آفتاب

کمرنگ شدن نقش فیلمنامه نویس در سینمای ایران

کمرنگ شدن نقش فیلمنامه نویس در سینمای ایران

تهران-ایرنا-یکی از نکات قابل تامل در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به حاشیه رانده شدن نقش فیلمنامه نویسان در روند ساخت اثر و رو به افول گذاردن این نقش حرفه ای و حیاتی در سینمای ایران است.

به گزارش گروه تحلیل تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا ، فیلمنامه یکی از مهمترین ارکان صنعت فیلم سازی در جهان معاصر است. نقشی تخصصی که هزینه های گزافی بابت این تخصص پرداخت می شود.
نگاهی به وضعیت فیلمسازی در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نشان می دهد که حرکتی به سمت سیاق کارگردان-مولف در جریان است.
کارگردان-مولف به صورتی ساده اشاره به روند فیلمنامه نویسی و کارگردانی توامان یک اثر دارد. وقتی که نویسنده داستان و اجرا کنننده ی آن یک نفر باشد. در حالت عادی و معمولی این پدیده نه چیز عجیبی که یکی از سبک های فیلمسازی است. زمانی که کارگردان و اجرا کننده یک داستان همان خالق و نظریه پرداز اثر باشد. اما این روش جایی به یک مساله بدل می شود که از حالت عادی و طبیعی خود خارج شده و به شیوه ای رایج و اصلی در این راه بدل شود.

**وضعیت فیلمنامه نویسی در جشنواره سی و هفتم
نگاهی به جشنواره ی سی و هفتم فیلم فجر نشان از روند حذف تخصص فیلمنامه نویسی و به نوعی حذف یک عنوان حرفه ای شغلی در فیلم سازی است:
«آشفتگی» نویسنده و کارگردان فریدون جیرانی، «23 نفر» نویسنده و کارگردان مهدی جعفری، «پالتو شتری» نویسنده و کارگردان محمدعلی میرزایی، «تیغ و ترمه» نویسنده و کارگردان کیومرث پوراحمد، «جمشیدیه» نویسنده و کارگردان یلدا جبلی، «خون خدا» نویسنده و کارگردان مرتضی علی عباس میرزایی، «سرخ پوست» نویسنده و کارگردان نیما جاویدی، «سمفونی نهم» نویسنده و کارگردان محمدرضا هنرمند، «شبی که ماه کامل شد» نویسنده و کارگردان نرگس آبیار، «طلا» نویسنده و کارگردان پرویز شهبازی، «غلامرضا تختی» نویسنده و کارگردان بهرام توکلی، «قسم» نویسنده و کارگردان محسن تنابنده، «متری شیش و نیم» نویسنده و کارگردان سعید روستایی، «مردی بدون سایه» نویسنده و کارگردان علیرضا رئیسیان، «مسخره باز» نویسنده و کارگردان همایون غنی زاده، «ناگهان درخت» نویسنده و کارگردان صفی یزدانیان.
یکسانی نویسنده و کارگردان 16 فیلم از 21 فیلم راه یافته به سودای سیمرغ جشنواره ی سی و هفتم فیلم فجر عملا حکایت از آن دارد که پدیده ی کارگردان-مولف به یک جریان در سینمای حرفه ای بدل شده که در نتیجه ی آن نقش فیلمنامه نویس به عنوان یک نقش حرفه ای در تولید فیلم به حاشیه رانده و حذف شده است.

**تعامل؛ مهارتی که نداریم
«بهرام جلالی پور» هیأت علمی دانشکده سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس در این باره به پژوهشگر ایرنا گفت: این مساله به دلایل بیرونی ربط پیدا می کند که من نمی توانم خیلی مشخص راجع به آن صحبت کنم و نیاز دارد که یک بررسی جامعه شناسانه در این مورد صورت گیرد. ولی این اتفاقی است که هم در حوزه ی سینما و هم تئاتر در حال وقوع است و روز به روز بزرگتر می شود که یا به سمت کارهای ترجمه می روند در تئاتر یا مانند کارهای سینمایی به سمت یکی بودن نویسنده و کارگردان می روند.
وی افزود: یکی از دلایلی که می تواند وجود داشته باشد این است که همکاری با یک فیلمنامه نویس نیازمند یک تعامل است. این تعامل و تحمل دیگری روز به روز کمتر می شود و فرم های تکروانه روز به روز بیشتر می شوند.
این نمایش نامه نویس تصریح کرد: ما اصولا مردم کار جمعی نیستیم اما یک دلایلی بیرونی به صورت دائمی این مساله را بغرنج تر می کننند. دلیل دیگر این است که کارگردان تصور می کند که فیلمنامه نویسی کار آسانی است که براحتی می تواند خودش آن را انجام دهد. با توجه به این که خیلی روی این مساله سختگیری هم نمی شود.
«یکی دیگر از دلایل شاید این باشد که صنف فیلمنامه نویسان خیلی از کیان خودش دفاع نمی کند. و دلیل دیگر می تواند کاهش هزینه ها به دلیل حذف هزینه ی فیلمنامه به فیلمنامه نویس است. که در این صورت سهم کارگردان بیشتر می شود».

**افزایش اختیار، دلیل حذف فیلمنامه نویس
حرکت به سمت کارگردان-مولف چیزی است که در حوزه ی تئاتر هم نزدیک به 70 سال است که مدام در حال توسعه یافتن و افزایش است.
شاید به تبع سینمای مولفی که اتفاق افتاد، بشود این مساله را تببین و تفسیر کرد؛ به هر حال کارگردان ها متوجه شدند که زبان کار اجرایی بخش قابل توجهی از فرصت ها را در اختیار خودش دارد و چرا که نه که با یک فیلمنامه اولیه سر صحنه نیایند و شروع به کار کردن نکنند؟
اما باز هم تاکید می کنم که مشخص کردن دلیل قطعی برای این موضوع نیازمند یک بررسی جامعه شناختی است که یک نفر نمی تواند به صورت مستقل درباره آن صحبت کند.
جلالی پور در پاسخ به این سوال که آیا محرک اصلی این مساله افزایش عمق و گستره ی نفوذ و اعمال نظر شخصی کارگردان نیست، اظهار داشت: بله یکی از دلایل همین است چراکه وقتی من بخواهم کار فرد دیگری را اجرا کنم، هرچقدر هم که آدم پری باشم، به هرحال باید تعامل کنم و هر چقدر هم که امکان دست بردن در اثر را داشته باشم، باز هم خط و خطوطی هست که باید رعایتشان کنم؛ اما وقتی بخواهم فیلم خودم را با فیلمنامه ی خودم بسازم، این دغدغه هم از بین می رود.
پژوهشم**س.ب
کد N2087358

وبگردی