نقوش و نوشتههاي روي پردهها يا همان كتيبهها، حال و هوايي سنتي داشت. پارچهها دستگاه چاپ را لمس نكردند، صرفا با قلموي هنرمندي آشنا شدند كه حميد قربانپور نام داشت؛ گرافيستي كه در مشهد زندگي ميكند و بهخاطر نقشهاي متفاوتي كه ميآفريند نامش بر سر زبانها افتاده است. او تذهيب و خوشنويسي و نقاشي را با هم تلفيق ميكند و حاصلش را در قالب پوستر، جلد كتاب، تايپوگرافي يا هر چيز ديگري ارائه ميدهد.
قربانپور متولد سال 65 است و كارش را از پردهنويسي آغاز كرده، در چند جشنواره همچون پوستر «بهارجان»، «خوشنويسي قرآني» و پوستر «بسمالله» تهران برنده جوايزي شده و خودش را بهعنوان يك گرافيست صاحب سبك به جامعه هنري كشور شناسانده است. با مراجعه به صفحه مجازي او با طرحهايي مواجه ميشويم كه از دل برآمده و بر دل مينشينند. محور گفتوگوي ما با اين هنرمند از گرافيك آغاز و به موضوعاتي چون معماري، خوردوخوراك و سنگ قبر كشيده شد!
- در طراحيهاي شما رجوع به گذشته ديده ميشود. در عين حال مخاطب ميفهمد كه اين كار امروزي است و شكل و شمايلي نو دارد. چطور شد كه تصميم گرفتيد بين ديروز و امروز پيوند برقرار كنيد؟
دغدغه اصلي من در طراحي گرافيك، بازسازي فضاي قديمي ايراني- اسلامي است. اين فضا دارد فراموش ميشود. بهعنوان مثال من كتيبههاي قديمي محرمي را بازسازي كردهام. اين كار در گذشته روي پارچههاي متقال انجام ميشد. الان بنر جاي كتيبه را گرفته است. من پارسال در هيئت رايهالعباس اين كتيبهها را زنده كردم كه خيلي هم ديده شد.
تعدادي از نسخ چاپ سنگي قديمي را جمعآوري كردهام. لابهلاي سفارشهاي صفحهآرايي، از عناصر بهكار رفته در اين نسخ استفاده ميكنم. حروف اين نسخ را استخراج كردم تا دوباره استفاده كنم. هنگامي كه طراحي من را ميبينيد دوباره همان حس نوستالژيك به شما منتقل ميشود.
چاپهاي سنگي از خط نسخ و ثلث به شيوه خودشان استفاده ميكنند. من نسخ چاپ سنگي زمان ناصرالدينشاه را جمعآوري كردم. چاپسنگي حال و هواي خوبي دارد. چندبار به من طراحي جلد كتاب پيشنهاد شد كه از موتيفهاي چاپ سنگي استفاده كردم. در تايپوگرافيها و لوگوهايي كه طراحي ميكنم هم به همين سمت ميروم.
در چاپ سنگي ما با خطهاي اصولي و قانونمند مواجه نيستيم. مردم بهخاطر سادگي خط با آن ارتباط برقرار ميكردند. قديميها خيلي درگير فرم و زيور نبودند. همان چيزي را كه بلد بودند اجرا ميكردند. عامه مردم يادآوري گذشته را دوست دارند. من از كاشيهاي قديمي عكاسي ميكنم و خيلي مشتاقم كه دوباره اين سنت را با همان حال و هوا بازسازي كنم.
- در اتاقتان مجموعهاي از وسايل قديمي ديده ميشود.لطفا درباره اين وسايل توضيح دهيد.
به خاطرات قديمي علاقه زيادي دارم. به همينخاطر وسايل قديمي را جمعآوري كردهام. بعضيها را خريدهام و خيليهايشان را ديگران هديه دادهاند. خودم از تماشاي اين وسايل لذت ميبرم.
