الهام ملکزاده، پژوهشگر تاریخ و زنان و عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم تاریخی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نشست «تحلیل و بررسی چالشها و موانع مشارکت سیاسی فعال زنان در مجلس شورای اسلامی» که شب گذشته به همت حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد، گفت: پیش از بررسی و تحلیل چالش و موانع موجود بر سر راه فعالیت زنان در مجلس شورای اسلامی، باید در ضرورت حضور و کنشگری زنان در مشارکت سیاسی سخن راند. این که متناسب با ارتقای آگاهی سیاسی آنان و ورود به عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، مطالبات صنفیشان چگونه شکل گرفت و به رسمیت شناخته شدن تشکلهای سیاسی زنان بهصورت قانونی، چگونه طرح و درخواست شد؛ امری که با مخالفت برخی نمایندگان مرد به بهانه غیرضروری بودن و غیرقانونی بودن این تشکلها از سوی مجلس رأی داده شد.
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه این امر در فعالیتهای غیررسمی ایران تأثیری نگذاشت، افزود: ولی در هر صورت موجب شد تا در فرآیند تاریخی شناسنامهدار بودن حضور و مشارکت سیاسی زنان مشاهده شود و در فرصتهای برابر توانمندیهای فردی زنان در مقابل مردان سیاستورز، به خلأ مدیریتی، سوابق رسمی مشارکت سیاسی و مآلاً فقدان حضور بالفعل زنان در تشکیلات، احزاب و جمعیتهای سیاسی متقاضی حضور در مجالس قانونگذاری، تعبیر شود و این فرصتهای برابر را از آنان سلب کند.
به گفته این مدرس تاریخ، در شرایطی که دستیابی به منابع قدرت، بیش از هر عامل دیگری، به سازماندهی درست احزاب بستگی دارد، مشارکت پایین زنان در سطوح بالای حزبی، میتواند بهعنوان چالشی جدی در مطالبات سیاسی و چانهزنی بر سر حضور در تقسیمات قدرت دارای اهمیت باشد. اصولاً عدم حضور و طرح مسائل زنان را در پی دارد که نه فقط بهعنوان خواستههای حزبی، بلکه در سیاستگذاریهای مرتبط با تقسیمکارهای کاندیداهای نمایندگی، نه توجهی به میزان حضور و سهم زنان در این تقسیم وظایف دیده میشود و نه از جنس مشکلات زنان در طرح لوایح و قوانین پیشنهادی، اثری وجود خواهد داشت.
ملکزاده با اشاره به باورهای اشتباه فرهنگی که ریشه در اذهان عمومی و مردان سیاستورز هم دارد، گفت: شکاف جنسیتی، عدم درک مسائل زنان را در پی دارد که هم موجب چالش حضور زنان در عرصهای که مردانه تلقی میشود و هم مانع فعالیتهای زنان متقاضی حضور در تشکیلات سیاسی و نمایندگی مجلس میشود. این شرایط در حالی است که معدود زنانی که از این سقف شیشهای عبور میکنند، یا در پیگیری مطالباتشان با موانع درون ساختاری مجلس دستخوش کنشهای فرسایشی و تعللهای ناامیدکننده خواهند شد یا در چرخشی عجیب، خود در کسوتی زنانه، کنشهای مردانه را در پیش میگیرند که پیش از اهتمام به رفع موانع و تسهیل قوانین در جهت بهبود کیفی و کمّی وضعیت آحاد زنان جامعه، به قوانین و شرایطی رضایت میدهند که کمترین حقوق زنان را استیفا میکند.
