اگر کسى شب چهارشنبه بميرد بايد يک تکه از لباس او را در کنار جسد او در خاک کنند.
مادامى که جنازهٔ ميت در اطاق است اگر کسى قدم به خانهٔ ميت بگذارد بايد حتماً در مراسم تشييع جنازهٔ او هم شرکت کند و پس از ختم مراسم غسل و تدفين نيز به خانهٔ صاحب عزا بازگردد و يکبار کفش خود را از پا درآورد و دوبار بپوشد (دستور غيرمستقيمى است براى آنکه وارد مجلس شوند و الحمد بخوانند و براى مرده طلب آمرزش کنند).
زن اگر در مجلس ختم شرکت کند بايد چادر خود را پشت و رو کند و سپس به خانهٔ خويش برگردد والا سنگيني به خانهٔ خود خواهد برد و ممکن است در خاندان وى نيز مصيبتى روى کند.
در مجلس ترحيم هرکس شال و سفرهٔ عزا را پهن کند و قاب و قدح و گلدان و قهوه و قاووت در آن بگذارد در پايان مجلس نيز خود او بايد سفره را جمع کند وگرنه بهزودى يکى ديگر از افراد آن خانواده فوت خواهد کرد. و نيز هرکس اتاق ميت را جاروب کرده باشد تا سه روز متوالي، همو بايد اتاق را جاروب کند والا طولى نخواهد کشيد که يکى از خويشاوندان وى خواهد مرد.
هرگاه کسى به سفر رفته باشد و خبر فوت او را براى خانواده او بياورند و ليکن بعد معلوم شود که اين خبر دروغا بوده است، وقتى آن شخص از سفر برمىگردد نبايد از در حياط به خانه داخل شود بلکه بايد از پشت بام يا از روى ديوار به خانه برود و هگامى هم که قدم در حياط گذاشت بايد يک دستمال نان از بالاى بام بر سر او بيندازند و بعد نان را بهعنوان تصدق به فقرا و نيازمندان بدهند.
روز هفتم و چهلم و سال ميت بايد سر خاک او بروند و خرما و ميوه و قاووت روى قبر او بگذارند و قرآن بخوانند و براى او طلب آمرزش کنند. بهعقيدهٔ يعضى در روز هفتم و چهلم بردن ميوه و ساير خوراکىها (جز صدقات جاريه مانند خرما و قهوه و قاووت) بر سر خاک خوب نيست مگر آنکه ميت جوان باشد.
روز هفتم و چهلم که سر قبر مرده مجلس يادبود مىگيرند روح ميت از آسمان به زمين مىآيد و در کنار جسد قرار مىگيرد و از توى قبر بهعمل بازماندگان خود نگاه مىدارد اما در مجلس يادبود سال در کنار قبر مىنشيند و به خيرات و صدقات بازماندگان خود مىنگرد و در حق آنها دعا مىکند اما ديگر به جسد اعتنائى ندارد.
اگر ميت فقط صاحب يک فرزند باشد بهعوض روز هفتم، روز ششم (يعنى يک روز جلوتر) سر خاک او مىروند اما اگر پيش از يک فرزند داشته باشد هم روز هفتم و هم روز چهلم و هم سال او را يک روز جلوتر مىگيرند.
هرگاه روز سوم فوت ميت مصادف با جمعه شود بايد همسايه دست راست او مقدارى باقالى بپزد و از پشت بام به هريک از بازماندگان ميت يک دانه بدهد بخورند والا بهزودى يکى ديگر از افراد آن خانواده فوت خواهد کرد.
هرگاه چشم زن حامله به ميت بيفتد چشم بچه او شور خواهد شد. براى آنکه چشم بچهٔ او شور نشود يک تکه نمک روى دل مرده مىگذارند و بعد آنرا به زن حامله مىدهند. زن حامله بايد نمک را تا روز زايمان نزد خود نگاه دارد و در همان ساعت اولى که بچه او بهدنيا آمد قطعه نمک مزبور را در آب حل کند و نوزاد خود را در آن آبنمک بشويد.
حلواى مرده را هرکس در روز اول درست کرده باشد روز سوم نيز بايد همان شخص درست کند.
اگر در خانوادهاى دو مصيبت به يکبار روى کند يعنى دو تن در يک روز بميرند بايد فوراً يک مرغ بکشند و گوشت آنرا به فقير بدهند والا بهزودى فرد ثالثى از آن خانواده خواهد مرد.
هرگاه در خانوادهاى دو سه تن متوالياً در عرض چند روز فوت کنند، مىگويند ميت اولى کفن به دهن گرفته است بايد بروند و قبر او را بشکافند و گوشهٔ کفن را که قطعاً به دندان خود گرفته است از دهان او خارج کنند.
شبهاى جمعه همهٔ ارواح آزاد مىشوند و هريک به خانهٔ خود مىروند و بر لب ديوار خانه مىنشينند و به اعمال بازماندگان خود مىنگرند اگر ديدند آنها مشغول خواندن نماز و قرآن هستند و خيرات و مبرات مىکنند خوشحال مىشوند و در حق بازماندگان خود دعا مىکنند وگرنه دل شکسته و افسرده خاطر مىشوند و آنها را نفرين مىکنند.
چزها (چز ĉaz = جيرجيرک، زنجره) و سوسکها ارواح سرگردانى هستند که دائماً جيرجير مىکنند و سرود غمهاى خود را مىخوانند.
اگر بر گور کسى اسفند برويد خداوند او را آمرزيده است.