- شما يكي از اعضاي نهضت مردمي پوستر انقلاب هستيد. اين گروه تا به حال چه اقداماتي داشته است؟
بعد از حوادث سال 88 بچهها احساس خطر كردند كه بايد يك كاري انجام بدهند. چند تا پوستر با حال و هواي آن زمان زدند و بهصورت رايگان در اينترنت گذاشتند. هدف ما اين بود كه مردم اين پوسترها را بردارند و چاپ كنند. اين هسته آن زمان شكل گرفت و گسترش پيدا كرد. گرافيستهايي از سراسر ايران به اين نهضت پيوستند.
اين گروه به هيچجا وابسته نيست. ما دغدغههاي رهبري را دستمايه كار گرافيكي قرار ميدهيم؛ مثلا ايشان درباره سرطان مصرف صحبت كردند و ما كارگاهي در اصفهان برگزار كرديم و مصرفزدگي را به چالش كشيديم.
- شما چطور با اين مجموعه آشنا شديد؟
من سال 94 وارد اين مجموعه شدم. در «بهشت رضا(ع)» مجموعهاي ساخته شد به نام جبهه به همين نزديكي. تعدادي پلاكارد چوبي نياز داشتند. من آن زمان كار تابلونويسي هم انجام ميدادم. متنهاي اين ماجرا را آقاي ميري داده بود؛ متنهايي مانند «لبخند بزن رزمنده» و... . اين طوري بود كه با آقاي ميري، دبير نهضت آشنا شدم. آقاي ميري در مشهد زندگي ميكند. تا حالا چند كارگاه برگزار كردهايم. يك كارگاه كشوري به نام «ايران جوان» در تهران برگزار كرديم كه به موضوع فرزندآوري ميپرداخت.
تمام افرادي كه آمدند بهصورت رايگان و جهادي همكاري كردند. در اين كارگاه 4روزه ايدهپردازي شد و بچهها ايدهها را بين خودشان تقسيم كردند. اتودهايي زدند و به استادان دعوتشده نشان دادند. از هر كارگاه تعداد زيادي پوستر بيرون ميآيد. تا الان بيش از 1500پوستر توليد شده و بهصورت رايگان روي سايت مجموعه قرار گرفته است. آخرين كارگاه ما «حبلالله» نام داشت كه در جمكران با موضوع وحدت شيعه و سني برگزار شد.
- از طريق كارهاي گرافيكياي كه انجام ميدهيد ميتوانيد امرارمعاش كنيد؟
گرافيك دنياي گستردهاي دارد. هر چيزي كه قرار است توليد شود بايد توليدش تحت نظارت يك طراح گرافيك باشد؛ از طراحي صنعتي تا فيلمسازي و هر چه كه هست، اگر ميخواهد تأثيري بگذارد بايد با يك ديزاينر مشورت كند. هماكنون هميشه سفارش كار دارم و حسابي سرم شلوغ است. از انتشاراتيهاي متفاوت در سراسر كشور به من پيشنهاد طراحي جلد كتاب ميدهند. طراحي لوگو، پوستر، هويت بصري، فونت و... گستره فعاليت بيشتري را براي يك طراح بهوجود ميآورد و طراح ميتواند براساس نياز مشتري عمل كند و همين امر باعث ميشود طيف مراجعهكنندگان، متفاوت و زياد باشد بهشرطي كه كارهاي صورتگرفته داراي طراوت و تازگي باشند. من از گرافيك فقط پول درنميآورم، با اين رشته زندگي ميكنم.
- اينطور كه پيداست حسابي طرفدار مولفههاي قديمي هستيد. درست است؟
خودم تصميم دارم در حد توانم فرهنگ ايراني- اسلامي قديم را بازسازي كنم. شما در صفحه شخصي من ميبينيد كه چقدر به اين ماجرا پرداختهام و به سراغ تايپهاي قديمي رفتهام. از كانسپتهاي قديمي زياد بهره ميگيريم و از بازسازيشان لذت ميبرم و معتقدم بايد اين نقوش و اين حال خوب را تا ميتوانيم منتقل كنيم. من آرشيوي از فونتها و طراحيهاي قديمي دارم.
