او چون هنگام سلطنت سن کمى داشت ابتدا عضدالملک قاجار و سپس ناصرالملک قراگوزلو به نبابت سلطنت وى برگزيده شدند و در ذى‌القعدهٔ ۱۳۲۷ مجلس رسماً گشوده شد. او در اوايل سلطنت با تحريک‌هاى سالارالدوله و شجاع‌الدوله و محمد‌على‌شاه يک‌بار از روسيه به گرگان وارد شد ولى شکست خورد. در سال خلع محمدعلى‌شاه و برتخت نشستن احمدشاه احزاب سياسى چون دمکرات عاميون و اجتماعيون عاميون به‌وجود آمدند. مجلس دوّم نيز در همان سال تشکيل شد. در اين هنگام اوضاع اقتصادى بسيار نابسامان بود و به اين دليل قيام‌هائى در اطراف و اکناف کشور روى مى‌داد. دولت سپهدار که نتوانست بر اين بحران غلبه کند، جاى خود را به مستوفى‌الممالک، کانديد دمکرات‌ها داد، در اين زمان مورگان شوستر آمريکائى براى سامان دادن به امور مالى و پارلمارسن سوئدى براى ادارهٔ امور شهربانى استخدام شد. پس از مدتى با اولتيماتوم دولت‌هاى روسيه و انگليس شوستر از ايران اخراج شد.


در اين هنگام روس‌ها به نواحى شمالى ايران حمله کردند، در تبريز کشتار زيادى کردند و انگليسى‌ها نيز در جنوب ايران نيرو پياده کردند. در تهران يفرم‌خان به همراه خان‌هاى بختيارى در تهران دست به کودتاى ضدانقلابى زدند. مجلس بسته شد و بسيارى از انجمن‌ها و روزنامه‌ها تعطيل شدند و دسته‌هاى فدائيان و مجاهدان نيز تارومار گرديدند. اين وضع باعث رسميت يافتن قرارداد ۱۹۰۷ شد و در اين زمان على‌رغم حفظ استقلال ظاهرى در واقع ايران تحت استعمار دولت‌هاى خارجى قرار داشت. با درگرفتن جنگ جهانى اوّل ايران اعلان بى‌طرفى کرد. دولت عثمانى به چند منطقهٔ مرزى ايران تعرض کرد که سرانجام با مداخلهٔ روس و انگليس و تشکيل کميسيون تعيين مرز، مرزها مشخص شد. در ۱۹۱۵ /۱۳۳۴ جنگ جهانى به ايران رسيد. واسموس آلمانى در جنوب ايران قيامى را عليه انگليسى‌ها سازمان داد. روس‌ها در شمال نيروى بيشترى وارد کردند و مجلس سوّم را به زور منحل نمودند در ۱۳۳۵ بر منطقهٔ شمالى مسلط شدند.


انگليسى‌ها نيز در جنوب پليس جنوب را تحت فرماندهى و سرپرسى سايکس تشکيل دادند. اين اقدامات از نتايج قرارداد ۱۹۱۵ ميان دولتين روس و انگليس بود که طبق آن منطقهٔ بى‌طرف مذکور در قرارداد ۱۹۰۷ حذف شده و شمال در اختيار روسيه و جنوب در اختيار انگلستان قرار مى‌گرفت. ضايعات جنگ در نابسامانى‌هاى کشور و تحت‌تأثير انقلاب بلشويکى در روسيه، نيروهاى ملى‌گرا تحرک بيشترى يافتند. جدى‌ترينِ اين جريانات قيام جنگلى‌ها به رهبرى ميرزاکوچک‌خان در جنگل‌هاى گيلان بود. در ۱۳۳۷/۱۹۱۸ جنگلى‌ها کنترل گيلان و بخش‌هائى از استان‌هاى مجاور را در دست داشتند و اعلام جمهورى کردند. در آذربايجان نيز قيام شيخ‌محمد خيابانى به پا شده بود. او مؤسس حزب دمکرات در تبريز و روزنامهٔ تجدد بود. او تبريز را تصرف کرد. اين نهضت‌ها جدائى‌طلب نبودند بلکه اميداور بودند که اصلاحات موردنظر آنها در سراسر ايران گسترش بيابد.

