با سیر در شبکه های اجتماعی سعی می کردم کمی از غم ها و دلتنگی هایم را برطرف کنم و در همین فضای مجازی بود که با مهراب آشنا شدم. مهراب از شهرستان برای کار به مشهد آمده بود و در این جا تنها به صورت مجردی زندگی می کرد. او با کلمات محبت آمیز و عاطفی مرا مجذوب خودش کرد به طوری که کم کم به او علاقه مند شدم و با اعتماد کامل به حرف هایش گوش می کردم. او می گفت مرا برای ازدواج انتخاب کرده و قصد دارد به زودی به خواستگاری ام بیاید. این گونه بود که آن روز سیاه مرا به منزل مجردی اش دعودت کرد تا درباره زندگی آینده مان صحبت کنیم. من هم با اعتماد و علاقه ای که به او داشتم پا به خانه اش گذاشتم. اما مهراب با افکار شیطانی اش مرا گول زد و دامنم را لکه دار کرد، سپس با چرب زبانی و به بهانه های مختلف از من تقاضای پول کرد و من هم به دروغ و برای خرج خانه از برادرم چندین بار پول گرفتم و به او دادم.
مدتی از ماجرای ارتباط مان می گذشت اما او نه تنها به خواستگاری ام نیامد بلکه منکر گرفتن پول هایی شد که در این مدت از من دریافت کرده بود. آرام آرام متوجه اعتیادش به مواد مخدرو مشروبات الکلی شدم و همچنین فهمیدم که از همسرش جدا شده و دارای سابقه کیفری است. حالا مدتی است که ارتباطم را با او قطع کرده ام اما مهراب مرا تهدید می کند که اگر به خواسته هایش تن ندهم آن فیلم شیطانی را در فضای مجازی منتشر می کند من هم برای جلوگیری از آبروریزی آن هم در روزهایی که به سوگ پدرم نشسته ام مبالغی را به او پرداخت کردم اما باز هم ...
شایان ذکر است به دستور سروان ولیان (رئیس کلانتری پنجتن) و با هماهنگی های قضایی دستگیری متهم در دستور کار ماموران دایره اطلاعات قرار گرفت.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است