به گزارش روز یکشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، مفهوم اقتصاد در عصر حاضر چنان با تار و پود زندگی و فعالیت انسانها گره خورده است که برداشتن کوچکترین گامی در زندگی خانوادگی و اجتماعی بدون تفکر به جایگاه اقتصادی قابل تصور نیست.
به قول «مارتین هایدِگِر» فیلسوف شهیر آلمانی که نظریههای فلسفی او درباره جایگاه اقتصاد، بسیاری از تعاریف جامعه اقتصاد جهانی نوین را پایهگذاری کرده «قرار گرفتن انسانها در عصر حاضر دیگر تنها به واسطه عشق و ایمان میسر نیست؛ بشر قرن بیستم بر پایههایی زندگی خود را بنیانگذاری میکند که تابوهای اقتصادی و نگرشهای مادی، مصالح اصلی ساخت آن پایهها به شمار میروند.»
با اندکی تامل بر این نظریه به راحتی میتوان به درک واضح جایگاه اقتصاد در معادلات زندگی انسانها پی برد. پس پرواضح است که در این میان، تمامی محصولات تولید شده توسط انسانها - از جمله محصولات هنری - در مختصات این معادله جایگاه خاص خود را دارند.
** گم و پیدا بودن اقتصاد موسیقی در کنار بازار سینما و صنایعدستی
تولید و ارائه آلبوم و برگزاری کنسرت به عنوان پرمصرفترین کالاهای هنر موسیقی شناخته میشود که مطابق دیگر محصولات، ابتدا برای تامین نیازهای داخلی هر کشور و در ادامه، هدف قرار دادن بازارهای جهانی تولید میشود و در ایران نیز بعد از سینما، موسیقی و کالاهای مرتبط به آن، جایگاه دوم در شکلگیری هرم اقتصاد هنر را به خود اختصاص داده است.
در توفیق محصولات و بازار هنر موسیقی ذکر این نکته کافی است که در بُعد جهانی مقوله اقتصاد هنر ایرانی، تنها سه کالای صنایعدستی، سینما و موسیقی توانستهاند تا حدی پا را از بازارهای داخلی فراتر ببرند و در حوزه بینالمللی نیز بازاری را برای محصولاتشان ایجاد کنند.
اما نکته قابل تامل اینجاست که با وجود بازگشت سرمایه و سود از ارائه محصولات صنایعدستی و آثار سینمایی به چرخه اقتصاد هنر در ایران، کمتر شاهد بازگشت و یا در موارد معدود به شرط بازگشت سرمایه؛ شاهد اثرگذاری درآمد کالاهای موسیقایی در اقتصاد هنر ایران در هر دو بُعد داخلی و بینالمللی هستیم. موضوعی که برای پِی جویی و یافتن پاسخهای آن در این گزارش به شکل مبسوط تر به طرح و پاسخگویی آن خواهیم پرداخت.
** نگاه حرفهای، عامل ممیزه اصلی
پیش از ورود به بحث تاثیرگذاری کنسرتهای بینالمللی هنرمندان ایرانی در اقتصاد هنر کشورمان، بهتر است آشنایی اجمالی با شیوه و تفاوتهای برگزاری کنسرت در ایران و خارج از کشور داشته باشیم.
سالار عقیلی خواننده شناخته شده و نامی موسیقی سنتی کشورمان که تجربه کنسرتهای متعدد بینالمللی را در کارنامه خود دارد در گفتوگو با ایرنا درباره تفاوتهای برگزاری کنسرت در ایران و خارج از کشور میگوید: در ایران معمولا افرادی به عنوان برگزارکننده، مبلغی را به خواننده یا گروه پرداخت کرده و در نهایت هر آن چیزی که از فروش بلیت و اسپانسر به دست میآید را دریافت میکنند. هر چه در ایران ساز و کار کنسرتها و البته به طور کل صنعت موسیقی شکل و شمایلی آماتور دارد، در کشورهای توسعهیافته وضعیت کاملا متفاوت است؛ هر خواننده یا گروه موسیقی در اکثر بازارهای دنیا یک تهیهکننده مشخص دارد و این تهیهکننده که تا حدودی همان نقش مدیر برنامه را دارد، تمام فعالیتهای مرتبط با برگزاری کنسرت را دنبال میکند.
