حسین کرمی
حدود یک دهه قبل ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ دوران وﻓﻮر درآﻣﺪﻫﺎي ﻧﻔﺘﯽ و افزایش سریع ﭘﺎﯾﻪ ﭘﻮﻟﯽ، موسسات و ﺑﺎﻧﮏﻫﺎی متعددی ﺑﺮاي ﺟﻤﻊآوري ﺳﯿﻞ ﺧﺮوﺷﺎن ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ ﮐﻪ از ﺳﻤﺖ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﺮﮐﺰي به حرکت درآمد تاسیس ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ. اﯾﻦ ﺑﺎﻧﮏﻫﺎ ﻧﯿﺎز ﺑﻪ ﺗﻼش ﺑﺮاي ﺟﺬب ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ و رﻗﺎﺑﺖ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ زﯾﺮا آب از ﺳﺮ ﻣﻨﺸﺄ ﺑﻪﺷﺪت در ﺣﺎل اﻓﺰاﯾﺶ بود. ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ اﯾﻦ رویداد ﻧﯿﺰ دوﻟﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎره ﻧﺮخ ﺳﻮد ﺑﺎﻧﮑﯽ را ﺑﺎ ﮐﺎﻫﺶ ﺷﺪﯾﺪ از 21 ﺑﻪ 12 درﺻﺪ رﺳﺎﻧﺪ که ﯾﮏ ﺷﻮك ﺑﺰرگ ﺑﻪ ﻧﻈﺎم ﺑﺎﻧﮑﯽ و ﭘﻮﻟﯽ ﮐﺸﻮر ﺑﻮد.
ﮐﺎﻫﺶ ﯾﮑﺒﺎره و ﺷﺪﯾﺪ ﻧﺮخ، ﺑﺮ رﻓﺘﺎر ﺳﭙﺮدهﮔﺬاران و ﺗﺴﻬﯿﻼتﮔﯿﺮﻧﺪﮔﺎن ﺗﺎﺛﯿﺮ ﮔﺬاﺷﺖ ﺿﻤﻦ اﯾﻨﮑﻪ اﻧﮕﯿﺰه ﺳﭙﺮدهﮔﺬاري را ﮐﺎﻫﺶ و ﻣﺮدم را ﺗﺸﻮﯾﻖ ﺑﻪ ﻣﺼﺮف ﮐﺮد و در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻧﮕﯿﺰه ﺗﺴﻬﯿﻼتﮔﯿﺮﻧﺪﮔﺎن را ﺑﺮاي ﺑﺮﺧﻮرداري از ﺗﺴﻬﯿﻼت اﻓﺰاﯾﺶ داد.ﺗﺴﻬﯿﻼتﮔﯿﺮﻧﺪﮔﺎن ﺑﻪدﻟﯿﻞ ﭘﺎﯾﯿﻦﺗﺮ ﺑﻮدن ﻧﺮخ ﺳﻮد از ﺗﻮرم، اﻧﮕﯿﺰهای ﺑﺮاي ﺑﺎزﮔﺮداﻧﺪن ﭘﻮل ﺑﻪ ﺑﺎﻧﮏﻫﺎ ﻧﺪاشتند، ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻧﮑﻮل ارادي ﺷﮑﻞ ﻣﯽﮔﯿﺮد زﯾﺮا ﻓﺮدي ﮐﻪ ﺗﺴﻬﯿﻼت را درﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮده ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﻤﯽﺧﻮاﻫﺪ آن را ﺑﺎزﮔﺮداﻧﺪ در ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺮاﯾﻄﯽ، ﺑﺎﻧﮏ ﺑﻪ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺑﺎ ﺳﻮراخﻫﺎي ﻣﺘﻌﺪد ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽﺷﻮد ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺪام از ﺗﺴﻬﯿﻼت ﻣﺎﻧﻨﺪ «ﯾﮏ ﻧﺸﺘﯽ از ﻣﻨﺒﻊ» هستند که ﺟﺮﯾﺎن ﺧﺮوﺟﯽ آن، ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻧﺪارد. ﻃﺒﯿﻌﯽ اﺳﺖ ﺗﺪاوم اﯾﻦ وﺿﻌﯿﺖ، ﺑﺎﻧﮏﻫﺎ را ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻞ ﮐﻤﺒﻮد ﺟﺮﯾﺎن وﺟﻮه ﻧﻘﺪ ﻣﻮاﺟﻪ ﺳﺎزد. اﻣﺎ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺑﺎﻧﮏﻫﺎي ﻣﺎ در آن ﻣﻘﻄﻊ، ﺑﻪرﻏﻢ اﯾﻨﮑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺒﺎت ﻏﯿﺮﺟﺎري ﺑﺴﯿﺎر ﺑﺎﻻﯾﯽ داﺷﺘﻨﺪ، دﭼﺎر اﺧﺘﻼل ﮐﺎرﮐﺮدي ﻧﺸﺪﻧﺪ، ﺗﺎﻣﯿﻦ ﭘﻮﻟﯽ ﻣﺴﺘﻤﺮ از ﻃﺮف ﺑﺎﻧﮏ ﻣﺮﮐﺰي ﺑﻮد.