او افزود: گاهی هم از وحشت هرگونه برچسب و پیشداوری، عرصه را به مردان واگذار میکنند و جنس مشارکت سیاسی خود را در سطح زنانه و مردانه دیدن صحن مجلس تنزل میدهند. در حالی که در دو سطح کلان شرع و قانون حضور زنان در مناصب مدیریتی اعلای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی مذهبی، فینفسه پذیرفته شده و حتی بدان توصیه شده است، قرائت سلیقهای و کلیشههای جنسیتی و فرهنگ نادرست عرفی، به مانع و معضل اساسی مشارکت سیاسی زنان تبدیل شده که نتیجه مستقیم آن کارنامه کمرنگ سوابق زنان در مقایسه با مردان در مناصب مختلف و از جمله نمایندگی در مجلس شورای اسلامی است. این در حالی است که در بسیاری از اوقات، حتی زنان فاقد سوابق سیاسی، تشکیلاتی و مدیریتی با مردان متقاضی نمایندگی مجلس، برابرند و هر دو از تجربههای مذکور بیبهره، و نهایتاً بدون عقبه مشارکت سیاسی هستند. ولی در همین شرایط مشابه، تنها زنان هستند که به بهانه فاصله داشتن با استانداردهای مشارکت سیاسی و عدم توانمندسازی لازم، حضور و مشارکتشان با شبهه و موانع روبهرو است، میدان عمل نیافته و با چالشی جدی در رویارویی سیاسی با همتایان مردشان مواجه هستند.
در ادامه نشست سارا پارساخو، نویسنده و پژوهشگر حوزه زنان با اشاره به حضور زنان در جنبش مشروطه و سپس حذف آنها از جریان اجتماعی درباره موانع اجتماعی حضور زنان در عرصه سیاسی بهخصوص مجلس گفت: باور غلطی که همیشه بوده و هست این است که سیاست عرصه مردانه است. سالهاست که این جمله نهادینه شده در اجتماع، زن را عرصه مجلس به عقب رانده است و زن مدام با پس زدن این دست رد به سینهاش در جامعه مبارزه میکند تا یک قدم بهسختی جلو میرود. متأسفانه در اجتماع خود، شاهد نوعی بیاعتمادی اجتماعی به جنسیت زن هستیم. شایستهسالاری اگر جایگزین جنسیت سالاری شود، جامعه به زن باوری در قانونگذاری هم میرسد. تفاوت هویت و جنسیت در جای خودش مساوی با تناسب نقش در اجتماع است، اما این تمایز دلیلی بر ضعف زن در عرصههای سیاسی نیست. تصحیح نگاه افراد باید ابتدا از دیدگاه مسئولان اجتماعی، فرهنگی، سیاسی شروع شده و تا متن جامعه ادامه یابد.
او درباره موانع ساختاری نیز بیان کرد: ساختار نهادهای حاکمیتی ما درعرصههای محدودکننده فکری برای زن چارچوبهای خاصی را تعریف میکنند. محدودیتهای ساختاری بسترهای نوین و آزاد را محدود میکنند و ظرفیت عظیم زنان را برای پیشرفت کشور در افکار بستهای دچار چالش میکند. حالا که زن آمادگیهای لازم برای تأثیرگذاری حداکثری در جامعه را کسب کرده است و استعدادهای ذاتی خود را در جامعه قابل اجرا میداند، مدیریتهای ساختاری جامعه باید برای بهکارگیری این استعدادها برنامهریزی کنند و بهکارگیری بهینه از شکوفایی استعدادهای زنان انجام شود.
این پژوهشگر زنان به موانع فرهنگی اشاره کرد و گفت: فرهنگ جامعه در زنباوری و زنمحوری بسیار دچار تزلزل و اختلافنظر است و تا نگاه غلط در جامعه به زن تصحیح نشود، چالش حضور زنان در مجلس غیرقابلحل خواهد بود و باید بپذیریم که مدیریت فرهنگی فرآیندی بس سختتر از تصویب قوانین مجلس است. باید قبول کنیم که مدیریت فرهنگی کشور ما در این زمینه دچار اختلال است.
پارساخو درباره هزینه حضور در سیاست اظهار کرد: در اثر فقدان زیرساختهای لازم فرهنگی و اجتماعی، جامعهپذیری جنسیتی صورت میگیرد که خاص است و منجر میشود زنان با خصلتهای زنانگی یا رازوری زنانه شناخته شوند و خودشان هم از خودشان چنین شناختی داشته باشند که در نهایت باعث عدم اعتماد به نفس برای حضور در عرصه عمومی میشود؛ چون فکر میکنند عرصه عمومی جای آنها نیست. اما هزینه سیاسیکاری زنان در ایران بسیار بالا است و از طرفی بهقدری تبعیض در گزینش زنان در لیست هر یک از جناحهای قوی سیاسی وجود دارد که زنان شایسته و لایق بهسختی میتوانند در جایگاه اصلی خود قرار بگیرند.
**اداره کل اخبار چندرسانهای**ایرناپلاس**
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه این امر در فعالیتهای غیررسمی ایران تأثیری نگذاشت، افزود: ولی در هر صورت موجب شد تا در فرآیند تاریخی شناسنامهدار بودن حضور و مشارکت سیاسی زنان مشاهده شود و در فرصتهای برابر توانمندیهای فردی زنان در مقابل مردان سیاستورز، به خلأ مدیریتی، سوابق رسمی مشارکت سیاسی و مآلاً فقدان حضور بالفعل زنان در تشکیلات، احزاب و جمعیتهای سیاسی متقاضی حضور در مجالس قانونگذاری، تعبیر شود و این فرصتهای برابر را از آنان سلب کند.
به گفته این مدرس تاریخ، در شرایطی که دستیابی به منابع قدرت، بیش از هر عامل دیگری، به سازماندهی درست احزاب بستگی دارد، مشارکت پایین زنان در سطوح بالای حزبی، میتواند بهعنوان چالشی جدی در مطالبات سیاسی و چانهزنی بر سر حضور در تقسیمات قدرت دارای اهمیت باشد. اصولاً عدم حضور و طرح مسائل زنان را در پی دارد که نه فقط بهعنوان خواستههای حزبی، بلکه در سیاستگذاریهای مرتبط با تقسیمکارهای کاندیداهای نمایندگی، نه توجهی به میزان حضور و سهم زنان در این تقسیم وظایف دیده میشود و نه از جنس مشکلات زنان در طرح لوایح و قوانین پیشنهادی، اثری وجود خواهد داشت.
ملکزاده با اشاره به باورهای اشتباه فرهنگی که ریشه در اذهان عمومی و مردان سیاستورز هم دارد، گفت: شکاف جنسیتی، عدم درک مسائل زنان را در پی دارد که هم موجب چالش حضور زنان در عرصهای که مردانه تلقی میشود و هم مانع فعالیتهای زنان متقاضی حضور در تشکیلات سیاسی و نمایندگی مجلس میشود. این شرایط در حالی است که معدود زنانی که از این سقف شیشهای عبور میکنند، یا در پیگیری مطالباتشان با موانع درون ساختاری مجلس دستخوش کنشهای فرسایشی و تعللهای ناامیدکننده خواهند شد یا در چرخشی عجیب، خود در کسوتی زنانه، کنشهای مردانه را در پیش میگیرند که پیش از اهتمام به رفع موانع و تسهیل قوانین در جهت بهبود کیفی و کمّی وضعیت آحاد زنان جامعه، به قوانین و شرایطی رضایت میدهند که کمترین حقوق زنان را استیفا میکند.
او افزود: گاهی هم از وحشت هرگونه برچسب و پیشداوری، عرصه را به مردان واگذار میکنند و جنس مشارکت سیاسی خود را در سطح زنانه و مردانه دیدن صحن مجلس تنزل میدهند. در حالی که در دو سطح کلان شرع و قانون حضور زنان در مناصب مدیریتی اعلای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی مذهبی، فینفسه پذیرفته شده و حتی بدان توصیه شده است، قرائت سلیقهای و کلیشههای جنسیتی و فرهنگ نادرست عرفی، به مانع و معضل اساسی مشارکت سیاسی زنان تبدیل شده که نتیجه مستقیم آن کارنامه کمرنگ سوابق زنان در مقایسه با مردان در مناصب مختلف و از جمله نمایندگی در مجلس شورای اسلامی است. این در حالی است که در بسیاری از اوقات، حتی زنان فاقد سوابق سیاسی، تشکیلاتی و مدیریتی با مردان متقاضی نمایندگی مجلس، برابرند و هر دو از تجربههای مذکور بیبهره، و نهایتاً بدون عقبه مشارکت سیاسی هستند. ولی در همین شرایط مشابه، تنها زنان هستند که به بهانه فاصله داشتن با استانداردهای مشارکت سیاسی و عدم توانمندسازی لازم، حضور و مشارکتشان با شبهه و موانع روبهرو است، میدان عمل نیافته و با چالشی جدی در رویارویی سیاسی با همتایان مردشان مواجه هستند.
