آفتاب

ابراهیم یزدی از نگاه علی مطهری جزء منهائیون بود یا آزاردیدگان؟ /پس‌لرزه‌های یک دلنوشته

ابراهیم یزدی از نگاه علی مطهری جزء منهائیون بود یا آزاردیدگان؟ /پس‌لرزه‌های یک دلنوشته

علی مطهری به صراحت لهجه شناخته می‌شود و مواضعی که او درباره برخی موضوعات حساسیت‌برانگیز اتخاذ می‌کند همواره با واکنش رسانه‌های اصولگرای دوآتیشه مواجه‌ می‌شود. دلنوشته‌ای هم که مطهری درباره ابراهیم یزدی نوشت، واکنش کیهان و رسالت را در پی داشت.

به گزارش خبرآنلاین، ابراهیم یزدی وزیرخارجه دولت موقت و سیاستمدار باسابقه کشورمان شامگاه یکشنبه پنجم اردیبهشت در سن ۸۶ سالگی پس از دوره‌ای بیماری در شهر ازمیر ترکیه درگذشت. 

به همین مناسبت علی مطهری روزنامه اعتماد دلنوشته ای را به نگارش درآورد و نوشت: « وقتی که حدود شش سال داشتم خانواده با اصالت و مذهبی ابراهیم یزدی در همسایگی ما بودند. مادر و خواهرانش هميشه با چادر مشكي در آن كوچه تردد می کردند و از همان زمان ابراهيم و برادرش كاظم كه پزشك يا دكتر داروساز بود ارتباط نزديكي با شهيد مطهري داشتند.

كاظم يزدي در جلسات انجمن اسلامي پزشكان كه سخنران اصلي آن استاد مطهري بود همواره شركت و اظهارنظر مي‌كرد. ابراهيم يزدي دوره‌اي در امريكا يا ساير كشورهاي غربي يكي از چند فرد موثر بر دانشجويان ايراني خارج از كشور بود. در شناساندن امام خميني(ره) به دنياي غرب و تسریع پيروزي انقلاب اسلامي نقش اساسي داشت.»

از دیگر نکاتی که مطهری در این یادداشت به آن اشاره کرده این بوده که با ابراهيم يزدي و همفكرانش مانند عزت‌الله سحابي رفتار خوبي اتفاق نیفتاد و يك گروه اصيل سابقه‌دار اسلامي به نام نهضت آزادي ايران به صورت يك گروه معاند معرفي شد و اعضایش به اين بهانه كه در بعضي از مسائل نظر ديگري غير از نظر رسمي نظام جمهوري اسلامي دارند، از آزادي بيان و بسياري از حقوق اجتماعي محروم گشتند. مطهری در ادامه نوشته است «مثلا دكتر يزدي و همفکرانش مخالف تسخیر سفارت آمریکا بودند یا بعد از فتح خرمشهر معتقد بودند كه بايد به جنگ پايان داد، نظري كه امروز عده‌اي از مجاهدان جبهه‌ها آن را پذيرفته‌اند.»

بنا به گفته علی مطهری این آسیب است که برخي از افراد كه دم از  انقلابي‌گري و ولايت‌مداري مي‌زنند خيال مي‌كنند هر كس كه نظري مخالف نظر رسمي نظام داشت بايد به شكلي - خواه حبس يا حصر - حذف و از حقوق اجتماعي خود مانند آزادي بيان محروم شود چون براي حفظ نظام هر كاري مي‌توان كرد.(اینجا

اولین واکنش به این دلنوشته علی مطهری را روزنامه کیهان نشان داد. کیهان در واکنش به حمایت علی مطهری از ابراهیم یزدی به جمله ای از محسن رضایی استناد کرد و نوشت: «آقای محسن رضایی نقل می‌کند که چند روز به پیروزی انقلاب مانده بود و ما به خانه امام رفتیم تا با ایشان دیدار کنیم. از دور شهید مطهری را دیدم. با هم صحبت کردیم و در ادامه ایشان به من گفت: آقای رضایی من می‌خواهم بروم پیش امام و به ایشان بگویم مراقب منهائیون باشند. از ایشان سوال کردم منهائیون چه کسانی هستند؟ به سمت چپ من اشاره کرد. دیدم یزدی معاون آقای بازرگان در دولت موقت است. ادامه دادند: کسانی که می‌گویند اسلام منهای روحانیت. اولین بار بود این اصطلاح را می‌شنیدم. از آن موقع تاکنون بارها و بارها به این نکته که آقای مطهری چه حرف حکیمانه‌ای زده است، پی برده‌ام.»(اینجا

اما این تنها واکنش نبود و روزنامه رسالت نیز به قلم حسن کربلایی نقد صریحی را به دیدگاه علی مطهری وارد کرد اما علی مطهری آن نقد را رد کرد و پاسخ داد که در نقل مطالبش رعايت امانت نشده و انصاف حكم مي كرد كه به عين مطلب پاسخ داده شود.

مطهری دوباره بر این باور خود اصرار کرد که «در جمهوري اسلامي بسياري از افراد به صرف داشتن نظر مخالف نظر رسمي نظام تحت فشار و احياناً در حبس يا حصر قرار قرار گرفتند و مثال آورد که آزار و اذيت کسانی همچون يزدي و آيت الله منتظري به خاطر داشتن نظر مخالف نظر رسمي نظام كه يكي سالها در زندان بود و ديگري در حصر، قابل انكار نيست و بهتر است به جاي توجيه اين كارهاي غلط عبرت گرفت و دست از اين روش كه با سيره پيامبر(ص) و علي عليه السلام سازگار نيست برداشت.»

نویسنده روزنامه رسالت استدلال كرده بود كه ضعيف شدن آمريكا امروز ناشي از تسخير سفارت آمريكا در سال 58 است؛ اما علی مطهری این تحلیل را رد کرده و صریح جواب داده که «اگر آن اقدام نسنجيده و مشكوك كه شائبه تحريك حزب توده و شوروي سابق نيز درباره آن وجود دارد انجام نشده بود آمريكا امروز ضعيف تر بود و ايران و كشورهاي اسلامي قوي تر. يقين دارم اگر شهيد مطهري در قيد حيات بود اجازه اين كار را نمي داد چنانكه در اسفند 57 يا فروردين 58 كه چريكهاي فدايي اقدام به تسخير سفارت آمريكا كردند ايشان به عنوان رئيس شوراي انقلاب به مرحوم آقاي مهدوي كني كه به پيشنهاد شهيد مطهري فرماندهي كميته ها را به عهده داشت دستور دادند كه سريعاً آنها را بيرون كنيد كه اينها دنبال ضربه زدن به كشور و انقلاب هستند. تسخير 444 روزه سفارت آمريكا باعث شد كه با تبليغاتي كه از همان ابتدا عليه انقلاب اسلامي در كل دنيا و خصوصاً دنياي غرب شد، از انقلاب اسلامي چهره اي شبيه چهره داعش در امروز پيدا شود و صدام از اين انزواي ايران استفاده كرد و به ايران حمله كرد و ديديم كه حتي يك كشور از مظلوميت ايران دفاع نكرد. حداكثر اين بود كه اگر اصل تسخير سفارت را ضروري مي دانستيم پس از چند روز به اشغال آن پايان مي داديم و فرصت تبليغات را از دشمن مي گرفتيم، خصوصاً كه ديديم اين اشغال پايان خوشي هم نداشت و بيانيه الجزاير كاملاً به ضرر ما بود و خسارتهاي مالي زيادي به كشور وارد كرد.»

