آغاز جمهوری در اتریش

در ۱۱ نوامبر سال ۱۹۱۸ ميلادى امپراتور اتريش کارل فرانتس ژوزف از سلطنت استعفاء کرد و روز بعد مجلس ملّى موقت، رژيم جمهورى را در اتريش اعلام نمود.


اولين روزهاى جمهورى با اقتصاد ورشکسته و مشکلات فراوان آغاز گشت. مرزهاى جديد به‌وجود آمده در مجارستان، يوگسلاوى و چک‌اسلواکى بر روى اتريش بسته شدند. در وين - شهرى که روزى به زيباترين و مرفه‌ترين شهر اروپا شهره بود، مواد غذايى کمياب و امراض عفونى بيداد مى‌کرد. بخش کم‌درآمد مردم شهر از بلاهاى ناشى از شکست و پايان جنگ آسيب فراوان ديدند. تشکيل رژيم ديکتاتورى در ايتاليا - در همسايگى اتريش - بر مشکلات اقتصادى و سياسى جمهورى نوپا افزود. کشمکش‌هاى سياسى فى‌مابين احزاب سوسيال دمکرات و سوسيال مسيحى دامنه مشکلات را بيش از پيش گسترش داد. از سال ۱۹۳۰ ميلادى به بعد جوّ ديکتاتورى بر کشور حاکم گرديد. در سال ۱۹۳۲ ميلادى دکتر انگلبرت - دولفوس (Engelbert - Dollfuss) به صدراعظمى اتريش انتخاب شد. دولفوس بر ضد نازى‌ها که به تدريج در آلمان (همسايه ديگر اتريش) قدرت را قبضه مى‌کردند و در اتريش نيز در پى کسب قدرت بودند به شدّت اقدام و آنان را سرکوب مى‌نمودند. سرانجام کشمکش‌هاى بين دو کشور موجب انحلال پارلمان گرديد و مجلس ملّى اتريش به انحلال خود رأى داد و دکتر دولفوس که تمام قدرت حکومت را در دست خود قبضه نموده بود به استناد قانون سال ۱۹۱۷ ميلادى که به دليل وضع فوق‌العاده جنگى تصويب شده بود يک ديکتاتورى تمام‌عيار را بر کشور تحميل کرد. اندکى بعد در ۱۲ فوريه ۱۹۳۴ ميلادى اتريش گرفتار جنگ داخلى گرديد. حزب سوسيال دمکرات منحل گرديد. دادگاه‌هاى ويژه مرتباً احکام اعدام را صادر مى‌کردند. افراد بيشمارى اعدام مى‌شدند، در واقع دکتر دلفوس يک حکومت ترور و وحشت برقرار نموده بود.


هماهنگ با اين اقدامات ناسيونال سوسياليست‌ها (نازى‌ها) بر اقدامات خود عليه دولت اتريش افزودند زيرا که از آن سوى مرز (توسط آلمان هيتلري) نيز حمايت مى‌شدند. سرانجام نازى‌هاى اتريش تنها مانع پيشروى را که دکتر دلفوس بود، در ژوئيه ۱۹۳۴ ميلادى ترور کردند. جانشين او، دکتر کورت شوشينگ (Kurt - Schusching) سعى کرد با اقداماتى کم و بيش مشابه صدراعظم قبلي، اتريش را نجات دهد. مذاکرات او با هيتلر در اورسالسبورگ (Oersalsburg) نتيجه‌اى براى اتريش به بار نياورد، از اين رو صدراعظم اتريش که مأيوسانه مى‌کوشيد براى نجات کشور با سوسيال دمکرات‌ها که بسيار فعّال هم بودند جبهه‌اى متحد در مقابل نازى‌ها تشکيل دهد، براى نجات کشور، رفراندوم را پيش کشيد و ۱۳ مارس ۱۹۳۸ ميلادى را روز همه‌پرسى قرار داد، تا اينکه بتواند با توسل با آراء مردم، اتريش را از هرج و مرج برهاند. ولى در ۱۱ مارس همان سال نيروهاى آلمان از مرزها گذشته و به سوى وين پيشروى کردند. دو روز بعد الحاق اتريش به آلمان نازى صورت گرفت و هزاران اتريشى به بازداشت‌گاه‌هاى گشتاپو فرستاده شدند و يک سال و نيم پس از اين واقعه جنگ جهانى دوم شروع شد که ديگر کشورى به نام اتريش در نقشه اروپا وجود نداشت.

تشکيل مجدد اتريش و قرارداد ملّى

آنچه باعث تشکيل مجدد اين کشور يه شکل امروز شد، امضاء قرارداد ملّى و رعايت سياست بى‌طرفى دائمى اين کشور است. پس از خاتمه جنگ جهانى دوم در اول نوامبر ۱۹۴۳ ميلادي، وزراى خارجه متفقّين تأسيس مجدد اتريش آزاد و مستقل را بر حسب بيانيه مسکو اعلام داشتند.


