سرزمين مسلمانان فيليپين مورو شامل سه منطقه بزرگ به‌نام‌هاى جزائر ميندانائو و باسيلان، مجمع‌الجزاير سولو و جزيرهٔ پالاوان مى‌باشد.


زبان مسلمانان مورو از زبان ملايو - پولنزيائى ريشه گرفته است. زبان عربى نيز به‌همراه اسلام در فرهنگ موروها از قرن پانزدهم وارد شده است و هنوز به‌عنوان يک زبان مذهبى به‌کار مى‌رود، ولى تعداد محدودى از مردم به آن تسلط دارند. در مدارس دولتى و ادارات نيز همانند ساير نقاط فيليپين زبان انگليسى وسيلهٔ آموزش و ارتباط است.


مسلمانان جزاير جنوبى فيليپين که حدود ۷۰۰ سال است به دين مبين اسلام گرويده‌اند و تا حدود ۸۰ سال قبل همه جزاير جنوبى فيليپين در اختيار ۷ ميليون مسلمانى بود که در فيليپين به‌سر مى‌بردند و عمدتاً در ۲۳ استان جنوبى از جمله ميندانائو، توتاک، سارکان و... وابسته‌اند که اغلب در سولو و ميندانائو ساکن بوده و زبان و گويش آنها چندان تفاوتى با يکديگر ندارد.


مسلمانان فيليپين در طول سال‌هاى مبارزه موفق شده‌اند با مسلمانان ديگر کشورها نيز ارتباط برقرار کنند و پى ببرند که قسمتى از امت اسلامى است. آنها اغلب به کارهائى مانند برنج‌کارى و کشت غلات اشتغال دارند و در ساخت صنايع دستى و ظروف برنجى و چوبى ماهر مى‌باشند. عده ديگرى از اين مسلمانان به‌عنوان تاجر و ماهيگير در بنادر فعاليت دارند و آن‌هائى که در مناطق شهرى ساکن هستند، اغلب در ادارات و کارخانجات به‌کار اشتغال دارند.


مناطق مسمان‌نشين جنوب از جمله جزيرهٔ ميندانائو، دومين جزيرهٔ بزرگ فيليپين بعد از لوزان در شمال کشور است که ازنظر منابع مختلف براى کشور فيليپين حائز اهميت مى‌باشد.


سرزمين موروها يکى از حاصلخيزترين زمين‌هاى قاره آسيا است که ۹/۵۰ درصد محصولات ذرت، ۳/۵۸ درصد نارگيل، تقريبا ۱۰۰ درصد موز و نزديک به يک ميليون تن برنج کشور را تأمين مى‌نمايد.


منابع زيرزمينى اين منطقه نيز در رأس ثروت‌هاى طبيعى قرار دارد. در منطقه پالاوان نفت نيز کشف گرديده است.


مسلمانان جنوب فيليپين، تاريخ پر فراز و نشيبى را پشت سر نهاده‌اد. از ميان جوامع جنوب شرقى آسيا، مسلمانان فيليپين که به موروها شهرت دارند که در طول قرن‌ها مقاومت در برابر متجاوزان متحمل خسارات جانى و مالى عظيمى شده‌اند.


فيليپين دير زمانى تحت حکومت مسلمانان قرار داشته است. بازرگانان عرب براى سال‌‌ها نبض تجارت دريائى را از درياى سررخ تا درياى چين در دست داشتند و از اواخر قرن ۹ تا اوائل قرن ۱۵ ميلادى تعدادى از اين بازرگانان در ايالت سولو ساکن شدند. هم‌زمان با آن، گسترش اسلام مخصوصاً در محدوده‌اى که حاکميت سلطان سولو قرار داشت، آغاز گرديد. قسمتى از سرزمين امروزى شبه جزيره فيليپين، تحت فرمانروائى سلطان بويان که مسلمانان به‌صورت بالقوه رهبرى آنجا را داشتند، بود.


در سال ۱۵۶۸ ميلادى با ورود استعمار اسپانيا که اهداف استعمارى خاصى را دنبال مى‌کرد اوضاع رنگ ديگرى به خود گرفت. کلمهٔ مورو MORO را نيز اولين‌بار همين استعمارگران اسپانيائى بر مسلمانان فيليپين نهادند، واژهٔ مورو از ريشهٔ لاتين لغت MOROI گرفته شده است که در زمان قديم به مردم شمال غربى آفريقا اطلاق مى‌شد و نام‌هاى مراکش و موريتانى نيز از همين ريشه مشتق شده است.