قرارداد ۱۹۱۹

با پيروزى انقلاب در روسيه در اواخر ۱۹۱۷، دولت بلشويکى در ۱۴ ژانويهٔ ۱۹۱۸ قرارداد ۱۹۱۵ را رسماً ملغى اعلان کرد و قواى خود را از ايران فراخواند. دولت انگلستان با استفاده از اين وضع نيروهاى خود را به شمال ايران و باکو رساند. در اوت ۱۳۳۷/ ۱۹۱۹ نخست‌وزير ايران وثوق‌الدوله طرح قراردادى را با انگلستان ريخت که طبق آن کليهٔ امور نظامى و مالى و گمرکى ايران فقط به‌دست مستشاران انگليسى و تحت قيموميت بريتانيا قرار مى‌گرفت. اين قرارداد نقش انحصارى به دولت انگلستان در ايران مى‌داد. مردم ايران با قرارداد مخالفت کردند. وثوق‌الدوله به حبس و تبعيد مخالفان و توقيف برخى از روزنامه‌ها دست زد. جامعهٔ ملل نيز که تازه تأسيس شده بود اين قرارداد را به رسميت نشناخت و بالاخره وثوق‌الدوله ناگزير از استعفاء شد. مشيرالدوله (حسن پيرنيا) ادارهٔ دولت را به‌دست گرفت و قرارداد را موقوف‌الاجراء گذاشت. در اين زمان در خراسان نير کلنل محمدتقى‌خان پسيان قيام مى‌کند. مشيرالدوله با فشار دولت انگليس مجبور به استعفاء شد و سپهدار به نخست‌وزيرى رسيد. او افسران انگليسى را به فرماندهى نيروهاى قزاق برگزيد و با استفاده از آن نهضت آذربايجان را سرکوب و خيابانى را کشت.

کودتاى سفيد ...

کودتاى اسفند ۱۲۹۹ شمسى / ۱۳۳۹ هجرى قمري؛ در اين کودتا رضاخان (ميرپنج) فرماندهٔ ديويزيون قزاق همراه با سيدضياءالدين طباطبائى که رهبرى غيرنظامى کودتا را به‌عهده داشت با پشتيبانى نيروهاى انگليسى در ايران قدرت را به‌دست گرفتند. رضاخان (سردارسپه) وزير جنگ و سيدضياء نخست‌وزير کودتا شدند. آنها ابطال معاهدهٔ ايران و انگليس را علام کردند و معاهدهٔ ايران و روسيهٔ شوروى را در ۲۶ فوريهٔ ۱۹۲۱ امضاء کردند. در اين معاهده تمام قرض‌هاى دولت روسيه به ايران بخشيده شد و معاهدات دولت تزارى لغو شد و مرزهاى ۱۸۸۱ پذيرفته و تمام سرمايهٔ بانک ايران و روس به ايران واگذار شد. پس از مدتى سيدضياء استعفاء داد و قوام‌السلطنه نخست‌وزير شد ولى قدرت در واقع به‌د‌ست رضاخان بود. اولين اقدام او سرکوبى قيام جنگلى‌ها بود که به‌دليل اختلاف نظرهاى داخلى کار دولت مرکزى آسان شد. در ۱۳۴۰ هجرى قمرى / ۱۳۰۰ هجرى شمسى نيروهاى تحت فرماندهى رضاخان تمام پايگاه‌هاى جنگلى‌ها را گرفتند و کوچک‌خان در کوه‌ها به‌دليل سرمازدگى مرد. دولت موقت خراسان به رياست کلنل محمد‌تقى‌خان نيز در ۱۳۰۱ سرکوب شد. رضاخان طى اين سال‌ها توانست شورش‌ها و طغيان‌هاى مختلف را در ايران سرکوب کند و خان‌هاى فئودال را مطيع سازد. از وقايع اين دوره اعلان استقلال شيخ خزعل ـ رئيس قبايل عرب خوزستان ـ بود که با حمايت دولت بريتانيا انجام شد و در ۱۳۰۳ سرکوب و شيخ خزعل تسليم شد. در ۱۳۰۲ هجرى شمسى پس از استعفاء مشيرالدوله، رضاخان به نخست‌وزيرى رسيد. او احمدشاه را وادار به مسافرت به اروپا کرد و عملاً حکومت ديگر در دست شاه نبود. در ۹ آبان ۱۳۰۴ مجلس به انقراض سلسلهٔ قاجار رأى داد.