از كاشيهاي قديمي عكس ميگيرم. قبلا كاشيهايي سردر خانهها نصب ميشد كه هم باعث زيبايي آن منزل ميشد و هم بار معنوي را منتقل ميكرد و به نوعي توكل كردن بر حضرت حق را به نمايش ميگذاشت كه الان ديگر به كل از بين رفته و ما در ساختمانهايي كه ميسازيم هيچگاه به اين موضوع نميپردازيم. خيلي چيزها را به اشتباه از غرب گرفتهايم و نميدانيم كاربردش چيست.
- مثلا چه چيزهايي؟
مثلا همين آشپزخانه اوپن، بهنظر من چيز مسخرهاي است. مطبخ جايي بود كه زن در آن احساس راحتي ميكرد. چون از هيچجا ديده نميشد و ميتوانست راحت كارش را انجام دهد... ما آشپزخانه اوپن ميسازيم و بعد جلويش پرده ميزنيم... من اگر قرار باشد خانهاي بسازم حتما به سبك معماري خانههاي قديم خواهم ساخت.
در خانه بروجرديها در كاشان شما ميبينيد كه شكيلترين اتاق متعلق به زن خانواده است. زن جايگاه والايي از ابتدا داشته و هميشه دنجترين و بهترين اتاقها را به خانم آن خانه اختصاص ميدادند. كارهاي قديميها همهاش براساس يك حكمتي بوده. من مطلبي خواندم كه در آن راجع به فَلَك كردن در مدارس يا نظميهها صحبت كرده بود و مطلب جالبي نوشته بود كه سيستم گردش خون در بدن از طريق ماساژكف پا اتفاق ميافتد. بچههايي كه در مدرسه فلك ميشدند، در واقع در بدنشان گردش خون بهتر اتفاق ميافتاده و اين تنبيه بدني به نوعي كمكي هم بوده به آن شخص؛ حتي تنبيههاي گذشته هم حكمتي داشتهاند!
- الان چقدر به سبك زندگي قديمي پايبند هستيم؟
الان اصلا زندگي ايراني - اسلامي نداريم؛ از غذا خوردن و لباس پوشيدنمان گرفته تا معماري و... . در بازار چيزهاي مدرني هست كه مجبوريم همينها را خريداري كنيم. در كنارش ميتوانيم چاشنيهاي كوچكي داشته باشيم؛ مثلا قندان و ليوان سنتي بخريم. ايدهآل من اين است كه سنتها و وسايل قديم را بازسازي كنم. دوست دارم مردم ظروف تفلون را دور بريزند و دوباره ظروف مسي بخرند. ظروف مسي هم زيبايي بيشتري دارند و هم براي سلامتي مفيد هستند.
شما ميتوانيد ساعتها به ظروف مسي نگاه كنيد و لذت ببريد. من مخالف مدرن بودن نيستم ولي فكر ميكنم داريم يك چيزهايي را فدا ميكنيم. فضاي شهريمان هم بلاتكليف است. ما از غرب فقط ساختمانهاي شيك و اتوكشيدهشان را ديديم و سعي كرديم مثل آنها عمل كنيم. ساختمانهاي جديد ميخواهند اداي غربيها را دربياورند ولي همين كار را هم درست انجام نميدهند. بافت قديم اطراف حرم امام رضا(ع) از بين رفته و ساختمانهاي مسخره جايش را گرفته است.
بافت قديم هر شهري هويت آن شهر است و آيندگان بايد از اين ميراث بهرهببرند. متأسفانه اين ديدگاه اصلا در شهرسازي مدرن جايگاهي ندارد و ما شاهد اين فاجعه هستيم كه بافت قديم را خراب ميكنند و جايش بتن و سيمان و آهن در زمين ميكارند. من دوست دارم دوباره سردر خانهها كاشي نصب شود. الان شما وقتي از كنار خانههاي قديمي رد ميشويد، ناخودآگاه توقف ميكنيد. چون تماشاي اين خانهها لذتبخش است. در شهرهاي شيراز، يزد و كاشان هنوز بافت قديمي حفظ شده است.
- شما در مقابله با اين جريان براي خودتان چه وظيفهاي را تعريف كردهايد؟
من ميخواهم چشم مردم را از چيزهاي سنتي و نوستالژيك پركنم. من آنقدر سرمايه ندارم كه بخواهم يك محصول توليد كنم. حداقل كارم اين است كه كالاهاي قديمي را جمع كنم و در اطرافم قرار دهم يا اينكه در طراحيهايم از فونتها و نقوش قديمي استفاده كنم. لوازم مربوط به خورد و خوراك خيلي برايم مهم است. آدم بايد از غذا خوردن لذت ببرد. خيلي دوست دارم مجموعهاي از ظروف را توليدكنم.