اسپانيائى‌ها در بدو ورود خود به جزاير شمالى مجمع‌الجزاير فيليپين به‌دليل موقعيت خاص جغرافيائى اين منطقه در صدد برآمدند تا تمامى اين کشور را تحت سيطره خود درآوردند. در آن زمان جزاير جنوبى فيليپين با پذيرش دين اسلام از قدرت و تحرک خاصى برخوردار بودند.


فيليپين بيش از ۳ قرن تحت سلطهٔ استعمار اسپانيا بود که نتيجه اين تسلط ترويج مسيحيت و سعى در از بين بردن فرهنگ اسلامى و غارت منابع آن کشور بود. اما به‌تدريج قدرت اسپانيا رو به افول نهاد و آمريکا باتوجه به ضعف اسپانيا از فرصت به‌دست آمده جهت دستيابى بر فيليپين حداکثر استفاده را نمود. لذا با حمايت از جنبش آزاديخواهى در جزاير شمالى يک حرکت چريکى عليه اشغالگران اسپانيا به‌وجود آورد و در سال ۱۸۹۸ کشتى‌هاى جنگى آمريکا با حمله به بندرگاه مانيل ناوگان اسپانيا مستقر در اين بندرگاه را نابود کردند و از اين تاريخ استعمار آمريکا جايگزين استعار اسپانيا شد.


تا سال ۱۹۱۴ آمريکائيان سياست خشونت و زور را عليه موروها به‌کار بردند. آنگاه با سياستى مزدورانه سلاح‌ها را از چنگ مسلمانان خارج ساخته و به همرنگ ساختن موروها با مسيحيان شمالى فيليپين پرداختند. وضعيت سرکوب مسلمانان مورو تا سال ۱۹۴۱ که فيليپين توسط ژاپن اشغال شد ادامه داشت. ليکن پس از شکست ژاپن در جنگ جهانى دوم، فيليپين مجدداً تحت سلطهٔ آمريکا درآمد.


به‌طور کلى طى سال‌هاى ۱۸۹۸ تا ۱۹۴۶ که فيليپين تحت استعمار آمريکا قرار داشت. آمريکا با اعزام مبلغانى تحت عنوان پيام‌آوران صلح و نيز با گسترش حضور نظامى خود در فيليپين و ايجاد پايگاه‌هاى دريائى و هوائى مهم مانند پايگاه دريائى سوبيک در اولونگاپو و پايگاه هوائى کلارک با ۹۰۰۰ پرسنل آمريکائى که همگى در جزاير لوزان قرار دارند و نيز منصوب کردن دست نشاندگان خود مثل فرديناند مارکوس در سال ۱۹۶۵ تلاش گسترده‌اى را در سرکوب مبارزات رهائى‌بخش مسلمانان آن کشور به خرج داد.


متعاقب اين اقدامات امپرياليستى آمريکائيان که در جهت مسخ مظاهر فرهنگى و مذهبى موروها بود اينک ملاحظه مى‌شود در تمام شهرهاى مسلمان‌نشين به استثناء هولو و مراوي تعداد کليساها به مراتب بيشتر از مساجد است. در برخى از شهرها مانند اليکان، پاگاريان و داوائو که نيمى از جمعيت آنها مسلمان است، فقط يک يا دو مسجد نيم‌ساخته و در خارج از شهر وجود دارد.


مبارزات مسلمانان مورو از سال ۱۹۶۹ وارد مرحلهٔ نوينى گرديد. زيرا مسلمانان تصميم گرفتند که براى تداوم حرکت خود مبارزه را در يک چارچوب تشکيلاتى قوى سوق دهند. از اين سال به بعد نام مبارزان مسلمان مورو از مرزهاى فيليپين هم پا را فراتر نهاده و نيز در همين سال‌ها بود که مسئلهٔ مسلمانان مورو در دستور جلسهٔ تمام اجلاسيه‌هاى سازمان کنفرانس اسلامى قرار گرفت.


عمدتاً در ميندانائو دو جنبش مخالف دولت مرکزى وجود دارد. يکى متشکل از کمونيست‌ها و ديگرى مسلمانان مى‌باشند که جنبش آزادى‌بخش اسلامى در حال حاضر بين ۱۰ تا ۲۰ هزار نفر نيرو دارد که اگر توافقى بين آنها و دولت مرکزى برقرار شود، اين نيروها مبدل به يک واحد امنيت منطقه‌اى و تحت فرماندهى نيروهاى مسلح فيليپين قرار خواهند گرفت. گفته مى‌شود در حال حاضر خود ۱۰۰ هزار نفر مسلمان پناهنده فيليپينى در کشور مالزى به‌سر مى‌برند که عمدتاً مخالف دولت مرکزى هستند.