اما در زمینه درآمد و سوددهی کنسرتهای بینالمللی هنرمندان داخلی، محمد داوود زاده تهیهکننده حوزه موسیقی و از کنسرتگذاران شناخته شده بسیاری از خوانندگان مطرح پاپ ایران در خارج از کشور در گفتوگو با ایرنا درباره آنکه درآمد حاصل از برگزاری کنسرت چگونه در خارج از کشور تقسیم میشود، مقایسه این فرآیند «پیچیده» را با وضعیت داخلی، درست نمیداند و میافزاید: در ابتدا تهیهکننده برای یک اجرا یا تور که شامل چند کنسرت مختلف میشود، سالن مورد نظر را اجاره میکند، در کشورهای توسعهیافته موسسه و شرکتهای مختلفی وجود دارند که معمولاً وظیفه بلیتفروشی را بر عهده میگیرند. درصد پایینی از مبلغ به دست آمده که چیزی بین سه تا پنج درصد است، از فروش بلیت به این شرکتها اختصاص مییابد. البته در ایران اینگونه نیست و شرکتها و موسسات فروش بلیت درصدی بین 10 تا 15 درصد از فروش بلیت را به عنوان هزینه خدمات بر میدارند. همچنین نباید فراموش کرد که در خارج از ایران، کل بلیتها در اختیار چنین شرکتهایی قرار نمیگیرد و برگزارکننده به صورت اختصاصی بخشی از آن را به وسیله باشگاههای هواداری به فروش میرساند که سود آن به صورت مستقیم به خواننده یا گروه برمیگردد.
داوود زاده به جایگاه درست و حرفهای اسپانسرها در برگزاری کنسرتهای بینالمللی اشاره میکند و یادآور میشود: در کنار بلیتفروشی معمولا اسپانسرها بخش عمدهای از درآمد کنسرت را تامین میکنند. جدای از این موضوع معمولاً در سالنهای جداگانهای محصولات خواننده یا گروه به فروش میرسد؛ از لوح فشرده آلبومها و تیشرت گرفته تا لیوان با طرح اختصاصی، که این مساله در کنسرتهای داخل کشور وجود ندارد. در نهایت اینکه برگزاری کنسرت در کشورهای توسعه یافته به دو شیوه امکانپذیر است؛ یکی از آنها دریافت مبلغ به دست آمده از بلیتفروشی یا دریافت مبلغی در ابتدای کار از سوی اسپانسرهاست که معمولاً در مورد خواننده یا گروههای مطرح گزینه اول انتخاب میشود. اما در کنار اینها بخشی از درآمد حاصل که چیزی حدود 30 تا 40 درصد است، صرف هزینههای اجرایی میشود. از هزینه پذیرایی از میهمانان گرفته تا اجاره پارکینگ، سالن برگزاری و اپراتورها که البته در تمامی زمانها حضور ندارند.
** درآمد کنسرتهای داخل کشور در قیاس با خارج از کشور
«هادی سپهری» سرپرست گروه موسیقی «آواز» که سابقه اجراهای متعدد موسیقی در خارج از کشور را دارد، با بیان آنکه استقبال از کنسرتهای موسیقی پاپ در خارج از کشور نسبت به موسیقی سنتی بیشتر است، در اینباره معتقد است: طبیعتا درباره این کنسرتها در ایران اغراق میشود. هرچه باشد تعداد ایرانیان حاضر در دیگر کشورها محدود است و سالنهایی هم که ما برای اجرای کنسرت اجاره میکنیم، ظرفیتی بین 250 تا 500 نفر دارد و بیش از این هم نمیتوان سرمایهگذاری کرد. اگر بخواهیم سالنهایی با ظرفیتهای بالاتر اجاره کنیم متضرر میشویم، چرا که با صندلیهای خالی مواجه خواهیم شد. البته به سبب استقبال از گروههای موسیقی پاپ، شرایط سالنها فرق میکند اما آنها نیز اغلب با سالنهای 750 تا 1000 نفره به اجرای برنامه میپردازند که به همان میزان هزینههایشان نیز افزایش پیدا میکند.
