تونس و حاکميت اسلام تونس چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا پس از رحلت پيامبر عظيمالشأن اسلام، در اواخر دوران خلافت ابوبکر فتوحات اسلامى آغاز گرديد. سپاه اسلام در راه گسترش نفوذ اسلام با سپاه روم از يک سو و با سپاه ايران از سوى ديگر روبهرو بود. اما سپاهيان اسلام بهزودى توانستند به پيروزىهاى بزرگى دست يابند تا جائىکه در سال ۱۳ هجرى يعنى دو سال پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) در جنگ يرموک (۶۳۴م)، روميان را با شکست سختى مواجه نمودند. بهدنبال اين جنگ دروازههاى سوريه گشوده شد. طى چند سال بعد از اين پيروزى هر روز بر دامنهٔ فتوحات سپاه اسلام افزوده شد. بهطورىکه به سقوط دولت ساسانى در ايران و حاکميت اسلامى انجاميد. با پيروزى مسلمانان در جنگ نهاوند در ۱۷ و ۱۸ هـ.ق (۶۳۸ و ۶۳۹) روند فتوحات سپاه اسلام در سال ۲۰ هجرى (۶۴۱) به مصر کشانده شد و بهدنبال آن راه براى حاکميت اسلامى در شمال آفريقا و سواحل جنوبى درياى مديترانه باز شد. سپاه اسلام پس از مدتى توانست مقاومت بربرها در شمال آفريقا را بشکند و بر شمال آفريقا و از جمله تونس حاکم شود. از اين راه عده زيادى از بربرها اسلام آوردند. مؤلف کتاب آفريقا، تاريخ يک قاره مىگويد: اسلام در اينجا (شمال آفريقا) چونان هر جاى ديگر پيروز شد. اين پيروزى هم به سبب پيام انقلابى وحدت و برادرى و هم به سبب سپاهيانش بهدست آمد. سپاه اسلام در راستاى فتوحات خود در آفريقا در سال (۶۷۰م-۵۰هجري) بخش اعظم تونس را گرفت و با پيروزى اعراب مسلمان بر امپراتورى بيزانس (روم شرقي) تمام متصرفات روم و ايالات رومى تحت تصرف آنان درآمد. از جمله مغرب که شامل آفريقاى شمال و اندلس نيز بود را تحت انقياد خويش درآوردند. بهدنبال اين پيروزى بزرگ، عقبهبن نافع، شهر قيروان را در سال ۵۰ هجرى (۶۷۰م) بنا نهاد و مسجد بزرگى در آن ساخت، که از مساجد معروف جهان اسلام است. اين شهر بهعنوان پايتخت آفريقا انتخاب گرديد. بالاخره با سقوط نهائى شهر کارتاژ در سال ۷۴ هجرى (۶۹۴م) مسلمانان سرزمينهاى خويش را تا درياى آتلانتيک وسعت بخشيدند و در سال ۹۲ هجرى - سپاه اسلام به طارقبنزياد وارد اسپانيا گرديد. بنابراين، مىبينيم که حاکميت اسلام در کشور کنونى تونس به صدر اسلام يعنى قرن هفتم ميلادى مىرسد که در راستاى گسترش و نفوذ اسلام در شمال آفريقا اين کشور نيز جزء قلمرو اسلام قرار مىگيرد. و مردم شمال آفريقا با پذيرفتن دين اسلام و رايج شدن زبان عربي، بهتدريج فرهنگ اسلام را مىپذيرند. بهطورىکه از آن پس فرهنگ حاکم در اين کشورها فرهنگ اسلام مىباشد؛ زيرا که اکثريت قريب به اتفاق مردم اين مناطق مسلمان بوده و به زبان عربى تکلم مىکنند و زبان عرب، زبان رسمى اين کشورها مىباشد. گسترش نفوذ اسلامى در شمال آفريقا و آن سوى درياى مديترانه و تداوم آن در قرن دوم هجرى با حاکميت امويان در مرکز خلافت اسلامى همراه بود. طبيعى بود که خلفاى اموى بهعلت فساد مرکز خلافت و گستردگى بيش از حد حوزه اسلامى در مدت طولانى نتوانند اين مناطق را حفظ نمايند. لذا، کمکم زمزمههاى استقلالطلبى در اين مناطق آغاز گرديد و دولتهاى مستقلى در اين مناطق پا به عرصهٔ وجود نهادند. بهويژه هنگامى که دولت عباسى در بغداد به قدرت رسيد از اين فرصت بهدست آمده، استفاده نمود. اقدام به تأسيس دستگاه مستقلى از مرکز خلافت نمودند. عبدالرحمن الفهرى از جمله کسانى است که توانست در اين هنگام تونس را (که به آفريقيه نيز معروف بود) مستقل سازد. البته خلفاى اموى و عباسى تا آنجا که امکان داشت، از روند استقلالطلبى اين مناطق جلوگيرى مىکردند. بهطور مثال با تغيين يزيدبنحاتم از طرف عباسيان بهعنوان حاکم قيروان (پايتخت آفريقا) براى مدتى تمام کوششهاى استقلالطلبانهٔ بربرها متوقف شد. اما با مرگ يزيدبنحاتم - که سختگيرىهاى فراوانى براى کنترل اوضاع نموده بود، در سال ۱۷۰ هـ (۷۸۷م) شمال آفريقا بار ديگر دچار ناآرامى گرديد. اوجگيرى اين ناآرامىها چنان بود که دستگاه خلافت را عاجز ساخته بود. بدينسان زمينه جهت برافراشته شدن علم استقلال در اين مناطق که از مرکز خلافت بسيار دور بودند، فراهم گرديد. از جمله در کشور تونس فعلى گروههاى مختلفى به قدرت رسيدند که مرکز خلافت نيز به ناچار با آنها مدارا مىکرد و به اين دلخوش مىکرد که حکام اين مناطق در ظاهر امر خليفه را به رسميت مىشناسند. اما در واقع خود حاکمان مستقلى محسوب مىشدند. چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها