خون قبل از آنکه از راه قلب به ششها (جائى که دوباره اکسيژندار مىشود) برسد در تمام بدن بهوسيلهٔ قلب و از طريق رگهاى خونى گردش مىکند تا اکسيژن و مواد غذائى را به بافتها و سلولهاى بدن برساند. (به مبحث خون و گردش آن مراجعه شود).
عوامل متعددى روى گردش خون تأثير مىگذارد: حجم و کيفيت خون در گردش، فشارى که خون را به گردش مىآورد، وضعيت قلب و وضعيت رگهائى که خون در آنها جريان مىيابد.
بهطور متوسط يک فرد بالغ شش ليتر خون در بدن دارد. چگونگى ترکيب خون براى سلامت بافتهاى بدن حياتى است. خون معمولى تشکيل شده است از يک مايع شفاف زرد بهنام پلاسما که سلولهاى قرمز (گلبول قرمز)، سلولهاى سفيد (گلبولهاى سفيد) و اجسام کوچک مسطحى بهنام پلاکت در آن شناور هستند. دانههاى رنگين موجود در گلبولهاى قرمز که هموگلوبين ناميده مىشوند اکسيژن را به بافتها منتقل مىکند. گلبولهاى سفيد اجسام مضر در بافتها مانند باکترىها و سلولهاى مرده را در خود مىکشند و از بين مىبرند و پلاکتها به لخته شدن خون کمک مىکنند.

فشارى که تحت آن خون جريان مىيابد بهوسيلهٔ نيروئى که براى رساندن خون به بافتها لازم است تأمين مىشود. اگر اين فشار خيلى کم شود (مثلاً بر اثر خونريزى شديد) ارگانهاى حياتى مقدار کمى غذا و اکسيژن دريافت مىکنند و درنتيجه نمىتوانند بهخوبى وظايف خود را انجام دهند و حالت شوک پديد مىآيد.
خون هميشه در بدن جريان دارد و وقتى لخته مىشود که از رگهاى خونى آسيبديده خارج شود (به مبحث زخم و خونريزى مراجعه شود). اما تنها در يک حالت که به آن ترومبوز مىگويند ممکن است خون درون رگ لخته شود - که اين مىتواند منجر به مسدود شدن آن رگ و قطع تأمين حياتى خون اکسيژندار براى بافتها شود. لختهها ممکن است از جائى که تشکيل شدهاند حرکت کرده و به ساير نقاط بدن منتقل شوند که احتمالاً باعث مسدود شدن يک شريان مهم مىشوند.
سفت و سخت شدن ديوارهٔ شريانها (تصلب شرائين) يکى ديگر از علل اختلال در گردش خون است. بالا رفتن مداوم فشارخون بر اثر تصلب شرائين (که معمولاً همراه با بالا رفتن سن اتفاق مىافتد) مىتواند باعث پاره شدن شريانها و در نتيجه خونريزى داخلى شود.
شايعترين نمونهٔ اين وضعيت خونريزى مغزى (يک نوع سکتهٔ مغزي) است و هنگامى اين حالت اتفاق مىافتد که شريان تأمينکنندهٔ خون مغز پاره شود و خون آن داخل بافتهاى مغز شود.
دو عامل به ترومبوز (لخته شدن خون در داخل رگ) کمک مىکنند. يکى ضعف گردش خون که با بالا رفتن سن تشديد مىشود و ديگرى تنگ و باريک شدن رگهاى خونى بهعلت رسوب چربىها در ديوارهٔ آنها. لختهاى که بر اثر گردش خون از جاى خود حرکت کرده و به شريانهاى مغز مىرسد مىتواند سبب سکته (ترومبوز مغزي) بشود؛ وجود لخته در شريانهاى ششها احتمالاً باعث قطع جريان عادى و اکسيژندار شدن خون مىشود (آمبوليزم ريوي)؛ تشکيل لخته در شريانهاى تأمينکنندهٔ خون خود عضلهٔ قلب که به شريانهاى کرونر يا تاجى معروف هستند باعث حمله قلبى (ترومبوز کرونر) مىشود.
ماهيچهٔ قلب مانند ساير ماهيچهها منقبض و منبسط مىشود و رگهاى جداگانهاى براى تأمين خون خود دارد که شريانهاى تاجى يا کرونر ناميده مىشوند. برعکس ساير ماهيچهها، ماهيچهٔ قلب بايد هميشه فعاليت کند تا ساير اندامهاى بدن را تغذيه نمايد - حتى اگر خود هم از نظر اکسيژن در مضيقه بماند.
شريانهاى کرونرى مانند ساير شريانها ممکن است همراه با بالا رفتن سن تنگ و باريک شوند و بنابراين ميزان خونى که از آنها عبور کرده و به قلب مىرسد کاهش يابد. بديهى است که هر چقدر خون کمترى به قلب برسد از کارآئى قلب کاسته مىشود، بهعبارت ديگر ضربان ضعيف و (يا) نامنظم شده و سرانجام ممکن است کاملاً بايستد (ايست قلبى).