در این میان و در راستای تایید صحبتهای سپهری درباره درآمد پایین کنسرتهای بینالمللی برای هنرمندان ایرانی، سالار عقیلی خاطرنشان میکند: در خارج از کشور به دلیل ساختار اقتصادی و شکل کار آن، دستمزد کنسرتها بسیار کم است. به عنوان مثال در کنسرت پاریس، من برای تیم ارکستر چهار نفره مبلغی را به عنوان دستمزد گرفتم، که شاید یک سوم یا یک چهارم دستمزدی باشد که در کنسرتهای داخل کشور دریافت میکنم. در حقیقت ما به عشق علاقهمندانی که تعدادی آنها در خارج از کشور هستند و حق دارند موسیقی ایرانی بشنوند، این قبیل کارها را قبول میکنیم و اگر نه کنسرتهای داخل از کشور از لحاظ مالی درآمد چند برابری برای ما دارد. در ایران قیمتگذاری بلیت کنسرت از هیچ قانونی پیروی نمیکند و اغلب برعهده کنسرتگذار است؛ اما در کشورهای توسعهیافته به دلیل نگاه این کشورها بر توسعه و فراگیری هنر برای عموم مردم، ضوابط سختی در تعیین قیمت و شیوه برگزاری کنسرتها وجود دارد.
«کیوان ساکت» نوازنده چیرهدست تار و چهره ممتاز موسیقی ردیفی - دستگاهی، در گفتوگو با ایرنا، مهمترین ویژگی و دلیل برگزاری کنسرتهای موسیقی در خارج از کشور برای هنرمندان داخلی را آرامش فکری، قانونمند بودن و برنامهریزی دقیق یک تیم برای برگزاری برنامه میداند و تصریح میکند: کنسرتها در کشورهای توسعهیافته با حمایت ارگانهای دولتی و بخشی دیگر توسط برگزارکنندههای خصوصی و غیردولتی برگزار میشود. کنسرتهای دولتی با برنامهای از پیش تعیین شده برگزار میشود و اغلب مخاطب محدودی دارد. استقبال از کنسرتهای خصوصی هم بستگی به اسم و آوازه هنرمندانی دارد که کنسرت برگزار میکنند اما برنامه آنها و سالنهای اجرا برای هر هنرمندی از هر کشوری بسیار پیشتر از اجرای کنسرتهایش مشخص است.
وی میافزاید: حال همه اینها را بگذارید در کنار فرآیند سخت و پیچیده اجرای کنسرت در ایران که در کنار هزینههای سنگین وعدم حمایتهای مادی و معنوی، باید با دستگاهها و نهادهای گوناگونی به چانهزنی بپردازی و در این میان تمام انرژی گروه گرفته میشود. امنیت ذهنی و آرامش گروههای موسیقی تنها دلایلی هستند که گروههای موسیقی ایرانی را برای برگزاری کنسرت به خارج از کشور میکشاند، چرا که از نظر درآمد در قیاس با اجرای برنامه در ایران، این کار برای آنها سود چندانی ندارد.
** حقیقتی گزنده
«فرهاد دهنوی» از تهیهکنندگان و کنسرتگذاران داخلی و بینالمللی کشورمان در گفتوگو با ایرنا با تایید عدم سوددهی بالای کنسرتهای بینالمللی هنرمندان داخلی در کنار استمرار آن و همچنین عدم بازگشت درآمدهای حاصل از کنسرتهای بینالمللی موسیقی به چرخه اقتصادی این هنر در ایران میگوید: مهمترین مساله در راه نبودِ الزام بازگشت بخشی از درآمد کنسرتهای بینالمللی هنرمندان ایرانی به چرخه اقتصاد هنر ایران، نبودِ شرکت و کمپانیهای هنری برای برگزاری این برنامه و حضور تنها یک نفر به عنوان تهیهکننده یا برگزارکننده این کنسرتهاست. اگر در ایران و در حوزه موسیقی مانند سینما که برای اکران بینالمللی، شرکتها و کمپانیهای حرفهای وجود دارد، چنین مراکزی وجود داشت؛ آن زمان چون این شرکتها باید مالیات بپردازند، مجبور بودند مانند کمپانیهای سینمایی داخل کشور که سود حاصل از فروش فیلمها را به ایران و در مسیر اقتصاد سینما وارد کنند تا بتوانند از پسِ هزینه درآمدهای حاصلهشان بر بیایند، این روند را در ایران هم شاهد بودیم.
