آفتاب
گفتگو با خانم فاطمه نجات «چمن خواه»، معلمی پر تلاش و مادری نمونه

با خدا معامله کنید، عاقبت بخیر شوید

 با خدا معامله کنید، عاقبت بخیر شوید

من در مقطعی تصمیم گرفتم زندگی ام را به عنوان زنی خانه دار در موقعیتی که همسرم حضور نداشت اداره و سرپرستی کنم؛ با شروع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها، از خانه ام به عنوان مقر و پایگاهی برای فعالیت های گوناگون استفاده کردم

حوزه علمیه بانوان! این مکان را اغلب رهگذران منطقه می شناختند، نمای حوزه مانند دیگر مراکز آموزشی شهر بود،اما به محض وارد شدن با سکوت و آرامشی مواجه شدم که در کمتر دانشکده ای دیده بودم،بانوان طلبه فارغ از قیل و قال شهر در گوشه و کنار مرکز در حال مطالعه و مباحثه بودند،خیلی زود موسس حوزه ی علمیه بانوان را ملاقات کردم،در پاسخ به اصرار من برای مصاحبه مدام دیگر بانوان و اساتید حوزه را معرفی می کردند،بانویی بی نظیر، با تواضع و فروتن – خانم «نجات» بانوی اول حوزه ی علمیه بانوان!

عاشق یادگیری بودم
خانم نجات از دوران کودکی خود می گوید: اواخر دهه ی سی در شهر شیراز به دنیا آمدم و در خانواده ای تحصیل کرده و فعال رشد کردم، پدرم دبیر بود و مادرم مدام من را تشویق به ادامه تحصیل می کرد،با تمام شدن دوران دبیرستان و علاقه ی زیادی که به رشته ی علوم تجربی داشتم در رشته زیست گیاهی پذیرفته شدم،محیط دانشگاه شیراز با روحیات من سازگاری نداشت،در آن زمان سربازی برای دختران دیپلمه تقریبا اجباری بود،به لطف خدا من از خدمت سربازی معاف شدم و تصمیم گرفتم بار دیگردر آزمون کنکور شرکت کنم،اما این بار در تهران!

زندگی دور از خانواده،سخت اما متفاوت
در سال های آغازین مبارزه بر ضد حکومت پهلوی خانم نجات برای تحصیل به تهران می آیند: با پذیرفته شدن در رشته ی شیمی دانشگاه تهران و شروع زندگی در خوابگاه دختران ، اولین تجربه ی دوری از والدین برایم آزاردهنده بود،اما خیلی زود توانستم خودم را با شرایط وفق دهم،آن سال ها مبارزات و حرکت های سیاسی در دانشگاه ها امری عادی بود ، دسته های سیاسی مختلفی در دانشگاه فعال بودند که گرایش من از ابتدا به سمت دانشجوهای مذهبی و پیرو خط امام بود، از هر فرصتی برای صحبت و روشنگری هم کلاسی هایم استفاده می کردم،فعالیت های سیاسی و مذهبی ام در آن سال ها سرآغاز نگرشی نو به دنیا برای من بود.

ازدواج، پیمانی مقدس با تعهد و عشق است
این بانوی موفق از دوران جوانی و ازدواج خود چنین گفت: با گذشت زمان اندکی از تحصیل در شهر تهران،پسری از خانواده ای شیرازی به خواستگاری ام آمد، همسرم آن سال ها در تهران مقطع کارشناسی ارشد تحصیل می کرد، بعد از ازدواج با هم به تهران برگشتیم و دوران سربازی همسرم مصادف شد با اوج مبارزات بر علیه رژیم پهلوی، در آن موقعیت من دوش به دوش همسرم در مبارزات شرکت می کردم،زندگی زناشویی ما از ابتدا بر پایه ی همکاری و همدلی بنا شد، همان طور که تا همین امروز به یاری خدا ادامه دارد.

مادر شدن برایم آغاز تلاشی متفاوت بود
خانم نجات از تجربه ی شیرین مادری شان می گوید: با توجه به این امر که مدام در حال تحصیل و فعالیت های سیاسی بودم، باردار شدن ناگهانی برایم عجیب و تا حدودی ناخوشایند بود، این حس با تولد اولین فرزندم در سال 57 مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل به بهترین احساس در تمام دوران زندگی ام شد، با شروع جنگ تحمیلی و فعالیت های همسرم در سمت های مختلف، من نیز با وجود دو فرزند فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مختلفی داشتم. مبارزاتی که همسرم در جریانات پس از انقلاب و درگیری های سیاسی با منافقین کوردل داشت ، سرآغاز سبک زندگی متفاوتی برای من و فرزندانم بود،راهی که دانسته انتخاب کرده بودیم و به آن ایمانی راسخ داشتیم.