- چه عاملي باعث ميشود كه از تماشاي كارهاي گرافيكي قديمي لذت ببريد؟
من در جايي گفته بودم كه در اين هنر جديد چيز جديدي نميبينم ولي تا دلتان بخواهد در كارهاي قديمي چيزهاي شگفتانگيز و فوقالعاده مدرني ميبينم. بهنظرم قديميها جديدتر هستند. هر چه زمان ميگذرد اينها بهروزتر ميشوند. من از طرحهاي قديمي چيزهاي جديدتري پيدا ميكنم. طرح ظرفهاي قديمي ديگر تكرار نميشود.
امروز مردم در ظرفهايي غذا ميخورند كه قشنگ نيست. آدم با ظرفهاي جديد اشتهايش بازنميشود. درصورتي كه قبلا از اين ظرفها استفاده روزانه ميكردند و به آن نگاه زينتي نداشتند. يك قوطي كبريت ساده هم در نهايت زيبايي طراحي ميشده و من تصويرهاي زيادي از اينها را جمعآوري كردهام. راستش را بخواهيد گاهي تركيببندي و همنشيني و كنتراست رنگهاي آنها به من در طراحي كارهايم كمك ميكند و من از آنها بهرهميبرم. براي قديميها مهم بود كه كالاي داخل خانهشان زيبا باشد. ما مجبوريم كه زندگي كنيم. پس بايد درست و قشنگ اين كار را انجام بدهيم. اسلام هم همين را ميخواهد؛ چون اسلام دين زيبايي است.
- شما براي هيئات عزاداري زيادي كتيبه طراحي كردهايد. لطفا درباره اين هنر و اهميت آن توضيح بدهيد.
وقتي ميخواهيم مجلس عزايي برگزار كنيم براي اينكه نشان بدهيم عزادار هستيم بايد پردهاي بزنيم. مردم ما ارادت زيادي به امامحسين(ع) دارند و ارادتشان را به شكل زيبايي بروز ميدهند. سال پيش من به تكيه ساداتاخوي در تهران رفتم. اين بنا تا جايي كه من متوجه شدم در دوره مظفرالدين شاه ساخته شده است. معماري اين تكيه دست نخورده بود.
دور تا دور بالكن مردها نشسته بودند و وسط خانمها بودند. كتيبههاي آنجا درجهيكترين هستند. نقوش روي اين كتيبهها و نوع بهرهگيري از نقوش گياهي و حيوانياش بينظير است؛ شكيل و زيبا و در عين حال بسيار ساده و تأثيرگذار. كتيبه ميتواند پشت سر سخنران قرارگيرد يا اينكه بهصورت عمودي نصب شود. خيليها فقط همين پردهها را كتيبه ميدانند. اما من ميگويم هر پردهاي كه براي عزاي سيدالشهدا نصب شود، كتيبه است.
- چه اصراري داريد كه نقوش كتيبهها را با دست بكشيد؟
در كتيبههاي قديمي چيزي كه وجود داشت حال خوب بود و به عقيده من اعتقاد و عقيده آنها و خلوصشان باعث نور شده و تأثيرگذار هستند. گاهي شايد مضحك باشد كه بگوييم وقتي 2تا گل كشيده ميشود شما ميبينيد كه اين دو شبيه به هم نيستند. اين دو گل قرينه هم هستند ولي شباهتي به هم ندارند. حتي خطها هم صاف نيستند. من خواستم فضاي كتيبه را به همان سمت ببرم و شروع كردم كتيبهها را با دست كشيدن و عمدا كاري كردم كه يك جايي خطها اعوجاج داشته باشد. مخاطب خودش ميفهمد كه اين گلها با دست كشيده شده است.
