شرکت فعال قبايل و ايلات در حيات اجتماعي، اقتصادى و سياسى کشور تا همين دوران اخير از ويژگى‌هاى خاص تاريخ پرفراز و نشيب ايران بوده است. درگيرى و کشاکش دائمى ميان عناصر قبيله‌اى و غير قبيله‌اى از ويژگى‌هاى پراهميت تاريخ اين مرز و بوم است. اين مبارزه يا براى غلبه بر حکومت مرکزى و تشکيل پادشاهى جديدى بوده يا جهت سرکوب قبايل مخالف حکومت مرکزى به‌منظور تثبيت قدرت بوده است.


ايجاد و انقراض دودمان‌هاى شاهنشاهى در طول تاريخ ايران، بدون استثناء به‌دست مدعيان تاج و تخت و با پشتيبانى قبايل صورت مى‌پذيرفت. در اين تغيير حکومت، تکيه‌گاه سلطنت، بر دوش قبايل و ايلات جديدى که تا آن روز در ساختار سياسى کشور نقشى نداشتند، قرار مى‌گرفت. و اين بار سپاهيان حکومتى از افراد قبايل مذکور تشکيل مى‌شد. افرادى که به واسطهٔ شرايط سخت زندگى کوچندگى و ويژگى‌هاى قومى و عشيره‌اى از خصلت‌هاى جنگجويانهٔ مناسب رزم برخوردار بودند و به‌همين خاطر شاهان ايرانى جهت حفظ سرحدات و مرزهاى کشور، آنها را در نواحى مرزى سکونت مى‌دادند.


روند قانونمند فوق‌الذکر با روى کار آمدن دودمان پهلوي، متوقف شد و نقش قبايل در تشکيل و حفظ حکومت مرکزى محو گرديد. ولى جنبهٔ ديگر قانونمندي، يعنى سرکوب ايلات توسط حکومت مرکزى براى ايجاد يکپارچگى و تمرکز قدرت در مرکز کشور به قوت خود باقى ماند.