وی یادآور میشود: اما در موسیقی ما با فقر تفکر حرفهای بر مبنای کمپانی مواجه هستیم و وقتی تمام امور را یک فرد انجام میدهد، دیگر نیازی به پاسخ درباره درآمدهایش به مرجعی نیست و مسلم است که با این روش هیچ سودی از کنسرتهای بینالمللی به اقتصاد هنر ایران وارد نمیشود. تلخ تر آنکه، هنرمندان موسیقی ایران برای اجرای برنامه در خارج از کشور به آن کشورها مالیات درآمد حاصلشان را میپردازند و به رونق اقتصادی آنها کمک میکنند اما از درآمد اجراهای بینالمللیشان هیچ پولی را به اقتصاد هنر موسیقی ایران وارد نمیکنند که این اتفاق بسیار ناراحتکننده و حتی در مسیر رشد و بالندگی موسیقی ایران، ضربه زننده است.
بازگو کردن این مسائل شاید در نگاه اول نمایانگر خلاءهایی باشد که در صورت اصلاح و جایگزینی صحیح میتواند به رشد اقتصاد موسیقی و در نهایت تعالی اقتصاد هنر ایران کمک کند؛ اما روایت آنها از زبان دستاندرکاران و دلسوزان موسیقی ایران به بغض اندوختهای میماند که گویا برای عصیان و ابراز، نیازمند تنها طرح یک پرسش برای شنیدن صدای آنها بود.
گزارش از امین خرمی
فراهنگ**9266** 1055
به قول «مارتین هایدِگِر» فیلسوف شهیر آلمانی که نظریههای فلسفی او درباره جایگاه اقتصاد، بسیاری از تعاریف جامعه اقتصاد جهانی نوین را پایهگذاری کرده «قرار گرفتن انسانها در عصر حاضر دیگر تنها به واسطه عشق و ایمان میسر نیست؛ بشر قرن بیستم بر پایههایی زندگی خود را بنیانگذاری میکند که تابوهای اقتصادی و نگرشهای مادی، مصالح اصلی ساخت آن پایهها به شمار میروند.»
با اندکی تامل بر این نظریه به راحتی میتوان به درک واضح جایگاه اقتصاد در معادلات زندگی انسانها پی برد. پس پرواضح است که در این میان، تمامی محصولات تولید شده توسط انسانها - از جمله محصولات هنری - در مختصات این معادله جایگاه خاص خود را دارند.
** گم و پیدا بودن اقتصاد موسیقی در کنار بازار سینما و صنایعدستی
تولید و ارائه آلبوم و برگزاری کنسرت به عنوان پرمصرفترین کالاهای هنر موسیقی شناخته میشود که مطابق دیگر محصولات، ابتدا برای تامین نیازهای داخلی هر کشور و در ادامه، هدف قرار دادن بازارهای جهانی تولید میشود و در ایران نیز بعد از سینما، موسیقی و کالاهای مرتبط به آن، جایگاه دوم در شکلگیری هرم اقتصاد هنر را به خود اختصاص داده است.
در توفیق محصولات و بازار هنر موسیقی ذکر این نکته کافی است که در بُعد جهانی مقوله اقتصاد هنر ایرانی، تنها سه کالای صنایعدستی، سینما و موسیقی توانستهاند تا حدی پا را از بازارهای داخلی فراتر ببرند و در حوزه بینالمللی نیز بازاری را برای محصولاتشان ایجاد کنند.
