همانطورى که ذکر شد، طرح تأسيس مناطق مخصوص اقصادى در سال ۱۹۷۹ بتصويب حزب کمونيست چين رسيد و از سال ۱۹۸۰ اين مناطق ايجاد شدند، اين مناطق شامل شن جن (Shen Zhen) شيامن (Zhuhai) جوخى (Hainan)، شان تو (Xiamen) و خاينان (Shantou) مى‌ باشند.


تصويب اين طرح بر اساس نظريه دنگ شيائو پينگ مبنى بر سياست درهاى باز بود، دنگ شيائو پينگ خود در سال ۱۹۸۰ در اين باره مى‌گويند:


چين مصمم است سياست درهاى باز خود را دنبال نمايد، هيچ کشورى در جهان با درهاى بسته نمى‌تواند پيشرفت کند، براى چين هدف چهار برابر کردن توليد ناخالص ملى تا سال ۲۰۰۰ بدون تماس‌هاى بين‌المللى امکان‌پذير نمى‌باشد.



در اين مناطق خارجى‌ها مى‌توانند در پروژه‌هاى متعدد سرمايه‌گذاران در سرمايه‌گذارى نمايند و درآمد خود را آزادنه به خارج از مناطق ببرند، دولت چين به عنوان يکى از سرمايه‌گذاران در سرمايه‌گذارى شراکت دارد، شرايط بازار کار و کارگر نيز کاملاً براساس عرضه و تقاضا مى‌باشد و کارگران همگى از داخل چين تأمين مى‌شوند، محصولات کارخانجات نيز به توافق شرکاء در داخل چين يا خارج به فروش مى‌رسد. پرداخت ماليات و واگذارى زمين و ساير تسهيلات نظر صدور و رويداد به صورت ويژه متفاوت با سرزمين مادرى صورت مى‌گيرد، بطور مثال ماليات بر درآمد در داخل چين ۳۰ درصد و در مناطق مخصوص ۱۵ درصد مى‌باشد.


چين اگر چه سعى نمود اطمينان کشورهاى صنعتى را براى سرمايه‌گذارى جلب کند وليکن در پى ادامه عدم سرمايه‌گذاري، ابتداء جائوزيانگ در سفر خود به اروپا در ژوئن ۱۹۸۵ صحبت از دادن تضمين رسمى به سرمايه‌گذارى هلندي، آلمانى وانگليس نمود.


سپس در آوريل ۱۹۸۶ اين موضوع رسماً در کنگره ملى خلق مطرح گرديد قانون شرکت‌هايى که با سرمايه‌گذارى خارجى تشکيل شده است تصويب شد، براساس اين قانون، هيچ شرکت خارجى را که سرمايه آن تنها توسط کشور بيگانه تأمين شود توسط چين، ملى اعلام نخاهد شد و اگر در بعضى شرايط خاص به ين عمل مبادرت شود چين اداره آن را به دست گيرد، براساس قانون بيمه، غرامت آنرا پرداخت خواهد کرد.


برخى از اهداف ايجاد مناطق مخصوص اقتصادى را مى‌توان به اين شرح بيان داشت:


۱. چين جهت نوسازى چهارگانه کشور (کشورزي، صنعت، علوم تکنولوژى و امور نظامي) احتياج به ورود تکنولوژى پيشرفته و دانش آن دارد، مناطق مخصوص اقتصادى روزانه‌اى جهت اخذ تکنولوژى مدرن مى‌باشد.


۲. سرمايه وجه ديگر تأمين چهار مدرنيزاسيون مى‌باشد که چين با توجه به درآمد سرانه پايين و صادرات بالنسبه کم (حدود ۶۰ ميليارد دلار در سال) احتياج به سرمايه کلانى دارد تا بتواند به برنامه عظيم چهار مدرنيزاسيون جامعه تحقق بپوشاند سرمايه‌گذارى خارجى در مناطق مخصوص اقتصادى بار بزرگى ازدوش دولت چين بر مى‌دارد.


۳. تأمين بازار داخلى از ديگر اهداف است، چين بجاى اينکه کالاهاى ساخته شده الکترونيکى و غيره را از خارج براى جمعيت عظيم خود وارد کند با استفاده از کارگر چينى و حتى‌المکان مواد اوليه داخلى به تهيه کالاهاى مورد نياز خود مى‌پردازد واز اين راه تقاضاى رو به رشد بازار داخلى را تأمين مى‌نمايد.


