در همين رابطه ضرورى است به اين نکته متذکر شويم که شدت علاقه والدين و مربيان به کودک نبايد سبب آن شود که طفلى بيجا و بدون استحقاق مورد تشويق قرار گيرد و کارنکرده به اجر و مزدى برسد زيرا اين‌ امر ارزش تشويق را بعنوان وسيله‌اى محرک و جهت‌دهنده از بين مى‌برد.


تشويق يک وسيله و يک ابزار کمکى براى تربيت است. بايد ديد آن را در کجا و چگونه بايد بکار برد. بهنگامى بايد طفل را تشويق کرد که هدف ما اين باشد انديشه حساب شده‌اى را در کودک تثبيت کرده، پايه استوارى را در تربيت او بگذاريم، آن هم در حد و ميزانى که او پس از آن به راه افتد و با اطمينان خاطر و اميدوارى به پيش رود.


تشويق بيجا نوعى تصنع براى کودک بحساب مى‌آيد و کودک در حد درک و شعور خود تصنع را مى‌تواند دريابد و اين درک به زيان پرورش اوست. کودکان گاهى مى‌دانند والدين و مربيان بخاطر مقاصد خاصى امروز او را مورد تشويق قرار مى‌دهند تا فردائى برسد و از آن بهره‌بردارى کنند.


آنجا که جاى استحقاق نباشد، طفل از هرچه که تشويق نام دارد گريزان است و بيزار. عطش او در طلب رشد و ارتقاء فرو نشانده نمى‌شود و انتظارى از او برآورده نخواهد شد. بهنگامى تشويقش کنيم که طفل لااقل تا حدودى خود را مستحق آن بداند.