آفتاب
به بهانه نقد فیلم پاستاریونی؛

نمی خواهیم بخندیم لطفا کانال را عوض کنید

نمی خواهیم بخندیم لطفا کانال را عوض کنید

تهران-ایرنا- در سال جاری شاهد تنوعی گسترده از فیلم های کمدی روی پرده های سینما بودیم؛ فیلم هایی که اساسا جز ظاهر و سر و شکلی یکسان هیچ محتوا و مضمون متفاوتی در دل خود نداشتند.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، یکی از مهمترین انتقاداتی که توسط منتقدین و صاحبنظران و در نقد وضعیت امروز سینمای کشور و حجم اختصاص پرده به فیلم ها مطرح می شود، کمدی های رنگ و وارنگی است که تمام سالن ها و پرده ها را قبضه کرده اند. در واقع انتقاد اصلی در اینجا به چرایی ساخته شدن چنین فیلم هایی نیست بلکه به فراوانی و تکثر چنین فیلم هایی است که اجازه و موافقت مسوولین و صاحب منصبان را دارند و سهم و بخش بزرگی از تولیدات سینمای ایران را به تنهایی به خود اختصاص داده اند.
در شرایطی که همه فیلم ها و همه سبک های مختلف، امکان برابر برای مطرح و دیده شدن توسط علاقه مندانشان را داشته باشند نقدی وجود ندارد اما انتقاد زمانی مطرح می شود که تنها یک ژانر و تنها یک سبک، امکان نابرابری برای مطرح شدن داشته و این حضور، به معنای کمرنگ شدن حضور سایر سبک ها باشد.
این انتقادات به این سبک از فیلم ها در حالی مطرح می شوند که از سوی دیگر کاهش کیفیت، ملغمه سازی و ورود افراد غیرحرفه ای به بدنه سینمای حرفه ای به معضلی نگران کننده از جانب این نوع از فیلم ها و فیلم سازان بدل گشته است. ورود روزافزون کارگردانان و تهیه کننده کنندگان که تا پیش از این، هیچ گونه سابقه فعالیت سینمایی نداشته اند و به سودای سود و فروش گیشه یک شبه وارد عرصه فیلمسازی می شوند، خود به تنهایی گویای اوضاع و کیفیت چنین تولیداتی است. به علاوه ورود غیر بازیگران و کسانی که سابقه آموزش تجربی یا دانشگاهی در زمینه بازیگری را ندارند، یکی دیگر از آفت هایی است که هرچه بیشتر به خالی و عاری از محتوا شدن فیلم و فیلم سازی در ایران منجر شده است.

**پاستاریونی مثالی از غیرحرفه ای گری
فیلم پاستاریونی یکی از فیلم هایی است که در سال جاری با بازیگرانی شناخته شده و در قالبی تکراری و کلیشه ای روی پرده قرار دارد.
از همان فیلم هایی که مدت زمان اخذ پروانه ساخت و پروانه نمایش اش چیزی بیش از چند ماه نیست و در همان سالی که پروانه ساخت را می گیرند، ساخته شده و به اکران می رسند؛ در این میان برخی به دلیل در دست داشتن نبض تجاری بازار، فروش های میلیاردی دارند و برخی دیگر همچون پاستاریونی حتی توان برآورد هزینه های تولیدشان را هم ندارند.
پاستاریونی داستان پسرکی است که بعد از ورشکستگی فست فود پدرش، برای کمک به او تلاش می کند تا با جایگزین کردن این تجارت با یک غذای ایرانی و سنتی یعنی بریانی، این کسب و کار را از نو احیا کند. این فیلم داستان غذاهاست؛ غذاهای ایرانی و قومیت های مختلف.
تفاوت، برگ برنده و تمهید متفاوتی که کارگردان این فیلم به منظور افزایش شمار بیندگان و بالابردن شانس فروش درگیشه به کار گرفته، استفاده از «حمید سپیدنام» ملقب به «مستر تیستر» با حجم بالایی از دنبال کنندگان در اینستاگرام است. تیستر در معنای لغوی به معنای کسی است که غذاهای مختلف و متفاوت را می چشد و بر اساس عوامل مختلفی چون طعم، کیفیت مواد غذایی، قیمت و .. به آنان نمره یا امتیاز می دهد و بر این اساس می تواند معرف خوبی به دیگران در رابطه با امتحان کردن غذاها و مزه های جدید باشد.
این استفاده از نابازیگران در سینما در مقابل بازیگران کهنه کار و قدیمی، آن هم با نیت اقتصادی و کشاندن آدم هایی که به این افراد متصل یا به قولی دنبال کننده او هستند، شاید به نظر ایده جالبی باشد اما نه کافی است و نه حرفه ای و انتقادات و گلایه های برخی از بازیگران سینما را به همراه داشته است. و همانطور که عدم استقبال از این فیلم (به رغم انتظارت سازندگان) نشان می دهد، کاربرد چنین تمهیداتی جذابیتی برای مخاطبان ندارد. ضمن این که اینستاگرام و تمرکز بر دنبال کنندگان صفحات خاص، خود مستلزم بحث گسترده ای است.
آنچه در این میان آشکار است این مساله است که به نظر می رسد سینمای امروز ایران در ژانر کمدی، بیشتر شبیه بازار دلالی ای گشته است که حرف اول و آخر را در آن کسانی می زنند که می توانند با بهانه های مختلف و حتی سوءاستفاده گرایانه مردم را هرچه بیشتر (اگرچه فقط برای یک بار) به سینما بکشانند.

