در دوره ماد تا اسلام بر پايهٔ آنچه در اثر دينى ونديداد آمده: جمشيد شاه در هنگامىکه اقدام به ايجاد سکونتگاههائى براى اسکان مردمان و جانوارن اهلى کرد، در آن بازارى ساخت که گويا بيشتر براى نگهدارى و عرضهٔ کالاهاى خوراکى بود.
در آغاز سکونت آريائىها، اشتغال به امور صنعتى چندان پيشرفت نکرده بود و جامعه به سه طبقه روحانيان، سپاهيان و کشاورزان تقسيم مىشد. اما رفته رفته فعاليتهاى صنعتى شکل گرفت و کارگاههاى طلاسازي، نقرهسازي، آهنگري، شيشهگري، ذوب فلزات و غيره براى توليد محصولات فلزى و شيشهاى ساخته شد.
در روزگار مادها، فرهنگ شهرنشينى رشد يافت و بهنظر مىرسد که گروههائى از پيشهوران و صنعتگران بهصورت حرفهاى به کارهاى تخصصى اشتغال داشتهاند. در روزگار هخامنشيان، سرزمينهاى زير فرمان هخامنشيان در روزگار داريوش به پهناورترين حد رسيد و گويا چهل وشش قوم مختلف در سرزمينهاى زيرفرمان هخامنشيان مىزيستند و بازرگانى با پول و مبادله کالا هر دو صورت مىپذيرفت، در اين روزگار مؤسساتى بازرگانى مانند بانک پديد آمد و در همين روزگاران بود که گروههاى صنفى و حرفهاى شکل گرفت چه گروهى اجتماعى به نام کورتش از طبقات و قشرهاى چندى مانند کارگران و متخصصانى که در برابر کار خود حقوق مىگرفتند وجود داشت. عدهاى از آنان به کارهاى ساختمانى سرگرم بودند... و بازرگانى و مبادلات کالا و حمل و نقل زمينى و دريائى رو به رونق و گسترش و کشتىهاى بازرگانى بزرگ با ظرفيت ۲۰۰ تا ۳۰۰ تن در فعاليت بود.
در مورد جاى فضاى بازار و چگونگى خصوصيات کالبدى و کارکردى آن در اين عهد در حال حاضر اطلاعات کافى در دست نيست اما محل آنها دور از بازارها و مراکز تجمع بود و مىتوان حدس زد که بازارها در کنار دروازهها و گاه در شهرهاى بازرگانى در امتداد گذر و راه ارتباطى اصلى و در محل تقاطع شاهراههاى اصلى درون شهر و در بخشى از آنها شکل مىگرفتند.
در روزگار اسکندر و سلوکىها کار داد و ستد و بازرگانى رونق فراوانى يافت چه افزايش مبادلات بازرگانى و رونق بازار انواع و اقسام کالاهاى قابل مبادله موجب کاهش ارزش طلا و نقره به ميزان پنجاه درصد شد. توليدات پارچهها و صنايع دستي، فلزکارى و سفالگرى رو بهرونق نهاد.
سلوکىها براى لشکرکشىهاى خود تعدادى شهر و شهرک در مسير جادهها و راههاى نظامى و بازرگانى خويش پديد آوردند و در اين شهرها برخى از پيشهوران و صنعتگران و سربازان يونانى علاوه بر مردم عادى مىزيستند و در نتيجه زمينه گسترش صنايع دستى و بازرگانى فراهم گشت.
در روزگار پارتيان پس از کشاورزى بازرگانى از اهميت بسيار برخوردار بود، از اينرو در حفظ جادهها و ايجاد کاروانسراها و حتى بازارها مىکوشيدند يک جاده از چين شروع مىشد و شاخهاى از آن به هند مىرفت، جاده ديگر، از کنار رود فرات مىگذشت و پس از عبور از آسياىصغير و سوريه و شمال بينالنهرين به خليجفارس منتهى مىشد.
گويا بازرگانان در روزگار اشکانيان داراى نوعى سازمان صنفى و حرفهاى بودند و در شهرهاى بازرگانى در محلها و فضاهاى معينى در بازارها يا کنار آنها بهکار سرگرم بودند و بازرگانان هر صنف يا هر شهر در محل معينى گرد مىآمدند.
مىتوان پنداشت که محل بازار در شهرهاى بازرگانى در نزديکى دروازه و در امتداد مهمترين راه اصلى شهر قرار داشت.
در روزگار ساسانيان علاوه بر کشاورزى توليد صنايع دستى و انواع پارچهها، اشياء شيشهاي، فلزي، جواهرآلات، ابريشمبافى رو به گسترش بود چه در شهرى چون شوشتر، شوش و گنديشاپور کارگاههاى متعدد پارچهبافى داير بود.
کالاهائى چون انواع پارچه ابريشمي، کتاني، پشمي، قالي، مصنوعات فلزى و برخى از انواع ميوه و خشکبار از ايران صادر و کالائى چون ابريشم خام و ادويه و سنگهاى قيمتى از کشورهاى ديگر وارد ايران مىشد.
در روزگار ساسانيان بر تعداد شهرهاى بازرگانى ـ صنعتى و کشاورزى بازرگانى افزوده شد و بازار يکى از عناصر اصلى اين شهرها بود و بازار رئيسى به نام بازاربد داشت. بازارها بهطور همزمان، هم نقش شاهراه ارتباطى و هم نقش اجتماعى ـ اقتصادى بازار در حيات جامعهٔ شهرى آن روزگار را داشت. بازارها بهطور همزمان، نقش شاهراه ارتباطى شهر و هم نقش فضاى عمومى و محل تجمع را ايفاء مىکردند. گفتهاند بازار يونجهفروشان تيسفون اغلب پر از جمعيت بود، بازرا شهر سلوکيه قديم (وه ـ اردشير) نيز بسيار بزرگ و هميشه پر از کالاهاى مختلف از نواحى گوناگون بود و هميشه جمعيت انبوهى در آن رفت و آمد داشتند.
بازارهاى واقع در شهرهاى بزرگ داراى تأسيسات و فضاهاى لازم براى نگهدارى کالا بودند و انبارهاى بازرگانان که انبارهاى شهرى خوانده مىشدند. جدا از انبارهاى حکومتى بود.
علاوه بر بازارهاى دائمى واقع در شهرهاى بازرگاني، بازارهاى موقت نيز در برخى از شهرها در اوقات معينى در سال تشکيل مىشد.