معلم خوب در شرايط محدود نيز مىتواند مؤثر واقع شود. اما شکى نيست که فضا و تجهيزات آموزشى مناسب در کيفيت تدريس معلم بسيار مؤثر است. کثرت شاگردان، نداشتن ميز و نيمکت، کيفيت نامطلوب تخته گچي، عدم نور کافي، کلاسهاى سرد و تاريک با پنجرههاى مشرف به خيابان، غيربهداشتى بودن کلاس و نداشتن زمين بازي، کتابخانه، نمازخانه، آزمايشگاه و صدها امکانات ديگر مىتوانند روش تدريس معلم را تحتتأثير قرار دهند.
دو مدرسه را تصور کنيد: اولى داراى فضاى آموزشى مناسب، کلاسهاى وسيع، نيمکتهاى سالم و راحت، وسايل آموزشى مرتب، سالن اجتماعات، کتابخانه، نمازخانه، زمين ورزش و فضاى باز ورزشي، و دومى بعکس، داراى کلاسهاى تنگ و تاريک که اصولاً براى فعاليتهاى آموزشى ساخته نشده است، نيمکتهاى کهنه و ناکافي، فاقد تجهيزات آموزشي، فاقد زمين ورزش، کتابخانه و نمازخانه. آيا فعاليتهاى آموزشي، بويژه تدريس و يادگيري، در اين دو محيط بطور يکسان صورت خواهد گرفت؟ آيا معلم و شاگرد در دو محيط نامبرده به يک اندازه مىتوانند به تلاش آموزشى و پرورشى بپردازند؟ در کلاسى که براى نشستن شاگردان جاى کافى وجود ندارد، معلم هرگز نمىتواند با فکرى آسوده به تدريس بپردازد. حتى فضاى باز موجود مدرسه و چشمانداز آن نيز مىتواند در روحيه شاگرد و معلم تأثير بگذارد و کيفيت تدريس و يادگيرى را افزايش دهد. شاگردان نيازمند تلاش و جنب و جوشند و معمولاً چنين امکانى در زندگى شخصى آنان وجود ندارد و مدرسه بايد اين امکان را براى آنان فراهم کند. اگر مدرسه فاقد نمازخانه يا کتابخانه باشد، چگونه مىتوان انتظار داشت که شاگردان در مراسم نماز شرکت کرده يا به مطالعهٔ کتاب عادت کنند؟ يا اگر مدرسهاى فاقد تجهيزات آموزشى باشد، چگونه مىتوان از معلم انتظار تدريس با کيفيت مطلوب و از شاگردان انتظار يادگيرى مطلوب داشت. فعاليت آموزشى مدرسه بايد در فضايى مناسب، با روش و امکانات مطلوب و بر اساس نيازها، علايق و زمينههاى علمى شاگردان تهيه شود و انجام پذيرد تا معلم در تدريس و شاگردان در يادگيري، احساس رغبت و انگيزه کنند و از فعاليت خود احساس لذت و رضايت نمايند.