احزاب قانونى شیلی چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا صفحه بعدی 2 1 صفحه قبلی فعاليت احزاب تا سال ۱۹۷۳ جوسازى سياسى حاکم بر شيلى همانند اکثر کشورهاى منطقه در اوايل قرن نوزدهم، صحنه کشمکش ليبرالها [حزب قانونى متمايل به انجام اصلاحات و نوسازي] و محافظهکاران [طرفدار حفظ امتيازات طبقه حاکم] بود. در اواسط قرن در واکنش نسبت به نفوذ کليساى کاتوليک، يک جنبش ضد روحانى پديد آمد که در ابتداى يک حرکت حاشيهاى از سوى ليبرالها بود نهايتاً در سال ۱۹۶۳ به عنوان حزب راديکال نام گرفت و تنها جنبش سياسى است که نام و نسبت آن را مىتوان به طور مستقيم در عصر حاضر دنبال کرد. جناح چپ که سازمانهاى مختلفى نماينده آن بودند در اواخر قرن نوزدهم در عرصه سياسى کشور ظهور کردند، ليکن تا دهه ۱۹۳۰ نيروى انتخاباتى قابل توجهى محسوب نمىشدند. و به ندرت از اين واقعيت که حزب کمونيست از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۸ غيرقانونى بود، منتفع شدند. همانگونه که يکى از تحليلگران ايالاتمتحده بيان مىکند حضور چپ متعاقب پذيرش سياستهاى کوتهبينانه از سوى انجمن توسعه صنايع (Sociedad de Fomento Fabril (Sofofas)) و انجمن ملّى کشاورزى که نيروهاى خود را با انجمنهاى ملّى معدنکاوى و اتاق ملّى بازرگانى متحد کرده و کنفدراسيون توليد و تجارت را در سال ۱۹۳۳ تشکيل دادند، تقويت شد. اين خط مشى طرفدار گروه برگزيدگان و به ضرر کارگران بود. با وجود نوسانات موجود [فعاليت حزبى اندکى از سال ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ وجود داشت]، کشمکش ميان محافظهکاران و ليبرالها [که دومى مورد حمايت راديکالها بود] بر بخش عمده نيمه اول قرن نوزدهم نيز حاکم بود و نهايتاً يک ائتلاف ميانه چپ شامل راديکالها و چپگرايان در انتخاب ۱۹۳۸ برنده شد. حزب دمکرات مسيحى (Chiristiam Democrat Party) ابتدا به عنوان يک جنبش خود مختار جوانان در درون حزب محافظهکار در سال ۱۹۳۵ ظهور کرد که از عقايد اجتماعى پسند کليسا الهام مىگرفت. تا سال ۱۹۳۸ شور و شوق اصلاحگرى حزب در نظر سازمان مادر مقبوليت نداشت و به اين ترتيب حزب جوانان تحت عنوان فالانژ ناسيونال [که تا حدودى ملهم از همتاى معاصر اسپانيائى او بود] خود را به طور مستقل مطرح ساخت. اين حزب که قبلاً به عنوان فدراسيون سوسيال مسيحى (Social - Cristian Federation) معروف بود، نيروى انتخاباتى قابل توجهى محسوب نمىشد. حزب در سال ۱۹۶۴ موفق شد که ادواردوفرى مونتالو (Eduardo Feri Montalva) [پدر رئيس جمهور فعلي] را به رياست جمهورى برساند. از آن زمان به بعد طرفداران حزب دموکرات مسيحى عمدتاً در مناطق شهرى متمرکز شده بودند و گردانندگان حزب احساس مىکردند که بدون کسب آراء مردم مناطق روستائى قادر به کنترل کامل کنگره نخواهد بود. بنابراين ادواردوفرى رئيس جمهور وقت تصميم گرفت با انجام اصلاحات کشاورزى روستائيان را بهسوى حزب جلب کند. همانگونه که اين اقدامات