شطالعرب بسط داشته ولى احتمال مىرود که اين نظريه درست باشد...
- براهوئىها زبان مخصوص به خود دارند که کردى يا کردگالى ناميده مىشود و هماکنون قبايل ساکن نواحى سن بيلا بهاسم کردگالى شناخته مىشوند. موکلر
- تشابه اسمى بعضى قبيلههاى کرد مثل برادوست با براخوي
- وجود بعضى عشيرههاى کرد در بين عشاير بلوچ به روايت تاريخ مردوخ دو عشيره کرد به نام ماماسنى در بين عشاير بلوچ هستند. براهوئىها ماماسنى يا ممسنى را شعبهاى از طايفه خود مىشمارند...
- براهوئى را تحريف شده ابراهيم مىپندارند زيرا کردهاى غرب ايران ابراهيم را برو مىگويند به تعبير ديگر از به روهى يعنى بالاى کوه آمده است.
- براهوئى نيز مثل کردها خود را از نسل عرب مىپندارند.
به قرائن مىتوان احتمال داد گروههاى ساکن در اين کوهستان جبال قفس= قفص ـ کومچ، کوچ، بلوچ، همان اکرادى بودهاند که حوادث تاريخ آنانرا به اين ناحيه رانده و بعدها به بلوچستان مهاجرت کرده و به طايفه براخوى شهرت يافتهاند و چون در زبان بلوچ خ بهصورت ح (بدون نقطه) تلفظ مىشود، براخوى را براحوى تلفظ نموده که در کتابت بهصورت براهوى و منسوب به آن براهوئى است.
زبان براهوئى
اين زبان را شعبهاى از زبان دراويدى پنداشتهاند و چون امروزه دراويدىها در هندوستان زندگى مىکنند، کسانى مانند سايکس و امثال اوبراهوئىها را از اقوام هندى تصور کردهاند...
زبانشناسى نوين، زبان دراويدى را زبانى يگانه دانسته که بعدها به شاخههاى متعدد از جمله ابتدا به براهوئى که زبان مردم شمال هند تقسيم گشت.
براهوئىها مىپندارند که اين زبان را هنگامى فرا گرفتند که در کوهستانهاى مجاور پاکستان سکونت داشتند. اين احتمال نيز وجود دارد که زبان براهوئى شاخهاى از زبان کردى باشد.
بهر حال زبان براهوئى چه از ريشه دراويدى يا کردى باشد، امروزه بهواسطه تسلط زبانهاى فارسى و بلوچى در منطقه و نيز بهعلت دشوارى تکلم، زبان براهوئى رو به فراموشى است و نسل جديد براهوئى اين زبان را تقريباً نمىدانند. تنها عدهاى از معمرين به زبان براهوئى سخن مىگويند.
تيرههاى براهوئى
براهوئى مرکب از تيرههاى مختلف است که در اطراف لوتک و تاسوکى و خاش زندگى مىکنند، در بلوچستان عده براهوئى حاکم است. فقط معدودى در خاش بهسر مىبرند دو شعبه محمد و حسنى و ياغى زائي، (دياگى زهي)، و زرکارى با ۸۰۰ خانوار در نزديکى لوتک زندگى مىنمايند.
براهوئىها اکثراً چادرنشين هستند و در سايه چادر بهسر مىبرند.
مهمترين تيرههاى براهوئى
۱. موسى زهى ۲. جنگى زهى ۳. عيسى زهى ۴. مستان زهى ۵. شاهى زهى ۶. ياگى زهى ۷. زرکاري