کربلایی در مقاله انتقادی خود نوشته که «حصر آقايان موسوي و كروبي و خانم رهنورد به خاطر اعلام راهپيمايي آنها در 25 بهمن سال 89 براي حمايت از مردم مصر و سوريه بوده نه به خاطر اعتراض به نحوه برگزاري انتخابات». مطهری این موضوع را هم در جوابیه خود بی جواب نگذاشته و تآکید کرده است «من اصلاً وارد اين موضوع نشدم، همان زمان هم اعلام آن راه پيمايي را خطا مي دانستم زيرا 3 روز قبل از آن مردم در راهپيمايي 22 بهمن حرف خود را زده بودند و نيازي به آن راهپيمايي نبود. ولي شما بايد خود را جاي معترضان قرار دهيد كه هشت ماه تحت بيشترين فشار و ضرب و شتم و بازداشت بودند و مي خواستند از هر فرصتي استفاده كنند حتي فرصت حمايت از مردم مصر و سوريه، و البته هيچ گاه اين امر به معني همرديف قرار دادن ايران با ديكتاتوري مصر يا حكومت سوريه و قصد براندازي نظام جمهوري اسلامي نيست. به هرحال ايجاد حصر براي محصوران پس از آرامش جامعه نياز به حكم قضائي داشته و ادامه حصر امري است خلاف اصول 32 تا 37 قانون اساسي و هرچه زودتر بايد تعيين تكليف شود. نظر اينجانب اين است كه شش سال و نيم حصر خانگي به عنوان مجازات آنها به خاطر طولاني كردن اعتراضات و استفاده دشمن از آن در نظر گرفته و به اين غائله خاتمه داده شود، در غير اين صورت درخواست قانوني آنها يعني محاكمه علني با حضور رسانه ها در دادگاه صالح اجرا شود. به هرحال از تذكرات جناب آقاي كربلايي سپاسگزارم. »

اما رسالت دوباره دست به قلم شد و زیر پاسخ علی مطهری 6 نکته را به او یادآوری کرد. نخست آنکه رعایت امانت داری در نقل مطالبش انجام شده و اگر مطهری چنین دیدگاهی ندارد باید مصداق آورد. دوم آنکه منتظري و اعضاي نهضت آزادي به صرف اظهار نظر مخالف مورد آزار و اذيت قرار نگرفتند و بهتر است به نظرات امام (ره) درباره این موضوعات توجه شود.

رسالت در نکته سوم اشاره کرد که در فلسفه تسخير لانه جاسوسي به اندازه كافي امام (ره) و مسئولان آن زمان و اين زمان سخن گفته اند، نيازي به تكرار آن نيست. اما اينكه اگر آقاي مطهري آن زمان بودند اجازه چنين كاري را نمي دادند بايد علي آقاي مطهري بدانند زمان حيات پدرش، او ولي فقيه نبود و ولايت فقيه به عهده امام بود و ايشان قطعا در اين مورد اطاعت از ولي را بر خود واجب مي دانست. امام بزرگترين پشتيبان تسخير لانه جاسوسي تا آخر قصه بودند لازم است آقاي مطهري قرارداد الجزاير را يك بار ديگر بخواند. قرارداد به ضرر ما نبود مفاد آن دقيق بود، اما اجرا نشد ! عدم اجراي آن را هم اگر از آقاي بهزاد نبوي سوال كنند ابهام ايشان برطرف مي شود.

به باور روزنامه رسالت عدم ورود مطهری به قضیه 25 بهمن 89 نشان می دهد «وي نمي داند حصر به خاطر چيست؟ چون با آنكه قبول مي كند راهپيمايي 25 بهمن 89 خطاست اما باز از سران فتنه دفاع مي كند.»

پنجمین نکته از نگاه روزنامه رسالت نیز آن است که «مسئله حصر چه به لحاظ شرعي و چه به لحاظ قانوني بارها از سوي حقوقدانان و اساتيد برجسته حوزه و دانشگاه توضيح داده شده است. آقاي مطهري نمي خواهد به هيچ يك از استدلال هاي آنها پاسخ دهد.چشم بسته مي گويد يا حصر برداشته شود يا محاكمه شوند راه سومي نمي شناسد. راه سومي وجود دارد وآن اينكه آقايان كروبي و موسوي از محاربه با نظام فاصله بگيرند شايد هر دو آرزوي آقاي مطهري تحقق يابد.» نکته آخر آنکه بهتر است مطهری شفاف بگوید«روي سخنش با كيست؟»

اما علی مطهری همواره نشان داده که در نگارش جوابیه های متعدد صبر و حوصله زیادی دارد و از بارها پاسخ دادن به دیدگاه منتقدان خسته نمی شود. حال باید دید این رشته به سیاق گذشته سر دراز دارد یا به همین جا ختم خواهد شد.

29214

کد N1760295

وبگردی