اگر سال ۷۶ دغدغه حاتمیکیا در «آژانس شیشهای»، بها ندادن به عباسها و مشکل درمانی عباس بود، حالا پس از ۲۰ سال، مشکل زهتابچیان در «دیدن این فیلم جرم است» به دفاع از ناموس و قتل بچه درون شکم همسرش رسیده است.
بیست سال پیش حاج کاظم باید برای درمان عباس میجنگید، اما حالا امیر که شاید پسر حاج کاظم باشد برای دفاع از ناموس و تعرض به همسرش میجنگد.
«دیدن این فیلم جرم است» مثل آژانس شیشهای اعتراف به یک تناقض بزرگ هم هست. تناقضی در دستیابی به آرمانهای قهرمانان فیلم؛ که باعث میشود آنها دست به اسلحه ببرند و گروگانگیری کنند تا شاید کارشان را پیش ببرند یا به ادعای این فیلمها حقشان را بگیرند. تناقض و تضادی میان مفاهیمی مثل امنیت ملی و دیپلماسی با آن چیزی که انقلابیها آن را حق میدانند.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است