۴. تهيه و تأمين ارز خارجى از ديگر اهداف مخصوص اقتصادى است، از طريق اين مناطق مى‌تواند کالاهاى ساخته شده را به خارج صادر نمود و پشتوانه‌اى براى خريد تکنولوژى مورد نياز کشور باشد.


۵. جلب سرمايه‌گذارى چينى خارجى از چين نيز از اهداف مى‌باشد، همانطور که گفته شد اين مناطق در مجاورت هنگ کنگ، ماکائو تايوان هستند و بازار سرمايه‌داران چينى در اين مناطق بسيار پررونق مى‌باشند، جلب اين سرمايه‌داران بسوى سرزمين مادرى و جذب سرمايه‌هاى آنان از موفقيت‌هاى دولت چين خواهد بود، به ويژه هنگ‌کنگ و تايوان که دو کشور از چهار کشور تازه صنعتى شده (NIC) بشمار مى‌روند باعث ارتقاء کيفى اقتصاد و صنعت چين خواهد شد.


۶. آمادگى براى انتقال تدريجى حاکميت هنگ کنگ، ماکائو و تايوان به سرزمين مادرى از ديگر اهداف است. روزگارى مردم چين از کشور خود بطور غيرقانونى به مناطقه سه‌گانه فوق فرار مى‌‌کردند و علت آن آزادى اجتماعى و بارورى اقتصادى درآن مناطق بود، دولت چين در نظر دارد مناطق مشابه را به همين ترتيب سازماندهى نمايد تا نه تنها فرار از چين باين مناطق صورت نگيرد، بلکه چين‌هاى ساکن هنگ کنگ، تايوان و ماکائو تشويق به سفر و کسب و کار در منطاق داخلى چين نمايد و در نهايت آنها اعتراضى به پيوستن سه منطقه مذکور به سرزمين مادرى نداشته باشند.


۷. از ديگر اهداف، توسعه امور مالى و تبديل چين به يک قطب مالى مطمئن در سرتاسر جهان مى‌باشد، از هم‌اکنون شانگ‌هاى در کنار مناطق مخصوص اقتصادى بصورت يک مرکز مالى بين‌المللى در حال فعاليت است.


۸. توسعه صنايع داخلى در جوار صنايع خارجى هدف مهمى در تأسيس مناطق مخصوص اقتصادى بشمار مى‌رود، بى‌شک حضور صنايع بسيار پيشرفته خارجى باعث ارتقاء کيفيت صنايع موجود در چين خواهد شد.


۹. اقتصاد سوسياليستى نه تنها در جين، بلکه در ساير کشورهاى سوسياليستى هم دچار بيمارى شيوه مديريت مى‌باشد، مهمترين عاملى که باعث مى‌شود برنامه‌ريزى‌ها مقرون به صرفه نبوده و فقط ديوان سالارى تا حد غير طبيعى گسترش يابد.


۱۰. اهداف ديگرى نظر توسعه امور توريستي، صنايع خدمات، خانه‌سازى و کشاورزى دامپرورى مورد نظر بوده که در کنار ساير اهداف تأمين مى‌شود.


۱۱. يک هدف دراز مدت چين از تأسيس چنين مناطقي، آزمايش و کسب تجربه براى سرزمين مادرى است. بدين معنى که چنانچه دولت سوسياليستى چين بتواند نتايج خوبى از ترکيب سوسياليسم و اقتصاد آزاد در آن مناطق بدست آورد، اين امر را به ساير نقاط تسرى خواهد داد. دولت چين روند توسعه مناطق ويژه اقتصادى را به سه مرحله تقسيم کرده است:


- مرحله اول: دوره ابتدايى از زمان بنيان‌گذارى و تأسيس تا زير بناسازي مناطق.


- مرحله دوم: مرحله توسعه و ساختن يک اقتصاد متکى بر صادرات (دوره کنونى تا سال ۱۹۹۰).


- مرحله سوم: افزايش توسعه مناطق نامبرده از سال ۱۹۹۰ تا آخر قرن بيستم.


در نظر رهبران اصلاح چين يک اقتصاد برون‌گرا عبارت است از سرمايه‌گذارى عمدتاً از خارج، صدور توليدات به خارج از کشور و برقرارى موازنه مطلوب ميان صادرات و واردات. اهداف دراز مدت مناطق مذکور بايستى شامل دگرگونى در صنايع سنتى و تغيير و تبديل کارخانجات به مرحله‌اى که در آن بيشتر توجه به تکنولوژى و عدم پيشرفت مى‌باشد.