با سرنگونى حکومت پرون که تا حدودى توانسته بود ثبات را در ساختار سياسى حاکم گرداند، کشور براى بار ديگر به دوران سياهى از هرج و مرج و ترور و وحشت بازگشت. متعاقب سقوط پرون ژنرال ادواردو لوناردى (Eduardo Lonardi) به عنوان رئيس جمهور موقت برگزيده شد ولى حکومت وى دوامى نيافت و در ۱۳ نوامبر ۱۹۵۵ بدنبال يک کودتاى بدون خونريزى از کار برکنار و ژنرال پدرو انريکه آرامبورو (Pedro Enrique Aramburu) رئيس ستاد ارتش جاى او را گرفت. آرامبورو در ۱۸ نوامبر ۱۹۷۵ طى فرمانى برگزارى انتخابات در ۲۳ فوريه ۱۹۵۸ را وعده داد و قرار شد که در اول ماه مه ۱۹۵۸ دولت موقت حکومت را به رئيس جمهور قانونى تحويل دهد. به هر حال انتخابات انجام شد و دکتر آرتورو فرونديسى (Arturo Frondizi) به رياست جمهورى رسيد و از اول ماه مه آغاز به کار نمود. در زمان رياست جمهورى فرونديسى وضع اقتصادى آرژانتين به شدت رو به و خامت گذارد به طورى که اين کشور مجبور گرديد تا بيش از ۳۰۰ ميليون دلار وام از آمريکا دريافت کند و براى بدست آوردن وام بيشتر برنامه رياضت اقتصادى آمريکا را به مرحله اجرا گذارد.


اين برنامه جريان گردش پول را کند و ارزش دستمزدها را که به علت تورم پايين آمده بود، تقريباً به هيچ تقليل داد. ا آنجا که قوانين مالياتى بيشتر به ضرر طبقات متوسط و موسسات کوچک ملى بود، بحران اقتصادى با بسته شدن اين کارخانه و بيکار شدن کارگران آنها شدت بيشترى يافت.


در سال ۱۹۶۱ اوضاع کمى بهبود يافت ولى از نظر موازنه تجاري، شرايط از هميشه بدتر بودو براى انتخابات ۱۸ مارس ۱۹۶۲ فرونديسى ارتش را قانع کرد که به حزب پرونيست اجازه شرکت در انتخابات کنگره داده شود. درنتيجه طرفداران پورن در جند استان توانستند در انتخابات اکثريت را به دست آورند. فرونديسى که قلباً متمايل به حاکميت غير نظميان بر کشور بود از اين فرصت استفاده نمود و با استفاده از حمايت پرونيست‌هاى پيروز و مردم به بهانه حفظ نظام جمهوري کنترل استان‌هاى مذکور را از دست نظاميان خارج ساخت. اما نظاميان مقاومت کرده و پس از تسلط مجدد بر اوضاع، وى را در ۲۹ مارس به زندان افکندند و رئيس مجلس خوزه ماريوگيدو (Jose Maria Guido) را به جاى وى نشاندند. گيدو بلافاصه ضمن لغو نتايج انتخابات مذکور، کنگره را به مدت يکسال تعطيل و کليه احزاب را منحل اعلام نمود. همچنين طرفداران پرون نيز همگى بلااستثناء دستگير و زندانى شدند و رهبران اتحاديه‌ها نيز تحت تعقيب قرار گرفتند. بالاخره پس از بازگشت آرامش نسبى انتخابات رياست جمهورى در ۲۱ ژوئيه ۱۹۶۳ انجام شد و دکتر آرتورو اليا (Arturo Illia) که از طرف حزب راديکال پشتيبانى مى‌شد پيروز و از ۱۲ اکتبر رسماً شروع به کار نمود. اما دوران رياست جمهورى اليا نيز تا آخر دوام نيافت و در سال ۱۹۶۶ ژنرال خوان‌کارلوس اونگانيا (Juan Carlos Ongania) با يک کودتاى نظامى به جاى الياف به قدرت رسيد.


اونگانيا مجلس را منحل نمود و تا سال ۱۹۷۰ با قدرت تمام به حکومت استبدادى خود ادامه داد. او در نظر داشت که در سال ۱۹۷۳ به شرط آرام بودن اوضاع انتخابات آزاد را برگزار نمايد اما در سال ۱۹۷۰ توسط ژنرال لانوسه (Alberto Lanusse)فرمانده نيروى زمينى برکنار و وابسته نظامى آرژانتين در واشينگتن بنام ژنرال روبرتو مارسلو لوينگستون (Roberto Levingston) جاى وى را گرفت. اما چون نتوانست مطابق ميل لانوسه رفتار نمايد او نيز پس از هفت‌ ماه از کار برکنار شد. پس از آن دولت به مدت يک ماه به توسط شوراى فرماندهان نظامى اداره مى‌شد تا اين که شوراى مذکور سرانجام خود لانوسه را به رياست جمهورى برگزيد.