اما نکته قابل تامل اینجاست که با وجود بازگشت سرمایه و سود از ارائه محصولات صنایعدستی و آثار سینمایی به چرخه اقتصاد هنر در ایران، کمتر شاهد بازگشت و یا در موارد معدود به شرط بازگشت سرمایه؛ شاهد اثرگذاری درآمد کالاهای موسیقایی در اقتصاد هنر ایران در هر دو بُعد داخلی و بینالمللی هستیم. موضوعی که برای پِی جویی و یافتن پاسخهای آن در این گزارش به شکل مبسوط تر به طرح و پاسخگویی آن خواهیم پرداخت.
** نگاه حرفهای، عامل ممیزه اصلی
پیش از ورود به بحث تاثیرگذاری کنسرتهای بینالمللی هنرمندان ایرانی در اقتصاد هنر کشورمان، بهتر است آشنایی اجمالی با شیوه و تفاوتهای برگزاری کنسرت در ایران و خارج از کشور داشته باشیم.
سالار عقیلی خواننده شناخته شده و نامی موسیقی سنتی کشورمان که تجربه کنسرتهای متعدد بینالمللی را در کارنامه خود دارد در گفتوگو با ایرنا درباره تفاوتهای برگزاری کنسرت در ایران و خارج از کشور میگوید: در ایران معمولا افرادی به عنوان برگزارکننده، مبلغی را به خواننده یا گروه پرداخت کرده و در نهایت هر آن چیزی که از فروش بلیت و اسپانسر به دست میآید را دریافت میکنند. هر چه در ایران ساز و کار کنسرتها و البته به طور کل صنعت موسیقی شکل و شمایلی آماتور دارد، در کشورهای توسعهیافته وضعیت کاملا متفاوت است؛ هر خواننده یا گروه موسیقی در اکثر بازارهای دنیا یک تهیهکننده مشخص دارد و این تهیهکننده که تا حدودی همان نقش مدیر برنامه را دارد، تمام فعالیتهای مرتبط با برگزاری کنسرت را دنبال میکند.
اما در زمینه درآمد و سوددهی کنسرتهای بینالمللی هنرمندان داخلی، محمد داوود زاده تهیهکننده حوزه موسیقی و از کنسرتگذاران شناخته شده بسیاری از خوانندگان مطرح پاپ ایران در خارج از کشور در گفتوگو با ایرنا درباره آنکه درآمد حاصل از برگزاری کنسرت چگونه در خارج از کشور تقسیم میشود، مقایسه این فرآیند «پیچیده» را با وضعیت داخلی، درست نمیداند و میافزاید: در ابتدا تهیهکننده برای یک اجرا یا تور که شامل چند کنسرت مختلف میشود، سالن مورد نظر را اجاره میکند، در کشورهای توسعهیافته موسسه و شرکتهای مختلفی وجود دارند که معمولاً وظیفه بلیتفروشی را بر عهده میگیرند. درصد پایینی از مبلغ به دست آمده که چیزی بین سه تا پنج درصد است، از فروش بلیت به این شرکتها اختصاص مییابد. البته در ایران اینگونه نیست و شرکتها و موسسات فروش بلیت درصدی بین 10 تا 15 درصد از فروش بلیت را به عنوان هزینه خدمات بر میدارند. همچنین نباید فراموش کرد که در خارج از ایران، کل بلیتها در اختیار چنین شرکتهایی قرار نمیگیرد و برگزارکننده به صورت اختصاصی بخشی از آن را به وسیله باشگاههای هواداری به فروش میرساند که سود آن به صورت مستقیم به خواننده یا گروه برمیگردد.