در ادامه نشست سارا پارساخو، نویسنده و پژوهشگر حوزه زنان با اشاره به حضور زنان در جنبش مشروطه و سپس حذف آنها از جریان اجتماعی درباره موانع اجتماعی حضور زنان در عرصه سیاسی بهخصوص مجلس گفت: باور غلطی که همیشه بوده و هست این است که سیاست عرصه مردانه است. سالهاست که این جمله نهادینه شده در اجتماع، زن را عرصه مجلس به عقب رانده است و زن مدام با پس زدن این دست رد به سینهاش در جامعه مبارزه میکند تا یک قدم بهسختی جلو میرود. متأسفانه در اجتماع خود، شاهد نوعی بیاعتمادی اجتماعی به جنسیت زن هستیم. شایستهسالاری اگر جایگزین جنسیت سالاری شود، جامعه به زن باوری در قانونگذاری هم میرسد. تفاوت هویت و جنسیت در جای خودش مساوی با تناسب نقش در اجتماع است، اما این تمایز دلیلی بر ضعف زن در عرصههای سیاسی نیست. تصحیح نگاه افراد باید ابتدا از دیدگاه مسئولان اجتماعی، فرهنگی، سیاسی شروع شده و تا متن جامعه ادامه یابد.
او درباره موانع ساختاری نیز بیان کرد: ساختار نهادهای حاکمیتی ما درعرصههای محدودکننده فکری برای زن چارچوبهای خاصی را تعریف میکنند. محدودیتهای ساختاری بسترهای نوین و آزاد را محدود میکنند و ظرفیت عظیم زنان را برای پیشرفت کشور در افکار بستهای دچار چالش میکند. حالا که زن آمادگیهای لازم برای تأثیرگذاری حداکثری در جامعه را کسب کرده است و استعدادهای ذاتی خود را در جامعه قابل اجرا میداند، مدیریتهای ساختاری جامعه باید برای بهکارگیری این استعدادها برنامهریزی کنند و بهکارگیری بهینه از شکوفایی استعدادهای زنان انجام شود.
این پژوهشگر زنان به موانع فرهنگی اشاره کرد و گفت: فرهنگ جامعه در زنباوری و زنمحوری بسیار دچار تزلزل و اختلافنظر است و تا نگاه غلط در جامعه به زن تصحیح نشود، چالش حضور زنان در مجلس غیرقابلحل خواهد بود و باید بپذیریم که مدیریت فرهنگی فرآیندی بس سختتر از تصویب قوانین مجلس است. باید قبول کنیم که مدیریت فرهنگی کشور ما در این زمینه دچار اختلال است.
پارساخو درباره هزینه حضور در سیاست اظهار کرد: در اثر فقدان زیرساختهای لازم فرهنگی و اجتماعی، جامعهپذیری جنسیتی صورت میگیرد که خاص است و منجر میشود زنان با خصلتهای زنانگی یا رازوری زنانه شناخته شوند و خودشان هم از خودشان چنین شناختی داشته باشند که در نهایت باعث عدم اعتماد به نفس برای حضور در عرصه عمومی میشود؛ چون فکر میکنند عرصه عمومی جای آنها نیست. اما هزینه سیاسیکاری زنان در ایران بسیار بالا است و از طرفی بهقدری تبعیض در گزینش زنان در لیست هر یک از جناحهای قوی سیاسی وجود دارد که زنان شایسته و لایق بهسختی میتوانند در جایگاه اصلی خود قرار بگیرند.
**اداره کل اخبار چندرسانهای**ایرناپلاس**
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است