خانه با دانشگاه برایم تفاوتی نداشت !
دانشجویی مستعد و فعال تبدیل به مادری فداکار شده بود، خانم نجات از آن سال ها می گوید: من در مقطعی تصمیم گرفتم زندگی ام را به عنوان زنی خانه دار در موقعیتی که همسرم حضور نداشت اداره و سرپرستی کنم ؛ با شروع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها،از خانه ام به عنوان مقر و پایگاهی برای فعالیت های گوناگون استفاده کردم،خانم های فعال و با انگیزه را با هدف آموزش مهارت های مختلف اعم از : سوادآموزی،روش های تربیتی فرزندان،همسرداری و ...گرد هم آوردم. هیچ وقت روش های مصرف گرایی در زندگی را پیش نگرفتم ، در آن مقطع با آموزش خیاطی و آرایشگری توانستم در این زمینه برای خانواده ام مفید باشم،هر چیز جدیدی که یاد می گرفتم در اختیار دیگران قرار می دادم،زمانی که همسرم در جبهه جنوب فعالیت می کردند فصل تابستان به همراه فرزندانم در آنجا به ادامه فعالیت های آموزشی به خانواده های رزمندگان می پرداختم،این فعالیت ها برایم سرآغاز دوران یادگیری بود،این بار از مهندسی شیمی به سمت علوم دینی گرایش پیدا کردم.

شروع تحصیلات حوزوی در خانه
خانم نجات در ادامه می گوید:در آن سال ها من چهار فرزند داشتم و به خاطر عدم فضای آموزشی و محدودیت های شغل همسرم با کمک چند تن از خانم های فعال و تحصیل کرده در رشته های حوزوی در منزل شروع به یادگیری کردیم، هم زمان نیز کلاس های سوادآموزی برای بانوان و کلاس های آموزش زبان انگلیسی و ریاضی نیز برای دختران منطقه در منزل برگزار می کردم،گاهی حتی نمی توانستم جوابگوی این همه شوق و شور آنها برای یادگیری باشم،حدود پنجاه بانوی بیسواد و کم سواد بودند که بعدها هر کدام در مقاطع بالاتر مشغول به تحصیل شدند . هیچ لذتی بالاتر از این نمی توان برای یک معلم معنی کرد.بعد از پایان جنگ و در سال های آغازین دهه هفتاد فکر احداث حوزه ی علمیه ی بانوان را عملی کردم.


صدها بانوی طلبه از این حوزه علمیه فارغ التحصیل شدند
خانم نجات از تاسیس حوزه علمیه بانوان برای ما می گوید:در سال 75 با کمک امام جماعت محترم محل و ارگان های مختلف کارهای اولیه ی تاسیس حوزه ی علمیه ی بانوان انجام شده و در ابتدا ما با بیست طلبه کار آموزش رسمی را آغاز کردیم،هم اکنون اما در هر ترم حدود 200 تا 250 طلبه را پذیرش کرده که در صورت قبولی در آزمون و پس از انجام مصاحبه در حوزه مشغول به تحصیل می شوند.طلاب این مدرسه علاوه بر گذراندن ساعات درسی،تحت آموزش و تربیت امور غیردرسی اعم از فرهنگی و پژوهشی نیز قرار می گیرند و بدین ترتیب آماده حضور در عرصع تبلیغ،تدریس و ... خواهند شد.


هر هنری دارید،به فرزندانتان بیاموزید
خانم نجات علاوه بر بانویی موفق در عرصه ی اجتماع ، مادر فداکار و بی نظیر 7 دختر و پسر و مادربزرگ 11 نوه نیز هستند،درباره ی انگیزه خود از فرزندآوری در زمانی که جامعه بانوان را به عدم بارداری های مکرر توصیه می کرد می گوید:وجود فرزندان هیچ گاه مانع فعالیت من نبود،با وجود مشکلات فراوان و دوری از همسرم،حتی یک ساعت از بچه هایم جدا نبوده ام،در سر کلاس های تدریس حتی با من همراه بودند،آموزش های مختلف مانند : آموزش روش های کشاورزی به پسران و انواع هنرها به دخترانم در راستای سرگرمی و ایجاد خلاقیت در دوران کودکی بدون نیاز به هزینه های بالایی انجام می دادم،با اینکه همیشه از لحاظ مالی تامین بودم ولی هیچ وقت بدون تلاش و کوشش چیزی را به دست نیاوردم،قدرت باروری در خانم ها موهبتی الهی است که با کمی صبر و توکل به خدا می توان از آن استفاده کرد و گرچه مشکلاتی برای به ثمر رساندن بچه ها با توجه به وضع نامطلوب معیشت در جامعه وجود دارد اما به عقیده ی من می توان با قناعت و آموزش و برنامه ریزی صحیح به نتیجه ی مطلوب رسید.در پایان خانم نجات گفت:خانم ها باید در تمام عرصه ها فعال باشند،هیچ مانعی برای فعالیت های اجتماعی بانوان وجود ندارد،با توکل به حضرت فاطمه زهرا«ص» و ائمه ی اطهار می توانند در همه زمینه های اجتماعی و دینی بدرخشند،نباید منتظر کسی باشند برای تامین معاش خودشان ، تلاش و کوشش با یاد خدا و بهره گیری از هوش و قدرت تفکر می تواند بهترین راهکار برای رسیدن به اهداف بانوان این مرز و بوم باشد.


کد N2075841

وبگردی