آفتاب

بی آبرویی های مادر دخترهایش را فراری داد...

بی آبرویی های مادر دخترهایش را فراری داد...

مادرمان از وقتی از پدر جدا شد افسردگی گرفت بعد به دام مواد مخدر گرفتار شد و پای مردان مجرد به خانه ما باز شد.

 آفتاب: آبرویی برای مان نمانده است و از دست کارهای مادرم خسته شده ایم. از روزی که مادرم از پدرم طلاق گرفت هر کاری که دلش می خواهد انجام می دهد. دختر نگران و غم زده ادامه می دهد: از روزی که چشم باز کردم جز دعوا و دود و دم در خانه چیزی ندیدم. من و خواهرم که دوقلو هستیم هر روز شاهد جنگ و دعوای مادر و پدرم بر سر مواد بودیم. پدرم به خاطر رفیق بازی های مداومش معتاد شده بود و به درستی خرج زندگی را نمی داد و مادرم به زور او را وادار می کرد سر کار برود و دست از بی مسئولیتی بردارد. پدرم یک خط در میان به خواسته های مادرم عمل می کرد و این قضیه ادامه داشت تا این که مادرم از دست اعتیاد و رفتارهای ناشایست پدرم شکایت کرد و در نهایت کارشان به طلاق کشید. دوباره همان داستان زندگی سیاه گذشته پدرم توسط مادرم تکرار شد.

مادرم بعد از طلاق دچار افسردگی و همین ماجرا باعث شد دوستش او را وارد خط مواد کند. دوست مادرم با ترفند فرار از غم و غصه، او را به مصرف مواد تشویق می کرد تا این که مواد زیر زبان مادرم مزه کرد و خودش راه پدرم را در پیش گرفت. بعد از اعتیاد مادرم روزگار ما بدتر از قبل شد و او اصلاً در قید و بند زندگی و محرم و نامحرم نبود و گاهی همراه با پسران مجرد در خانه در حضور ما شروع به مصرف مواد می کرد و تا پاسی از شب به کارهای ناشایست شان ادامه می دادند. هر چقدر من و خواهرم اعتراض می کردیم که به فکر آینده و آبروی ما جلوی در و همسایه باشد اما فایده ای نداشت و حتی گاهی خاله ام وارد ماجرا و با مادرم درگیر می شد تا جلوی رفتارهای زشت او را بگیرد اما فقط چند روز جواب می داد و بعد از آن بساط مواد در خانه دوباره پهن می شد و مادرم و مردان غریبه به مصرف مواد و انجام کارهای خارج از عرف ادامه می دادند. به خاطر رفتارهای مادرم پیش فامیل و حتی دوستان مان آبرویی برای مان باقی نماند و آن ها بسیار تحقیرآمیز به من و خواهرم نگاه می کردند.

من و خواهرم وقتی دیدیم از دست مردهای غریبه که به خانه مان رفت و آمد داشتند در امان نیستیم به خانه خاله مان پناه بردیم و با کمک او تصمیم گرفتیم به دادگاه خانواده بیاییم و از دست مادرمان شکایت کنیم تا شاید با کمک قانون او به زندگی عادی برگردد.


منبع: رکنا




کد N2037455

وبگردی