آفتاب

نخبه گرایی یا نخبه ستیزی

نخبه گرایی یا نخبه ستیزی

تهران- ایرنا- برخی از جامعه شناسان معتقدند که جامعه ما نخبه‌پرور نیست اما این گزاره نیاز به واکاوی دارد و بر این اساس باید پرسید آیا چنین مساله ای در واقعیت صادق است یا تنها ذهنیتی در این زمینه شکل گرفته است.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، «ویلفردو پارتو» جامعه شناس ایتالیایی سده نوزدهم میلادی، معتقد است که بین افراد یک گروه، شایسته‌ترین افراد آن گروه را نخبه (Elite) می نامند. البته اصطلاح نخبه در کاربرد پارتو هیچگونه دلالت اخلاقی یا افتخارآمیزی ندارد و این اصطلاح تنها بر افرادی اطلاق می‌شود که در هر یک از شاخه‌های فعالیت بشری بالاترین نمره را به‌دست آورده باشند.
در این میان نکته مهمی که مطرح می شود، نقش و جایگاه نخبگان در جامعه است. این که تا چه میزان توانسته ایم خواسته های نخبگان را تامین کنیم یا دستکم آنها را در جاهایی که شایستگی و توانایی دارند به کار گیریم.
طی سال های گذشته ذهنیتی در جامعه شکل گرفته، مبنی بر این که رابطه گرایی جای شایسته سالاری را گرفته است. بخشی از این مساله نیز به نبود سازوکاری مشخص و معین در ارزیابی و نظارت بر دستگاه ها و سازمان ها باز می گردد. بخشی دیگر نیز به دلیل نبود فرصت و امکان برابر است .
به نظر می رسد طی سال های گذشته به دلیل کم توجهی یا بی توجهی، نخبه گرایی و نخبه پروری تنها در اظهار نظرها باقی مانده است. این امر نشان می دهدکه دفاع از شایسته سالاری همچنان در شعارها باقی مانده است.
این در حالی است که در سیستم شایسته سالار، افراد بر اساس معیارهای متغیری از شایستگی مورد قضاوت قرار می گیرند و این معیار ها می توانند زمینه های گسترده ای، از هوش گرفته تا پایبندی به اخلاقیات را در بر بگیرد. اما در سیستمی که رابطه گرایی جای شایسته سالاری را گرفته، عواملی غیرتخصصی مطرح می شود.
راهکارهای مختلفی را می توان در این زمینه مطرح کرد؛ نخستین اقدام تدوین قانون و در مرحله بعد نظارت مستمر در جهت کاستن از رابطه گرایی و تبارسالاری و ارتقای جایگاه نخبگان است.
امروزه کشورها برای تحقق اهداف و آرمان های خود نقش ویژه ای برای نخبگان قائل هستند و توسعه یافتگی را منوط به نخبه پروری می دانند. در واقع کارآمدی هر نظام، در به کارگیری از نخبگان توانمند است.
در یک جامعه پیشرو، گردش نخبگان روابطی نیست بلکه مبتنی بر ضوابط است. همان گونه که «ماکس وبر» جامعه شناس آلمانی معتقد است که انتخاب باید غیر شخصی و عقلانی باشد. بنابر این ما نیازمند بازگرداندن عقلانیت به بروکراسی(دیوانسالاری) هستیم از این رو ساختار باید در خدمت خیر عمومی و غیر شخصی باشد. زیرا طبقه ای شدن مدیران و حرکت از آریستوکراسی به سمت الیگارشی خطری است که مردمسالاری را تهدید می کند.
بر این اساس یکبار برای همیشه باید تکلیف خودمان را با نخبگان مشخص کنیم و نگذاریم تا ناکارآمدی و سیاست های نابجا و ناصحیح در این زمینه، به دلسردی و ناامیدی نخبگان بیانجامد.
پژوهش**458**1552
کد N2066199

وبگردی