قلعهٔ سلاسل (شوشتر)
قلعهٔ سلاسل دژى است بسيار بزرگ داراى حياطهاى مفصل و متعدد، سربازخانهها، طويلهها، حمامها، شبستانها، برجها، باغچهها، قورخانه، خندق که اکنون بيشتر آن ويران و ساختمانها بر هم ريخته شده است. شکل قلعه بيضى غيرمنظم و جاى آن بسيار باصفا روى قطعه سنگى مشرف به رود کارون واقع شده است. در اين قلعه ساختمانهاى چند طبقه در وسط و حياطها در اطراف آنها است. سلاطين و امراى پيشين، عمارت عاليه و قصرهاى ممتاز که به طلا و مينا و لاجورد منقش شده بود در آن ساخته بودند که آثار برخى از آنها باقى است.
خندق دور آن بسيار عريض و عميق و به آب کارون پيوند دارد و جز يکى دو پل راه رفت و آمد به قلعه نمىباشد. اين قلعه خيلى قديمى است چه در فتح شوشتر بهدست اعراب نام آن برده شده که پناهگاه هرمزان بوده است. در وجه تسميهٔ آن به سلاسل سيد عبدالله سيدنورالدين جزايرى شوشترى مؤلف تذکرهٔ شوشتر از زبان مردم گرفته است که سلاسل نام غلام والى فارس که حاکم شوشتر بوده آن را بنا نمود. آنگاه براى نشان دادن خدمت خويش و بزرگى کار، علم طغيان برافراشت والى فارس شش ماه قلعه را در محاصره داشت و نتوانست آن را بگشايد، ناچار دست برداشت، سپس سلاسل از قلعه بيرون آمد و اظهار خدمت کرد.
اما يقيناً اين دز از پيش از اسلام وجود داشته و در آن روزگار بودن کسى به نام سلاسل در اين حدود بعيد بهنظر مىرسد. شايد منشاء افسانه اين باشد که دز قديم بعد از فتح عرب ويران شده است و ابىالسلاسل نامى که در سال ۳۱۵ هجرى قمرى مجدداً آن را آباد کرده از اين جهت به نام سلاسل معروف شده و او از طرف خليفهٔ بغداد حاکم شوشتر بود نه والى فارس. اين دز مکرر روى به ويرانى نهاده و آن را تعمير نمودهاند يک دفعه به دست فتحعلىخان حاکم خوزستان در قرن يازدهم هجرى قمرى و دفعهٔ ديگر در سال ۱۲۳۷ قمرى بهدست محمدعلى ميرزاى دولتشاه، بار ديگر به امر نظامالسلطنه حسينقلىخان مافى در سال ۱۳۰۷ که آن را مرمت کامل نمود. ولى قلعه در نتيجهٔ باران سال ۱۳۴۲ و زلزلهٔ سال ۱۳۴۷ خرابى بسيار ديد.
قلعهٔ داو يا داو دختر
در شمال شهر رامهرمز در دامنههاى ميانى کوهى گچين بر روى دو تپه که در امتداد هم واقع شدهاند قرار دارد. شکل گرد و دايره مانند هر دو واحد قلعه، چنان است که معمارى قلعهسازى رومى را مىرساند و مانند آثارى مىباشد که از قلاع رومى در جنوب مديترانه کمابيش بر جاى ماندهاند. و ممکن است که اين قلعه دژى باشد که به روزگار ساسانيان براى محافظت راه تجارى و نظامى گسترده شوش - هوجستان واجار - اصفهان يا براى نگهبانى کاخ و خزائن رامهرمز يا نظارت بر جلگهٔ زراعى و باغها و مزارع و انبارهاى غله بنيان گرفته باشد و رومىها در ساختن آن يا نقشهٔ آن دخالت داشتهاند.
قلعهٔ ارجان (بهبهان)
پل آمير نويسندهٔ کتاب خداوند الموت دربارهٔ قلعهٔ ارجان مىگويد: قلعهٔ ارجان بالاى کوهى سنگلاخ بنا شده است. قلعه در مرتفعترين قسمت کوه متکى به يک تخته سنگ بزرگ ساخته شده و آب باران و برف از همان تخته سنگ وارد انبارهاى قلعه مىگرديد و آنها را پر مىکرده است.
شکل برجهاى قلعه به شکل مکعب نشان مىداد که اسلوب ساختمان برجها از قلاع رومى اقتباس گرديده است ... .
صحن قلعهٔ ارجان چهل ذرع در چهل ذرع مىباشد و اطراف صحن سه طبقه حجره يکى بالاى ديگر ديده مىشد و تمام حجرهها دراراى طاق چند شاخه معروف به طاق رومى که محکمترى طاقها به حساب مىآيد مىباشد. برکيارق فرزند ملکشاه سلجوقى به دستور حسن صباح رهبر فرقهٔ اسماعيليه مدتى در قلعهٔ ارجان زندانى بوده است.