به آرامى پيش مىرفت، سيستم اوليگارشى [گروه معدودى از حاکمان صاحب ثروت و قدرت] شيلى آن را به عنوان پايان تمدن غربي تلقى کرد حتى امروزه اکثر شخصيتهاى نهادهاى شيلى زمانى که نامى از اصلاحات کشاورزى به ميان مىآيد، از ورود به بحث طفره مىروند. با توجه به اين واقعيت که ليبرالها به همان ميزان محافظهکاران، يک حزب قانون بودند، موجب شد که اين دو حزب در سال ۱۹۶۶ در يک حزب کوچکتر بهنام حزب اقدامى ملّى (Partido de Accion Nacional) ادغام شده و حزب ملّى را در مخالفت با اصلاحات کشاورزى تشکيل دهند و به عنوان حزب جناح راست حاکم تا کودتاى سال ۱۹۷۳ باقى بمانند. اکثر سياستمداران قبل از کودتاى ۱۹۷۳ مىتوانستند از حزب ملّى باشند. در فاصله بين انتخاب آلنده در سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ ائتلاف چپگراى وحدت ملّى احزاب سوسياليست، کمونسيت و برخى راديکالها را با هم جمع کرد. راديکالها [اکنون در حال زوال اجتنابناپذير هستند] ابتدا يک حزب محافظهکار بودند که مخالفين مداخله کاتوليکها را سازماندهى مىکردند و فراماسونها (Unidad Popular) پشتيبان مهم آنها بودند. با اوجگيرى چپ واقعى و سياستهاى مسيحى از طريق حزب دموکرات مسيحي، راديکالها به تدريج جايگاه خود را در صحنه سياسى از دست دادند. بدين ترتيب براى مدتى بخشى از عناصر چپگراى راديکالها در حزب دموکرات که در سال ۱۸۸۴ ايجاد شد، متمرکز گرديدند. ظهور مجدد دموکراسى فعاليت سياسى حزبى آزاد تقريباً به مدت ۱۴ سال از دوران ۱۷ ساله حکومت نظاميان [دقيقاً با مارس ۱۹۸۷] ممنوع بود و تنها در آستانه رأىگيرى عمومى ۵ اکتبر ۱۹۸۸، احزاب سياسى کشور فعال شدند. حداقل ۱۷ گروه در حمايت از رأى منفى عليه ادامه حکومت پينوشه با هم جمع شده و ۷/۵۴ درصد آراء را به دست آوردند. سپس ۲۱ حزب در انتخابات ۱۹۸۹ شرکت کردند. اگرچه احزاب حاشيهاى ديگرى هنوز وجود داشتند، ليکن مقررات انتخاباتي، فهرست آن احزاب را [که واقعاً از نظر انتخاباتى اهميت داشتند] به ۶ حزب کاهش داد. در سال ۱۹۵۳ تعداد ۳۶ حزب در شيلى وجود داشت که مجموعاً تعداد ۱۹ نماينده از آنها در کنگره حضور يافت. در اين زمان حزب دموکرات مسيحى به عنوان حزب حاکم در سياست شيلى قدرت يافت. اين زمان حزب دموکرات مسيحى به عنوان حزب حاکم در سياست شيلى قدرت يافت. اين حزب در دوران اخير به سوى راست تغيير جهت داده، بنابراين هرگونه فرصتى براى کسب اکثريت در کنگره را پيوسته از دست داده است. جناح محافظه کار اين حزب اميدوار بود که گابريل والدس را در انتخاب ۱۹۸۹مطرح کند، ليکن اکثريت به نفع پاتريسيو آيلوين شد. به اعتقاد آيلوين، زمانبندى ظريف رياست جمهورى انتقالي، مانع هرگونه اقدام قوى وى گرديد. رئيس جمهور فعلى [ادواردو فري] نيز يک فرد تجارتپيشه است که با واگذارى عناصر چپگراى قبل از ۱۹۷۳ به سوسياليستهاى تجديد سازمان شده، رهبريت کنونى حزب دمکرات مسيحى را به همان نسبت جناح راست، قانونگرا نموده است و نمايندگان