ژنرال لانوسه در نظر داشت با ايجاد محبوبيت بين مردم و و کنار آمدن با ژنرال پرون از طريق انتخابات آزاد به رياست جمهورى مجدد انتخاب شود ولى پرون با توجه به اطلاعى که از قدرت خود در بين مردم آرژانتين داشت، حاضر به همکارى لانوسه نشد. وى در يک مراجعت ۲۷ روزه به آرژانتين ضمن مشاهده تظاهرات پرشور طرفدارانش با تشکيل اجتماعى از رهبران کليه دستجاف، با آنان پيمان سياسى منعقد ساخت و هنگام مراجعت به مادريد در پايتخت پاراگوئه دکتر هکتور خوزه کمپورا (Hector Jose Camopora) را به عنوان نامزد رياست جمهورى از طرف حزب خود به مردم معرفى کرد و اعلام نمود که قبل از ۱۱ مارس ۱۹۷۳ به آرژانتين باز خواهد گشت. کمپورا توانست در انتخابات مارس ۷۳ رقيب خود ريکاردو بالبين (Ricardo Balbin) را شکست دهد و به مقام رياست مهورى انتخاب گردد. اما چند هفته بعد در ۱۳ ژوئيه از مقام خود استعفا داد و پرون راکه به کشور باز گشته بود مجبور به قبول نمايندگى جهت مقام رياست جمهورى نمود.


در انتخابات ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۳ پرون با اکثريت ۶۱% آراء براى سومين و آخيرين بار به رياست جمهورى رسيد و همسر سوم وى ايزابل مارتينز دپرون نيز به سمت معاونت رياست جمهورى انتخاب گرديد.


در اين مرحله پرون توانس به تدريج بر اوضاع مسلط شود و برنامه‌هاى حکومت خود را پياده نمايد. وى سعى نمود روابط آرژانتين را با کشورهاى آرژانتين را با کشورهاى آمريکاى جنوبى بسط و گسترش دهد. براى اين منظور ابتداء از ژنرال بانزر (Banzer) رئيس جمهور بوليوى براى ديدار رسمى دعوت کرد و سپس با مسافرت به اروگوئه زمينه حل اختلافات مرزى فيمابين دو کشور بويژه در قسمت رودخانه لاپلاتا را فراهم آورد.


پرون پس از مراجعت از اروگوئه به حمله قلبى شديدى دچار شد و امور کشور توسط همسر وى سولانوليما (Solano lima) رئيس هيئت برنامه‌ريزى اداره گرديد. خانم ايزابل پرون با ترتيب دادن برنامه‌هاى خيريه بزرگ و اختصاص مبالغ هنگفتى براى کمک به مستمندان و از کارافتادگان توانست محبوبيت بيشترى در بين اقشار محروم مردم براى خود کسب نمايد. در ژانويه ۱۹۷۴ عمر تورخوس (Omar Torejos) حاکم پاناما طبق عوت پرون وارد بوئنوس ايرس شد و ملاقات‌هاى متعددى را با وى به عمل آورد. همچنين در فوريه ۱۹۷۴ رئيس جمهور اروگوئه در پاسخ به سفر قبلى پرون به آن کشور وارد بوئنوس آيرس شد و با انعقاد يک قرارداد مرزى براى هميشه به اختلافات صد ساله مرزى براى هميشه به اختلافات صد ساله مرزى دو کشور پايان بخشيد. مدتى بعد دوباره حالت مزاجى پرون شديداً رو به وخامت گذارد تا اين که بالاخره در بعد از ظهر اول ژوئيه ۱۹۷۴ در سن ۷۸ سالگى براثر حمله قلبى درگذشت. پس از فوت وى نيرهاى انتظامى بيدرنگ در سراسر کشور به حال آماده باش درآمدند و فرمانداران محل نيز براى شرکت در يک جلسه فوق‌العاده به بوئنوس آيرس فرا خوانده شدند. سرانجام احزاب با وجود چنددستگى و خصومت‌هايى که با يکديگر داشتند، پشتيبانى خود را از رياست جمهورى خانم پرون اعلام نمودند.


در ۱۷ اکتبر ۱۹۷۴ خانم پرون به عنوان رئيس جمهور کشور طى نطقى اعلام داشت که حکومت وى با الهام از ايده‌ها و هدف‌هاى ژنرال پورن و يارى مردم آرژانتين از تمامى امکانات خود براى بهبود وضع زندگى مردم استفاده کرده و در اجراى اين هدف قبلاً شرکت‌هاى نفتى خارجى ملى اعلام شدند و قوانين مربوطه نيز بلافاصله از تصويب کنگره خواهد گذشت.