بختک يا فرنجک کنيز اسکندر بوده وقتى‌که کلاغ نک زد به مشک آب زندگى و بر زمين ريخت بختک سر رسيد يک مشت از آن آب جمع کرد و خورد اسکندر خشمناک شد فرمان داد بينى او را بريدند و بينى از گل براى او درست کردند اين بختک گنج سراغ دارد و کسى که در خواب به حالت کابوس مى‌افتد همين بختک است که خودش را روى ان شخص مى‌اندازد و کسى که خوابيده بايد کوشش بکند تا در تاريکى بينى او را بگيرد آن وقت بختک از ترس اينکه مبادا بينى‌ او کنده شود نشانى گنج را خواهد داد ولى به محض اينکه سر انگشت را تکان بدهند کابوس مرتفع مى‌شود يعنى بختک فرار مى‌کند.