آفتاب

مد دولتی، مسیری بن‌بست برای توسعه صنعتی

مد دولتی، مسیری بن‌بست برای توسعه صنعتی

یک: گاهی اوقات با خود می‌اندیشم که چرا در روزگار یکتایی اندیشه و عمل و در دوران فرمانروایی عقلانیت، ما، تولید‌کنندگان ایرانی باید در مقابل دیدگان کشورهای توسعه‌یافته، زمین و زمان را به هم بدوزیم تا بتوانیم سنگی از میان راه تولید برداریم. مگر نه آنکه هر کس بخواهد تولید کند و زمینه‌ساز غرور و شکوفایی افتخار ملی باشد، باید او را روی دست بلند کرد و جایگاهی رفیع برایش قائل شد؟ این ‌رسمی است که اکنون دنیای توسعه‌یافته و درحال‌توسعه برای تولید به رسمیت شناخته اما انگار ما را در کمان این رسم نشانده‌اند و به ناکجاآبادی دور پرتابمان کرده‌اند که هر چه می‌دویم و هر چه بیشتر بر قدرت قدم‌های خود اضافه می‌کنیم، باز هم ‌تولید را در بیراهه‌ای می‌بینیم که حفظ حیاتش نیازمند جهد و ممارستی بزرگ و پرهیبت است؛ البته تولید‌کنندگان، از پای نمی‌افتند و این جهد و ممارست را روی چشم و پیشانی زندگی و روزگار خود می‌گذارند اما دلهره بزرگ آنجاست که در روزگار عقلانیت، ترک عقلانیت آن‌قدر تقلای تولید را شتاب بخشد که تن نحیف صنعت، یارای ماندن را از دست بدهد. این مقدمه و این نگرانی تلخ را از آن روی مطرح کردم که یک‌بار دیگر بی‌پروا و بدون هر لکنتی، پرده از روی تلخکامی صنعت کنار بزنم چون براین‌باورم که پنهان‌‌کردن زخم، عفونت آن را به خون می‌رساند و آن‌وقت حیات را دیگر توان ماندن نیست. به‌همین‌دلیل باید دردها را گفت تا عاشقان واقعی تولید همچنان برای یافتن مرحمش امروز را به فردا برسانند. 

دو: یکی از دردهای بزرگ صنعت در مقیاس ملی و تولید پوشاک در حجم تعیین‌کننده‌ای از مقیاس صنعت ایرانی، پدیده «مد» است. می‌گویم درد تا وقتی از دردسرهایی که دور این پدیده حلقه زده، سخن گفتم، بدانید چگونه یک ابزار سرنوشت‌ساز صنعت و یک نماد اندیشه‌ورزی اجتماعی در تولید، امروز در سرزمین ما به جایی رسیده که باید از آن به‌عنوان یک درد یا گره سخن گفت. آیا تا‌به‌حال به این اندیشه کرده‌ایم که مد در بطن خود چه معنایی دارد و صاحب چه کارکردی در مناسبات اجتماعی است؟ در ظاهر، مد، ابزاری برای رسیدن به پوشش زیباتر، عرفی‌تر یا پوششی مناسبتی است. از منظر این تحلیل می‌توان مد را به دولت سپرد یا از نهادهای دولتی خواست برای آن بزرگ‌تری یا تعیین‌تکلیف کنند اما جایی بسیار دورتر از این تعریف کلیشه و در بطن کلمه مد، تعریف دیگری نهفته که مد را یک کنش یا یک کنشگری اجتماعی می‌داند، به‌این‌معنا که مد می‌تواند در قالب یک نهاد در جهت تقویت یا حتی افول سرمایه‌های اجتماعی حرکت کند. این خاصیتی بوده که متعلق به هر پدیده متکی بر اندیشه انسان است. از این منظر مد، ابزاری می‌شود که با بهره‌گرفتن از توان هوش و عقلانیت، زمینه شادی، تحرک و شادابی جامعه را افزایش می‌دهد. مد، دیگر صرفا اتفاقی نیست که تضمینی برای ظاهر آراسته برحسب سلایق فردی باشد بلکه وقتی در تعاریف نوین از تولید و صنعت اجتماعی، مد یک کنشگر معرفی می‌شود، به‌این‌معناست که این پدیده می‌تواند در میان مردم، رابط یا خط اتصالی برای آرامش اجتماعی باشد. درواقع، این تراز اجتماعی بین تولیدکنندگان از یک‌سو و مصرف‌کنندگان از‌سوی‌دیگر ایجاد می‌شود. تولیدکنندگان با پژوهش، طراحی و فرایند شناخت جامعه، مد را ایجاد می‌کنند و مصرف‌کنندگان برحسب سلیقه فردی و موقعیت اجتماعی خود، مخاطب این مد می‌شوند. این کنش اگر نقطه عطف تولید باشد، مصرف هیچگاه گرفتار گسیختگی انگیزه نمی‌شود و صنعت نیز هیچگاه خود را بی‌نیاز از تعقل نمی‌داند. حالا شما بگویید، چنین نهادی که مملکت‌آرایی را بر‌عهده دارد، زمینه شادی، غم و حتی واکنش‌های اجتماعی را فراهم می‌کند و رابطه مستقیمی نیز با تشخص اجتماعی افراد دارد؛ آیا می‌تواند دولتی باشد؟ 