پولهاى قديمي [اوليگارشي] بيشترى را در سازمان خود دارد. اکنون راديکالها [که با سوسيال دموکراتها ادغام شدهاند] در وضعيت زوال نهائى قرار دارند و ممکن است براى مدتى در موزه سياسى باقى بمانند و سپس کاملاً به فراموشى سپرده شوند. حزب سوسياليست به طور کلى مجدداً سازماندهى شده، ليکن داراى جناحهائى است که برخى از آنها هنوز با لحن تند مارکسيستى سخن مىگويند. قدرت سياسى حزب سوسيال دموکرات به واسطه حزب براى دموکراسى (Psatrido Por La Democratica -PPD) که در جريان رأىگيرى عمومى ۱۹۸۸ تحت نظارت ريکاردو لاگوس ايجاد شد، افزايش يافته است. کمونيستها نيز يک خطمشى مستمر را حفظ کردهاند. اگرچه آنها و جناحهاى چپگراى حزب سوسياليست، مشوق حرکتهاى اعتصابى و اعتراضات کارگرى براى تحت فشار گذاشتن دولت بودهاند، ليکن حمايت آنها به هسته مرکزى محدود شده و مابقى از نظر انتخاباتي، نيروى ملّى محسوب نمىشوند. حزب بشردوستانه سبز (Humanista -Varde) با برپائى سر و صدا در زمان انتخابات، سابقه اندکى از خود بهجاى گذاشته و ائتلاف حاکمه را ترک کرده است. در جناح راست، اتحاديه مستقل دموکرات، (Union Democratica Independiente-UDI) تفکرات صرف نظامى را دارد که خود را در لباس شبهدموکراتيک درآورده است. آنان افسران حافظ دستاوردهاى اقتصادى سياسى و همچنين شهرت دوران ۱۹۹۰-۱۹۷۳ هستند. ياران محافظهکار آنها، حزب بازسازى ملّي، (Renovacion Nacional-RN ) کوشيدهاند که روح حزب ملّى قبل از ۱۹۷۳ را گرفته و آن همانگونه که نامش گويا است، بازسازى نمايند. حزب بازسازى ملّى اخيراً با يک بحران هويت مواجه شده و معجزه است که تاکنون توانسته به بقاى خود ادامه دهد. با تجربه قبلى مشکلات اقتصادى اين گروه در ميان پافشارىهاى اتحاديه مستقل دموکرات بر حفظ وضعيت اقتصادى - اجتماعى موجود و خواست حزب دمکرات مسيحى براى تغيير آن و آرزوى برقرارى يک اتحاد بزرگ ميانه راست پس از شکست تلاشها جهت تحکيم ميانه چپ از سال ۱۹۶۶، قرار گرفته است. نيروهاى مستقل به معناى واقعى در احزاب سياسى موجود نيستند. آنهائى که با سهم مستقل انتخاب شدهاند، عملاً تحتتأثير يکى از جناحها قرار دارند، ليکن اميدوار هستند که فاصله فيزيکى خود را با آنها حفظ کنند. آرزوى حزب اتحاديه ميانه (Union Democratica Independiente-UDI) به حداقل رسيده است. مواضع مردمپسند و تکرو فرانسيکو خاوير آراسوريز (Francisco Javier Errazuriz) در انتخاب سال ۱۹۸۹، وى را در جايگاه سوم قرار دارد و ۵/۱۵ درصد آراء را کسب نمود. گروههاى واقعي، شخصيت صريح [غيرشيليوى و دعوائي] وى را تحقير مىکنند. در واقع با وجود ايجاد يک حزب [UCC] تجديد سازمان پيروان خود، رابط هماهنگ و آرامى با راست نداشته و هيچ يک از عقايد راديکالى را به مبارزه نطلبيده است. حمايت از وى در صندوقهاى رأى و اعتبار او، يک روند نزولى مستمر داشته است. صفحه بعدی 2 1 صفحه قبلی چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها