سخنگوي جامعه روحانيت مبارز با بيان اينکه احمدينژاد خودش تخلفات فراواني دارد، گفت: «بخشي از اين تخلفات در دوران رياستجمهوري آقاي احمدينژاد رخ داد که يک مورد از آن در زمينه قانون يارانهها بود که بايد اين تخلفات از سوي ديوان محاسبات کشور و قوه قضائيه پيگيري ميشد تا مشخص شود که اگر ايشان صلاحيت براي ادامه رياستجمهوري را ندارد اين موضوع اعلام شود». مصباحيمقدم در ادامه گفته است: «اين درست نيست که آقاي احمدينژاد هر از چندگاهي بيايد و سخناني را نسبت به مسئولان عاليرتبه نظام و خصوصا مسئولان قوه قضائيه مطرح کند. آقاي احمدينژاد ظاهرا خودش را در شرايطي ميبيند که از موضع طلبکارانه سخن ميگويد، اما ما ميخواهيم بگوييم که ايشان بدهکار است، بيايد و بدهياش را پرداخت کند». احتمالا اشاره مصباحيمقدم به ماجراي نامههاي اخير محمود احمدينژاد بعد از ردصلاحيت خودش و بقايي و همچنين نامههايش در حمايت از بقايي بعد از دستگيري و بازداشت است؛ آنجايي كه احمدينژاد بازداشت بقايي را «ظلمي بزرگ» خوانده است. گفتههاي بقايي و مشايي عليه برخي نهادها و چهرهها هم احتمالا در خواسته جامعه روحانيت مبارز مبنيبر محاكمه رئيس سابق دولت بيتأثير نبوده است.
مواجهه سياسي يا واقعي؟
در رويگرداني اصولگرايان از احمدينژاد و صداقت آنها اماواگر زياد است. آنها حامي ششدانگ احمدينژاد بودند تا پيش از دولت دهم. زماني كه احمدينژاد يكييكي وزراي اصولگرا را از كابينه دولت دهم كنار گذاشت، ماجراي «جريان انحرافي» هم كمكم از سوي اصولگرايان پررنگ شد. نزديكان احمدينژاد در دولت پيشين نه بهواسطه مسائل اقتصادي يا فساد، بلكه به دلايل سياسي يا آنچه آنها «جريان انحرافي» ميخواندند دستگير ميشدند. اصولگرايان هيچوقت بابت تخلفات احمدينژاد در زماني كه او رئيس دولت بود كلمهاي بر زبان نياوردند. آنچه سخنگوي جامعه روحانيت مبارز از آن شكايت دارد، مانند عدم ارائه فهرست مفسداني كه احمدينژاد مدعي بود در دست دارد يا مواردي ديگر، تازه چهار سال بعد از اتمام دولت سابق سر باز كرده است. اعتراض به رفتارهاي دولت احمدينژاد، بهويژه در حوزه اقتصادي؛ مانند سرانجام هزينه درآمدهاي نفتي يا بياعتنايي به قانون همان زمان از سوي جريان اصلاحطلب يا مستقل مطرح ميشد. اصولگرايان تمايلي به ورود به اين مسائل نداشتند. احضار و بازداشت نزديكان احمدينژاد به اتهام تخلفات مالي- اداري؛ مانند ماجراي رحيمي، بقايي و حتي پرونده تأمين اجتماعي سعيد مرتضوي هم، تازه بعد از پايان دولت احمدينژاد است كه رخ داده است. به نظر ميرسد آنچه جامعه روحانيت را وادار به واكنش كرده، كنشهاي سياسي اخير احمدينژاد است كه به مذاق اصولگرايان خوش نميآيد و تحمل بيش از اين را جايز نميدانند.
چرا دير كرديم؟
مصباحيمقدم در پاسخ به اين پرسش که چرا جامعه روحانيت پس از چهار سال از پايان دولت احمدينژاد درخواست رسيدگي به تخلفات وي را کرده است و اين موضوع را در زمان رياستجمهوري احمدينژاد پيگيري نکرده، گفته است: «اينکه پس از چهار سال اين مسئله را مطرح کرديم، به اين دليل بود که توقع داشتيم قوه قضائيه همانموقع به اين مسائل رسيدگي ميکرد. البته اينکه ميگوييم همانموقع يعني زماني که اين تخلفات رخ ميداد بايد قوه قضائيه ورود ميکرد و حالا که چهار سال از آن دوران گذشته است، حداقل بايد دراينباره رسيدگيهايي انجام ميشد که البته کارهاي قضائي زمانبرند و قوه قضائيه نيز بيکار نبوده و رسيدگيهايي داشته است».
چرا ناطق رفت
او همچنين درباره کنارهگيري ناطقنوري از جامعه روحانيت و ارتباطش با احمدينژاد گفت: «به نظر ميرسد اين موضوع [احمدينژاد] را ميتوان نقطه آغازي براي کنارهگيري آقاي ناطقنوري دانست. البته من بهصراحت اعلام ميکنم که جامعه روحانيت مبارز نتوانست به رأي اکثريت اعضايش در زمينه حمايت از آقاي احمدينژاد، چه در دوره اول رياستجمهوري و چه در دوره دوم برسد و اينکه بگويند جامعه روحانيت مبارز به دليل حمايتش از احمدينژاد بايد عذرخواهي کند، اين يک آدرس غلط است».
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است