داوود زاده به جایگاه درست و حرفهای اسپانسرها در برگزاری کنسرتهای بینالمللی اشاره میکند و یادآور میشود: در کنار بلیتفروشی معمولا اسپانسرها بخش عمدهای از درآمد کنسرت را تامین میکنند. جدای از این موضوع معمولاً در سالنهای جداگانهای محصولات خواننده یا گروه به فروش میرسد؛ از لوح فشرده آلبومها و تیشرت گرفته تا لیوان با طرح اختصاصی، که این مساله در کنسرتهای داخل کشور وجود ندارد. در نهایت اینکه برگزاری کنسرت در کشورهای توسعه یافته به دو شیوه امکانپذیر است؛ یکی از آنها دریافت مبلغ به دست آمده از بلیتفروشی یا دریافت مبلغی در ابتدای کار از سوی اسپانسرهاست که معمولاً در مورد خواننده یا گروههای مطرح گزینه اول انتخاب میشود. اما در کنار اینها بخشی از درآمد حاصل که چیزی حدود 30 تا 40 درصد است، صرف هزینههای اجرایی میشود. از هزینه پذیرایی از میهمانان گرفته تا اجاره پارکینگ، سالن برگزاری و اپراتورها که البته در تمامی زمانها حضور ندارند.
** درآمد کنسرتهای داخل کشور در قیاس با خارج از کشور
«هادی سپهری» سرپرست گروه موسیقی «آواز» که سابقه اجراهای متعدد موسیقی در خارج از کشور را دارد، با بیان آنکه استقبال از کنسرتهای موسیقی پاپ در خارج از کشور نسبت به موسیقی سنتی بیشتر است، در اینباره معتقد است: طبیعتا درباره این کنسرتها در ایران اغراق میشود. هرچه باشد تعداد ایرانیان حاضر در دیگر کشورها محدود است و سالنهایی هم که ما برای اجرای کنسرت اجاره میکنیم، ظرفیتی بین 250 تا 500 نفر دارد و بیش از این هم نمیتوان سرمایهگذاری کرد. اگر بخواهیم سالنهایی با ظرفیتهای بالاتر اجاره کنیم متضرر میشویم، چرا که با صندلیهای خالی مواجه خواهیم شد. البته به سبب استقبال از گروههای موسیقی پاپ، شرایط سالنها فرق میکند اما آنها نیز اغلب با سالنهای 750 تا 1000 نفره به اجرای برنامه میپردازند که به همان میزان هزینههایشان نیز افزایش پیدا میکند.
در این میان و در راستای تایید صحبتهای سپهری درباره درآمد پایین کنسرتهای بینالمللی برای هنرمندان ایرانی، سالار عقیلی خاطرنشان میکند: در خارج از کشور به دلیل ساختار اقتصادی و شکل کار آن، دستمزد کنسرتها بسیار کم است. به عنوان مثال در کنسرت پاریس، من برای تیم ارکستر چهار نفره مبلغی را به عنوان دستمزد گرفتم، که شاید یک سوم یا یک چهارم دستمزدی باشد که در کنسرتهای داخل کشور دریافت میکنم. در حقیقت ما به عشق علاقهمندانی که تعدادی آنها در خارج از کشور هستند و حق دارند موسیقی ایرانی بشنوند، این قبیل کارها را قبول میکنیم و اگر نه کنسرتهای داخل از کشور از لحاظ مالی درآمد چند برابری برای ما دارد. در ایران قیمتگذاری بلیت کنسرت از هیچ قانونی پیروی نمیکند و اغلب برعهده کنسرتگذار است؛ اما در کشورهای توسعهیافته به دلیل نگاه این کشورها بر توسعه و فراگیری هنر برای عموم مردم، ضوابط سختی در تعیین قیمت و شیوه برگزاری کنسرتها وجود دارد.
«کیوان ساکت» نوازنده چیرهدست تار و چهره ممتاز موسیقی ردیفی - دستگاهی، در گفتوگو با ایرنا، مهمترین ویژگی و دلیل برگزاری کنسرتهای موسیقی در خارج از کشور برای هنرمندان داخلی را آرامش فکری، قانونمند بودن و برنامهریزی دقیق یک تیم برای برگزاری برنامه میداند و تصریح میکند: کنسرتها در کشورهای توسعهیافته با حمایت ارگانهای دولتی و بخشی دیگر توسط برگزارکنندههای خصوصی و غیردولتی برگزار میشود. کنسرتهای دولتی با برنامهای از پیش تعیین شده برگزار میشود و اغلب مخاطب محدودی دارد. استقبال از کنسرتهای خصوصی هم بستگی به اسم و آوازه هنرمندانی دارد که کنسرت برگزار میکنند اما برنامه آنها و سالنهای اجرا برای هر هنرمندی از هر کشوری بسیار پیشتر از اجرای کنسرتهایش مشخص است.
