آفتاب
یادداشت مهمان؛

بزرگ نمایی یک رویداد با ضعف سواد رسانه ای

بزرگ نمایی یک رویداد با ضعف سواد رسانه ای

امروزه اتفاقاتی درهر گوشه از جهان رخ می دهد که مردم عادی از کنار آنها به سادگی می گذرند. اما هرفردی که شم خبرنگاری داشته باشد، تشخیص می دهد که میشود از این رویداد به ظاهر ساده بمب خبری ساخت.

خبرگزاری مهر،گروه جامعه- بهزاد تیمورپور : گورخوابی یکی از این رویدادهای ساده بود که نه تنها در نصیرآباد بلکه در بسیاری از نقاط ایران و جهان سالهاست اتفاق می افتد. بی شک مردمان بسیاری از این موضوع خبرداشته و برایشان امری عادی بود تا آنکه خبرنگاری آنرا سوژه کرد و نه تنها چند گور خواب معتاد را به چهره ملی بلکه به چهره جهانی تبدیل کرد.

گزارشی که به ظاهر تکان دهنده اما در اصل مغرضانه و یک طرفه است. لحن خبرنگار آنچنان ملایم و گزارش به نفع معتادان تنظیم شده که گویی تمام جهان جمع شده اند تا این افراد را بدبخت کنند. حتی در پایان این گزارش با خیرینی گفت و گو شده که برای این معتادان گورخواب غذا می آورند. گزارشی که سعی کرده جمهوری اسلامی ایران را به لجن بکشد و چنین تداعی کند که در همه نقاط کشور و برای همه مردم شرایط به همین صورت است. این در حالی است که عکسهایی که از این گورخوابها تهیه شده، به وضوح از نکبت گریبانگیر این معتادان سخن می گویند.

گورهایی که مامن کشیدن مواد و سیگار شده، اما خبرنگار از تشریح عکسها طفره می رود. سرما بهانه ای شده تا خبرنگار لرزه بر اندام خواننده بیندازد و با گفتن این جمله که بینی فرد متعاد از سرما آسیب دیده، دل هر انسانی را به درد بیاورد، اما آیا معنای تهیه گزارش همین است؟ آیا استناد به اظهارات یک معتاد که کمپهای ترک اعتیاد را به زندان گوانتامو توصیف کند، کار درستی است؟ مگر رسالت خبرنگاری این نیست که گزارش کامل شود؟ چرا خبرنگار آدرس کمپ را نگرفته تا به آنجا برود و مشخص کند که آیا با چوب به جان معتادان می افتند یا این اظهارات یک معتاد است که به دروغ متوسل شده تا گورخوابی اش را توجیه کند؟ چرا خبرنگار مشخص نکرده که این معتادان چه چیزهایی مصرف می کنند که می توانند در گورها می خوابند؟

شاید همان موادی که یک معتاد بارها مصرف کرده و کودک خودش را گوسفند می بیند و سرش را می برد یا پدر و مادرش را می کشد یا به جان مردم می افتد، این معتاد هم چنان موادی را مصرف کرده و گور را ویلای اشرافی می بیند؟ چرا خبرنگار با یک روانشناس یا کارشناس آسیب های اجتماعی در این خصوص گفت وگو نکرده تا مشخص شود این افراد چه ماهیتی دارند؟ چرا خبرنگار به اظهارات اخیر مسوولان در مورد گرمخانه ها اشاره نکرده که کارتن خوابهای معتاد برای آنکه بتوانند آزادانه مواد مصرف کنند، سرما و حتی خطر مرگ ناشی از یخ زدن را به جان می خرند اما به گرمخانه نمی روند؟ آیا از دید یک استاد روزنامه نگاری، این گزارش کامل است؟ آیا در بطن آن غرض و مرضی پنهان نشده است؟ آیا به راستی سیاه نمایی و ایران را بهانه ای برای تمسخر قراردادن در رسانه های معلوم الحال کار درستی است؟

چرا خبرنگار در این گزارش به آمارهای کمپهای ترک اعتیاد اشاره نکرده تا معلوم کند چند درصد از معتادانی که اعتیاد را ترک می کنند، دوباره به آغوش اعتیاد باز می گردند؟ چرا نامی از کارگران شریف و زحمتکش این آب و خاک که با کمترین حقوق، بیشترین ساعت از عمرشان را کار می کنند تا نان حلالی برای خانواده تهیه کنند، برده نشده است؟ چرا خبرنگار به جای همه مردم تصمیم گرفته تا مشخص کند که هر کس نتوانست کار ایده آلی پیدا کند، باید معتاد شود و به گورستان پناه ببرد؟ آیا این سواد رسانه ای است که ملاک تهیه گزارش، اظهارات چند معتاد معلوم الحال و یک مسوول گورستان باشد؟ متاسفانه امروزه ارزش نظام برای رسانه ها رنگ باخته و با هر بهانه ای سعی می کنند به تخریب نظام بپردازند. یکی برجام را بهانه می کند، دیگری رییس جمهور و دولت را هدف می گیرد، آن یکی قوه قضاییه را تخریب می کند و یکی هم مجلس را بی ارزش می کند  تا پازلی را کنار هم بچینند که نظام اسلامی را زیر سوال ببرد.

اما انتقاد به کسانی وارد است که به هر تازه واردی مجوز رسانه می دهند و او نیز بنابر تمایلات جناحی و سیاسی اش،  تصمیم میگرد که با چه کسانی چگونه تسویه حساب کند. غافل از اینکه شاخه ای را می بریم که رویش نشسته ایم و آن هم نظام جمهوری اسلامی ایران است. در این شرایط به نظر می رسد که باید ابتدا همه کسانی که مدعی روزنامه نگاری و خبرگاری هستند را آموزش بدهیم تا هر نوشته ای را منتشر نکنند و گزارشهای بی محتوایی مانند گورخوابها را بهانه تخریب نظام اسلامی ایران نکنند.

به امید آن روز 

رییس فرهنگسرای رسانه

کد N1590357

وبگردی