**ثبات قدم، موفقیت در عین رکود
این فیلم دومین تجربه «سهیل موفق» (متولد 1359) در مقام کارگردانی فیلم است. تجربه اول «موفق» فیلم«شکلاتی» بود که اگرچه نتوانست نظر و توجه منتقدان و اهالی رسانه را در اکران جشنواره فیلم کودک به خود جلب کند اما از این منظر که ثبات قدم وی در رابطه با کار برای رده ی سنی کودک و نوجوان را نشان می دهد، قابل تقدیر است. این که «موفق» به دنبال جا انداختن سینمای کودک و نوجوان در جریان اکران عمومی سینماهای کشور است به خودی خود اقدامی مثبت است که می تواند امیدوار کننده باشد؛ چرا که این تمرکز تخصصی هم اکنون در این عرصه بسیار نادر و کمرنگ است.
ایده آشنایی با غذاهای ایرانی، سوژه ای کمتر پرداخت شده است که جذابیت های بالقوه ای را به لحاظ دنبال کردن و پردازش داستانی دارد. آشنایی با جزئیات فرهنگی آن هم در قالب فیلم داستانی و توام با بهره گیری از موسیقی و جذابیت های بصری، می تواند نقش تعیین کننده ای در آشنایی با عناصر فرهنگ مادی اقوام داشته باشد.

**کمیت لزوما مقدمه ای برای کیفیت نیست
سینما رفتن و فیلم را در سینما دیدن قطعا اتفاقی مثبت و گامی مفید در راستای ارتقای فرهنگی است اما ذکر این نکته قابل تامل است که صرف سینما رفتن و فیلم دیدن نمی تواند اتفاق مثبتی را رقم بزند؛ آن هم در زمانی که ما شاهد تکرار و باز تکرار صرفا یک نوع و یک سبک از فیلم و آن هم سبکی غیرفاخر باشیم.
سینمای هند مثال خوبی در این زمینه است؛ میزان و حجم تولیدات بالیوود سال ها به لحاظ کمیت در جهان مقام اول را داشته و حتی بیش از هالیوود بوده است اما کمتر فیلم هندی ای را سراغ داریم که تا قبل از تولیدات متاخر شان، محتوایی غنی، سوژه ای جدید و اثرگذار و دستاوردی با ارزش را به همراه داشته باشد. برای سال ها و سال ها تولیدات بالیوود چیزی بیش از داستان هایی نخ نما و تکراری از عشق های رمانتیک و سوژه هایی دراماتیک یا زندگی های اشرافی نبود؛ چیزی که البته کمترین مشابهتی با زندگی واقعی مردم هند نداشت و در نتیجه ی آن در تمام این سال ها چیزی به مردم جامعه ی هند و سینمای این کشور اضافه نکرد.
سینمای هند زمانی متحول شد و در سطوح برتر جهانی مورد توجه قرار گرفت که از تخیلات و فانتزی هایش فاصله گرفت و بیشتر روی واقعیات و بازتاب حقایق اجتماعی و فرهنگی خود تمرکز کرد، ضمن این که سیاست بین فرهنگی خود را تقویت نمود.
سینمای ایران نیز از این داستان مبرا نبوده و نیازمند ایجاد تغییرات در ابعادی دیگر است. تا زمانی که دچار تغییر ریشه ای در این نوع از نگاه مسوولین، برنامه ریزان و ناظران نشود و عدالتی را مبنی بر تنوع انوع مختلف ژانرها در اکران در نظر نگیرد، نمی توان به وضعیت آن و رسالتش در راستای فرهنگ سازی و ارتقای فرهنگی چشم امید داشت.
پژوهشم**س.ب**1552
کد N2045847

وبگردی