در مقابل کسانى که برنامه‌ريزى آموزش و پرورش را عبث و بيهوده مى‌پندارند، افراد صاحب‌نظر ديگرى هستند که آن را مفيد و لازم مى‌دانند و براى نظر خود دلايلى مى‌شمارند که آنها را هم مى‌توان در دو گروه طبقه‌بندى کرد:

عوامل ايدئولوژيک

موافقان و طرفداران برنامه‌ريزى آموزش و پرورش معتقد هستند که آموزش و پرورش امروز زير بناى اجتماع است، و نمى‌توان آن را به پيشامد و هر چه پيش‌ آيد خوش آيد واگذار کرد. فراهم آوردن فرصت‌هاى مساوى براى آموزش و پرورش همه مردم ضرورى است؛ زيرا، زيربناى عدالت اجتماعى و لازمهٔ از ميان بردن فاصلهٔ ناشى از نابرابرى‌هايى است که دسترسى پيدا نکردن به آموزش و پرورش مناسب به‌وجود مى‌آورد.


آموزش و پرورش براى افزايش کارآيى و بهره‌ورى افراد به منظور رشد اقتصادى و مقابله با تصاعد مهارت‌ها و دانش‌ها اضطرارى است. آموزش و پرورش براى غناى فرهنگى و اعتلاى کيفيت زندگى ضرورى است. بقاء، رشد، ترقي، و کمال انسانى و اجتماعى به آموزش و پرورش متکى است.

عوامل ادارى و فنى

برنامه‌ريزى متضمن داشتن هدف و بسيج نيروها در سوى هدف است. برنامه‌ريزى متضمن هماهنگى فعاليت‌ها است. برنامه‌ريزى متضمن افزايش بازده کار و سرمايه است. نداشتن برنامه در حقيقت موجب نابسامانى و از هم گسيختگى امور، خودمختارى مديران و اتلاف بودجه و نيروى کار مى‌شود.