- در رنگبندي كتيبهها چه نكاتي را رعايت ميكنيد؟
كتيبههاي قلمكار رنگ زمينه روشني دارند، برخلاف كتيبههاي فعلي كه غالبا مشكياند. من برداشتم اين بوده كه اينها چون قرار بوده 2ماه دائما در معرض ديد مردم باشند نبايد خستهكننده بهنظر بيايند و بايد هميشه جذابيت داشته باشند. چون معمولا مردم ميگويند رنگ مشكي در نظرشان رنگ خوبي نيست و وقتي قرار است 2ماه همه جا سياهپوش باشد شايد بار منفي داشته باشد.
اين فقط و فقط تفكر من است و جايي نخواندهام. حالا من هم سعي كردهام در كتيبهها از همان روش استفاده كنم و رنگ پرده را روشن گرفتهام ولي براي بهتر ديدهشدن از رنگ مشكي براي غالب پرده استفاده كردهام و فضاي كتيبه خيلي مشكي نيست كه مخاطب زده شود. رنگ غالب مشكي است ولي مشكي بهصورت زيبايي در فضا پخش شده است.
دركتيبههاي هيئت رايهالعباس تهران علاوه بر رنگ مشكي از رنگ قرمز نيز استفاده كردم. شايد باور نكنيد در برخي از طراحيهايم از روي سنگ قبرهاي قديمي الهام ميگيرم. من از سنگقبرهاي قديمي عكاسي كردهام. يكي از دوستان عكسهاي سنگ قبر را ديد و حرف جالبي زد. گفت آدم اينها را كه ميبيند دوست دارد بميرد! قديميها براي مردههايشان هم عزت و احترامي ويژه قائل بودند. الان با وجود تكنولوژيهاي متعدد بهجاي استفاده درست از همان ماشينها به طرز فاجعهآميزي سنگ قبرهايمان را طراحي كه نه، همينجوري يك چيزي ميسازيم.
- فونتهايي كه در كارهايتان از آنها استفاده ميكنيد خاص و منحصر بهفرد هستند. اين فونتها را خودتان ابداع كردهايد؟
هنوز در حال كشف و شهود هستم. چندتايي فونت دارم كه بهزودي وارد بازار ميشود. يكي از دوستان مجموعه كتابي دارد و دنبال فونت كودكانه است. من اتود زدم و فونت در حال توليد است. خيلي وقتها خودم فونتهاي قديمي را بازسازي ميكنم. روي خط كوفي شيطنتهايي كردم كه تبديل به فونتي جديد شد. يكي از مشكلات كارهاي گرافيكي اين است كه فونتها شبيه به هم هستند. خودم زماني داشتم روي فونت كوفي مغربي كار ميكردم. بعدها ديدم هنرمندي عرب اين كار را انجام داده است و فونتي بر همان اساس طراحي و آماده ارائه كرده است.
- تايپوگرافي كلمات و جملات مذهبي چه تفاوتي با كارهاي معمولي دارد؟
روح حاكم بر آن كلمه خودش تعيين ميكند كه چگونه بايد باشد. حس معنوياي كه از خود جملات مذهبي ميآيد و عنايت و نوري كه در خود آن كلمه يا جمله هست يك امتياز براي ديدهشدن محسوب ميشود؛ نور را مينويسيم و نور به چشم ديگران ميرسد و بر قلب مينشيند. درواقع ما كاري نميكنيم و هر آنچه زيبا به چشم ميآيد عنايت و نور همان كلمه است. من شخصا از اينكه اين كلمات را بنويسم و استفاده كنم خيلي لذت ميبرم و معتقدم كه انشاءالله روزي همين عرض ارادتهاي كوچك، دستگيرمان ميشوند.
- در زمان اجراي طرحهاي مختلف از چه ابزارهايي براي نوشتن و نقاشي استفاده ميكنيد؟
معمولا براي تصويرسازيها از راپيدهاي نوك نمدي استفاده ميكنم و گاهي هم قلمو. بهتازگي قلم نوري خريدهام ولي خب چون طرز كاركردنش را خوب ياد نگرفتهام كمتر استفاده ميكنم. براي تايپوگرافيها هم كه بيشتر از قلمو استفاده ميكنم گاهي هم قلمني و مداد. در نهايت اجراي كامپيوتري ميكنم.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است