در جوامعی که سیاست‌ورزی، پیکره‌ای بزرگ از خود را آلوده به سیاست‌بازی کرده، دولتی‌کردن کنش‌های اجتماعی می‌تواند منجر به پیامدهای منفی شود. تجربه کشورهای توسعه‌‌یافته و درحال‌توسعه نیز این اصل را به اثبات رسانده که بالندگی تولید و نهادهای مولد در رهایی از چارچوب‌های دولتی است. این مسئله در کشورهایی که دولت‌ها سعی در نفوذ و نهادینه‌کردن خود در لایه‌های اجتماعی دارند، مشارکت اجتماعی مد به تأخیر می‌افتد چون بین شکوفایی یک نهاد با جدایی آن نهاد از بوروکراسی دیوانی، رابطه‌ای مستقیم وجود دارد. مد برای آنکه بتواند با سرعتی مطابق با نیازهای جامعه حرکت کند، نیاز به چابکی دارد که این چابکی با اضافه‌وزن دولتی ناشی از مصرف نفت، امکان‌پذیر نیست. بهانه‌هایی که برای انسداد مسیر خصوصی‌سازی مد نیز مطرح می‌شود، به نوعی شبیه حفر چاله‌های مصنوعی برای به‌چالش‌کشیدن پتانسیل‌های مد در تولید ایرانی است. ظاهرا ما فراموش می‌کنیم که در طول تاریخ همواره رابطه‌ای تعاملی بین تولید پوشاک و مصرف آن وجود داشته و دارد؛ این تعامل در یک کلمه قابل تحلیل است: وقار.

سه: در ابتدای مطلب یک‌بار دیگر به مشقت‌های تاریخی تولید و صنعت در ایران اشاره شد و پس از آن نیز مد به‌عنوان دلیل و ادله‌ای برای اثبات اندوه تلخ حاکم بر تولید مورد بحث قرار گرفت. حالا با مشخص‌شدن رویکردهای مفهومی در مد می‌توان روشن‌تر نشان داد که چرا باید برای تولیدکننده‌بودن یا به‌افتخاررساندن صنعت ملی جهد و ممارست کرد؟ وقتی مد به‌عنوان کنش اجتماعی صنعت آراستگی، محک اندیشه‌ورزی و روغن رونق بخش خصوصی در تولید پوشاک، دولتی می‌شود، آیا باز هم با خیالی آسوده می‌توان تولید کرد و به رقابت هم اندیشید. بزرگواران دولت براین‌باورند که مد، دولتی نیست و اهرم‌های دولتی، نقش هدایتی و حمایتی دارند اما اگر همین نقش نیز جامه سیاست‌بازی بر تن کند، آیا می‌توان امید داشت صنعت پوشاک بتواند با تعقلی به نام مد، انگیزه‌ای به نام مصرف را برای تولید ملی به‌وجود آورد؟ ما در روزگاری زندگی می‌کنیم که پرسشگری، رمز توسعه و شناسه عقلانیت معرفی می‌شود. ‌ای کاش با همین رویکرد، اندک مسئولان دولتی که گاهی تولیدکننده باریشه و اصیل پوشاک در ایران را فاقد اخلاق عرفی می‌دانند و همین را بهانه‌ای برای اشغال پدیده مد قرار داده‌اند، با نگاه مدرنی که به پرسشگری وجود دارد، از خود می‌پرسیدند، بخش خصوصی چابک با اتکا بر مد دولتی و با هزار‌ویک عدد اما و اگرهایی که گاهی دخلی هم به ضوابط ملی و عقیدتی ندارد، چگونه می‌تواند با رقبای خارجی رقابت کند و موجبات افتخار ملی را فراهم سازد؟ 