ﺑﻪﻃﻮر ﻃﺒﯿﻌﯽ و از دیدگاه عامه، بهترین ﺑﺎﻧﮏ، بانکی است که بالاترین نرخ سود سپرده را دارد، اﻣﺎ اﯾﻦ ﺳﻮال ﭘﯿﺶ ﻣﯽآﯾﺪ ﮐﻪ ﮐﺪام ﺑﺎﻧﮏﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻧﺮخ ﺳﻮد را اراﺋﻪ ﻣﯽدﻫﻨﺪ؟ ﭘﺎﺳﺦ اﯾﻦ ﺳﻮال ﻧﯿﺰ اﯾﻦ اﺳﺖ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﻧﮏﻫﺎ. زﯾﺮا ﺑﺎﻧﮏﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﺷﺮاﯾﻂ ﺑﺪﺗﺮي ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﺪون ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ، ﻧﺮخ ﺳﻮد را ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﺗﻮزﯾﻊ ﻣﺸﮑﻼت ﺑﯿﻦ ﺑﺎﻧﮏﻫﺎ ﯾﮑﺴﺎن ﻧﺒﻮد و ﺑﺮﺧﯽ ﺑﺎﻧﮏﻫﺎ وﺿﻌﯿﺖ ﺑﺪﺗﺮي ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دﯾﮕﺮ ﺑﺎﻧﮏﻫﺎ داﺷﺘﻨﺪ. ﺑﺎﻧﮑﯽ ﮐﻪ در ﺷﺮاﯾﻂ ﻧﺎﻣﺴﺎﻋﺪﺗﺮي ﻗﺮار داﺷﺖ دﯾﮕﺮ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪاي ﺑﺮاي ﺗﺎﺛﯿﺮ اراﺋﻪ ﻧﺮخ ﺳﻮد ﺑﺮ ﺣﯿﺎت ﻣﯿﺎنﻣﺪت ﺧﻮد ﻧﻤﯽﮐﺮد و ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ اﻣﺮوز را ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﻓﺮدا ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ رﻫﺒﺮي ﻧﺮخ ﺳﻮد در ﺟﻨﮓ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺑﺎ «ﺑﺎﻧﮏﻫﺎي ﺑﺪ» ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ و در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺎﻧﮏﻫﺎي ﺧﻮب ﯾﺎ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﺑﺪ اﮔﺮ ﻧﺮخﻫﺎي ﭘﺎﯾﯿﻦﺗﺮ ﺑﻪ ﺳﭙﺮدهﮔﺬار ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻣﯽدادﻧﺪ ﺳﭙﺮدهﻫﺎ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺎﻧﮏﻫﺎي ﺑﺪ ﻫﺪاﯾﺖ و ﺟﺮﯾﺎن ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﻧﮏﻫﺎ ﮐﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ را ﻫﺪر ﻣﯽدﻫﻨﺪ ﺟﻬﺖدﻫﯽ ﻣﯽﺷﺪ.اکنون سوال اینجاست که با توجه به دستور جدید بانک مرکزی برای جلوگیری از پرداخت سودهای بیرویه، تکلیف بانکهای بد چه میشود؟ چگونه میتوان مانع انتقال سرمایهها از بانکهای خوب به بانکهای مذکور شد؟ بهنظر میرسد وقت آن رسیده تا رتبهبندی بانک و موسسات اعتباری کشور با اهداف نظارتی و تدوین تدابیر اصلاحی ازسوی بانک مرکزی براساس الگوی CAMELS که تاکنون بهطور مرتب انجام میگرفته؛ در کنار الزام بانکها و موسسات اعتباری برای ارائه صورتهای مالی بر مبنای استاندارد IFRS تهیه و تایید صورتهای مالی برخی از بانکها که زمانبر هم شده بهعنوان ابزاری قوی، تکلیف بانکها و موسسات مشکلدار را برای همیشه مشخص کنند.از سوی دیگر سامانه اطلاعات فعلی بخش نظارت نیز در حال بازنگری است که با همکاری سایر نهادها باید در اسرعوقت، بستر موردنیاز برای شفافسازی اطلاعات فراهم شود.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است