در مارس ۱۹۴۵ ميلادى با تلاش نهضت مقاومت اتريش و شکست آلمان در جنگ، آزادسازى اتريش نزديک مى‌گرديد که روس‌ها از شرق، آمريکايى‌ها از غرب و انگليس‌ها از جنوب وارد خاک اتريش شدند. قسمت‌هاى عظيمى از وين، شهر موسيقى و هنر، در آتش مى‌سوخت، گرسنگى و هرج و مرج همه‌جا حکمفرما بود. امراض عفونى بيداد مى‌کرد در حالى که آلمانى‌ها در بخشى از آلمان مشغول پيکار بودند و آخرين روزهاى رژيم هيتلرى سپرى مى‌گشت دکتر کارل رنر (Karl - Renner) در ۲۷ آوريل ۱۹۴۵ ميلادى به کمک شوروى حکومت موقت را تشکيل داد که رسماً مورد تأئيد همگان قرار گرفت و تصميم گرفته شد که قانون اساسى مصوبه ۱۹۲۰ ميلادى که در سال ۱۹۲۹ ميلادى اصلاح شده بود دوباره به مرحله اجراء درآيد. در اکتبر همان سال چهار قدرت اشغال کننده فرانسه، بريتانيا، شوروى و ايالات متحده آمريکا دولت موقت کارل رنر را به رسميّت شناختند، مشروط بر اينکه قبل از پايان سال، انتخابات عمومى صورت گيرد. انتخابات بدون فشار و تهديد در کمال آزادى انجام گرفت که در آن حزب مردم موفق به احراز ۸۵ کرسي، حزب سوسياليست ۷۶ کرسى و حزب کمونيست ۴ کرسى شدند و اعضاء مجلس جديدالتأسيس متفقّاً دکتر کارل‌رنر را به رياست جمهورى اتريش انتخاب نمودند. وى دکتر لئوپولدفيگل (Leopold - Figls) از حزب مردم را به عنوان صدراعظم، مأمور تشکيل دولت ائتلافى با همکارى دکتر آدلف شرف (Adolf - Scharf) سوسياليست نمود. چهار قدرت اشغال کننده با به رسميّت شناختن مجلس و دولت جديد (۱۹۴۶ م.) کشور را به چهار منطقه اشغال تقسيم نمودند. حتى شهر وين به استثناء ناحيه يک آن، که منطقه بين‌المللى اعلام گرديده بود، به چهار منطقه تقسيم شد.



بدين ترتيب اتريش در مدّت بسيار کوتاهى از لحاظ سياست داخلى و خارجى به سوى ثباتى قابل توجه مى‌رفت ولى گرفتارى مشکلات اقتصادى عظيم بود. پس از تثبيت ارزش پول اتريش و اجراى طرح مارشال وضع اقتصادى اتريش اندک اندک رو به بهود نهاد و در نتيجه دولت اتريش روز‌به‌روز استحکام بيشترى يافت. چون نيروهاى اشغالى پس از گذشت چند سال نتوانستند در مورد مبناء حقوقى خروج آنان از اتريش يعنى قرارداد ملّى با توجه به اختلاف‌نظر شديد بين آمريکا و انگليس و فرانسه از يک طرف و شوروى از طرف ديگر تفاهم حاصل کنند در ۱۹۷۴ ميلادى مذاکرات مکرر و مستمر در مورد آزادى اتريش در بين قدرت‌هاى غرب و شوروى آغاز گرديد ولى به علّت وجود جنگ سرد ميان آمريکا و شوروى و بروز جنگ کرده در سال ۱۹۵۰ ميلادي، به حدى اختلافات فزونى يافت که تا اواخر سال ۱۹۵۰ ميلادى سعى جدّى در حل مسأله اتريش صورت نگرفت. سرانجام پس از ده سال از تاريخ اشغال و فراهم آمدن زمينه عقب‌نشينى نيروهاى متفقّين مقدمات امضاء قرارداد صلح هم فراهم گشت و در ۱۵ ماه مِى ۱۹۵۵ ميلادى اتريش با آمريکا و فرانسه تحت عنوان يادداشت وين به مذاکره و تمامى موانع انعقاد قرارداد ملّى برطرف شد و به اشغال اتريش پايان داده شد. اين روز براى اتريش که سال‌هاى طولانى در انتظار آزادى و استقلال خود مبارزه کرده بود، روز بزرگى بود. اپراى وين براى اولين بار پس از آزادى اتريش با اجراى فيدليو اثر بتهون افتتاح شد. گويى بتهوون اين اپرا را براى چنين روزى - آزادى اتريش - ساخته بود. در ۲۶ اکتبر همان سال مجلس شوراى ملّى اتريش قانون بى‌طرفى جاويدان اتريش را به تصويب رساند و از سال ۱۹۶۵ ميلادى اين روز به‌عنوان روز ملّى اتريش برگزيده شد.


با انعقاد پيمان صلح (۱۹۵۵م.) در اتريش حکومت جمهورى متکى بر آزادى احزاب به‌ وجود آمد.