چهار: رقبای ما سال‌های درازی است که دانسته‌اند باید حساب مد را به‌عنوان موتور محرک صنعت پوشاک از پدرسالاری‌های دولتی جدا کنند. درست به موازات همه سال‌هایی که ما از درک واقعیت‌های رشد گریزان بودیم، آنها به‌دنبال درک نیازمندی‌های اصلی توسعه و پیداکردن مسیرهای آسوده برای پیشرفت بودند. هنوز هم به نظر می‌رسد این دو خط معکوس تا حدی در کنار هم ایستاده‌اند و هرکدام به راه خود می‌روند. ترکیه که روزگاری نه چندان دور چشم به صنعت پوشاک ما داشت، حالا به قطبی در این صنعت تبدیل شده که همه‌چیز را زیر سایه خود قرار می‌دهد. ما در ایران، مد را دولتی کرده‌ایم و دولت در ترکیه، بهترین مشوق برای گسترش مدارس مد و حضور جوانان در این مدارس و دانشگاه‌های مد بوده و درواقع، تنها دخالت دولت ترکیه، تشویق فعالیت‌های دانشگاهی در حوزه مد است. آنها دائم در حال تغییر و ترمیم متون دانشگاهی مد هستند و معروف است که برای ارتقای سطح دانش مد، دائم با کشورهای دیگر در جلسه هستند. ترک‌ها یک شعار دارند: «دانشجویان مد تبدیل به سرمایه‌های اجتماعی می‌شوند.» 

در ایتالیا سال‌های طولانی بیشترین رویارویی میان بخش خصوصی و بخش دولتی وجود داشته است و در‌این‌زمینه ایتالیایی‌ها سرآمد محسوب می‌شوند اما امروز می‌گویند، صنعت مد، زمینه آشتی میان بخش خصوصی و بخش دولتی را فراهم کرده و تابوی این دردسر را شکسته است. یک ‌سال پیش پترو باکاردی، مدیر برند بسیار مطرح فندی، قدیمی‌ترین برند پوشاک ایتالیا در جشن افسانه و افسانه پریان که برای 90سالگی فندی برگزار شده بود، با قاطعیت گفت از وقتی مد در ایتالیا خصوصی شد، تابوی نزاع میان خصوصی‌ها و دولتی‌ها به کار خود پایان داد و این بزرگ‌ترین پیروزی اقتصادی ایتالیا بود. سال گذشته و در دورانی که بریتانیا در التهاب جدایی از اتحادیه اروپا بود، جالب است که کنسول مد بریتانیا بیشترین نگرانی‌ها را مطرح می‌کردند. در این زمان، بارها کارشناسان نوشتند که ماندن یا رفتن از اتحادیه اروپا به‌خاطر التهاباتی که داشته، یک خطر بزرگ برای مد است. آنها می‌گفتند اگر این اتفاقات، مد را دولتی کند، اقتصاد بریتانیا زمین‌گیر می‌شود. 

در سایر کشورهای مطرح نیز همین نگاه به مد وجود داشته؛ فرانسه یکی از کشورهایی است که از سال 1643 و سلطنت لویی چهاردهم تا امروز همواره در صنعت مد، نامش با نوآوری و تکنیک استثنایی همراه بوده اما هر وقت گرفتار افول در صنعت مد شده‌اند، بخش خصوصی یا افراد غیر‌دولتی با احیای دوباره مد و صنعت پوشاک فرانسوی، اقتصاد این کشور را نجات دادند. بعد از جنگ جهانی دوم، فرانسه مد را کامل به آمریکا باخته بود اما کریستین دیور به‌عنوان نماد بخش غیر‌دولتی با نگاهی جدید، مد را به فرانسه برگرداند و کمک بزرگی به اقتصاد ملی این کشور کرد. 

پنج: ما همه این تجربیات را در اختیار داریم اما همچنان صنعت مد خود را با مالکیت دولت و نمایی دولتی به کار می‌گیریم، آن‌هم درشرایطی‌که تولیدکنندگان پوشاک، آستین‌ها را بالا زده‌اند و با تصویب دستورالعمل ساماندهی برندهای خارجی، سعی در مقابله با واردات بی‌ضابطه دارند. دولتی‌ها به جای ایجاد موانع در مقابل بخش خصوصی باید راهبردهایی را طراحی کنند که میدان و فضای موجود در اختیار واردات بی‌ضابطه را در اختیار فرهنگ ایرانی و تولیدات ایرانی قرار دهند. سیاست‌ها و روش‌های دولتی گاهی به‌طور غیر‌مستقیم حتی هموار‌کننده مسیر واردات می‌شوند و دولتی‌کردن مد، مصداق بارزی برای این روش است. پدیده مد اگر از سوی بخش خصوصی و جدا از سیاست‌زدگی‌های روزمره هدایت شود، حتما می‌تواند مطابق با ضوابط ملی و شئونات فرهنگی، کنشگری اجتماعی را در صنعت پوشاک احیا کند؛ این واقعیت را باید باور کرد.

نویسنده: س.هاکوپیان، رئیس انجمن پوشاک ایران

کد N1760770

وبگردی