وی میافزاید: حال همه اینها را بگذارید در کنار فرآیند سخت و پیچیده اجرای کنسرت در ایران که در کنار هزینههای سنگین وعدم حمایتهای مادی و معنوی، باید با دستگاهها و نهادهای گوناگونی به چانهزنی بپردازی و در این میان تمام انرژی گروه گرفته میشود. امنیت ذهنی و آرامش گروههای موسیقی تنها دلایلی هستند که گروههای موسیقی ایرانی را برای برگزاری کنسرت به خارج از کشور میکشاند، چرا که از نظر درآمد در قیاس با اجرای برنامه در ایران، این کار برای آنها سود چندانی ندارد.
** حقیقتی گزنده
«فرهاد دهنوی» از تهیهکنندگان و کنسرتگذاران داخلی و بینالمللی کشورمان در گفتوگو با ایرنا با تایید عدم سوددهی بالای کنسرتهای بینالمللی هنرمندان داخلی در کنار استمرار آن و همچنین عدم بازگشت درآمدهای حاصل از کنسرتهای بینالمللی موسیقی به چرخه اقتصادی این هنر در ایران میگوید: مهمترین مساله در راه نبودِ الزام بازگشت بخشی از درآمد کنسرتهای بینالمللی هنرمندان ایرانی به چرخه اقتصاد هنر ایران، نبودِ شرکت و کمپانیهای هنری برای برگزاری این برنامه و حضور تنها یک نفر به عنوان تهیهکننده یا برگزارکننده این کنسرتهاست. اگر در ایران و در حوزه موسیقی مانند سینما که برای اکران بینالمللی، شرکتها و کمپانیهای حرفهای وجود دارد، چنین مراکزی وجود داشت؛ آن زمان چون این شرکتها باید مالیات بپردازند، مجبور بودند مانند کمپانیهای سینمایی داخل کشور که سود حاصل از فروش فیلمها را به ایران و در مسیر اقتصاد سینما وارد کنند تا بتوانند از پسِ هزینه درآمدهای حاصلهشان بر بیایند، این روند را در ایران هم شاهد بودیم.
وی یادآور میشود: اما در موسیقی ما با فقر تفکر حرفهای بر مبنای کمپانی مواجه هستیم و وقتی تمام امور را یک فرد انجام میدهد، دیگر نیازی به پاسخ درباره درآمدهایش به مرجعی نیست و مسلم است که با این روش هیچ سودی از کنسرتهای بینالمللی به اقتصاد هنر ایران وارد نمیشود. تلخ تر آنکه، هنرمندان موسیقی ایران برای اجرای برنامه در خارج از کشور به آن کشورها مالیات درآمد حاصلشان را میپردازند و به رونق اقتصادی آنها کمک میکنند اما از درآمد اجراهای بینالمللیشان هیچ پولی را به اقتصاد هنر موسیقی ایران وارد نمیکنند که این اتفاق بسیار ناراحتکننده و حتی در مسیر رشد و بالندگی موسیقی ایران، ضربه زننده است.
بازگو کردن این مسائل شاید در نگاه اول نمایانگر خلاءهایی باشد که در صورت اصلاح و جایگزینی صحیح میتواند به رشد اقتصاد موسیقی و در نهایت تعالی اقتصاد هنر ایران کمک کند؛ اما روایت آنها از زبان دستاندرکاران و دلسوزان موسیقی ایران به بغض اندوختهای میماند که گویا برای عصیان و ابراز، نیازمند تنها طرح یک پرسش برای شنیدن صدای آنها بود.
گزارش از امین خرمی
فراهنگ**9266** 1055
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است