آفتاب
یادداشت؛

تقریری جامعه‌شناختی از علم‌الاجتماع اربعین‌شناختی حمید پارسانیا

تقریری جامعه‌شناختی از علم‌الاجتماع اربعین‌شناختی حمید پارسانیا

یادداشت پیش رو نوید شکل‌گیری جامعه‌شناسی اسلامی بر پایه تبیین «دخالت تاریخی» خداوند در مناسبات عالم را می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام علی جعفری در این یادداشت، ضمن تشریح سخنرانی استاد پارسانیا در افتتاحیه دومین کنگره بین المللی لقاءالحسین، نوید شکل‌گیری جامعه‌شناسی اسلامی بر پایه تبیین «دخالت تاریخی» خداوند در مناسبات عالم را می‌دهد.

بنده در دومین کنگره بین المللی لقاءالحسین که در عتبۀ اباعبدالله علیه السلام با سخنرانی افتتاحیّه حجت الاسلام و المسلمین دکتر پارسانیا برگزار شد حضور داشتم. سخنرانی افتتاحیّۀ ایشان انصافا بار نظری و نوآوری تحلیلی ویژه‌ای در تبیین جامعه شناختی راه‌پیمایی اربعین داشت. ایشان در این سخنرانی تلاش کرد از یک مبدأ علم الاجتماعی اسلامی و شاید از مبدأ نوعی فلسفه تاریخ اسلامی نقبی به تحلیل جامعه شناختی این پدیده بزنند. مبنای علم الاجتماعی که ایشان در آن سخنرانی ارائه کردند فارغ از آورده های تحلیلی برای تبیین راه‌پیمایی اربعین، عملا میتواند به عنوان پایۀ نظری یا پیش فرض محوری در تبیین بسیاری از پدیده های اجتماعی بزرگ اسلامی و شیعی مثل راه پیمایی ۲۲ بهمن، مسجد جمکران، اعتکاف‌های متأخّر رمضانیّه در ایران، اردوهای راهیان نور، راهپیمایی روز قدس، آیینهای تشییع شهدا راه تببین‌های جامعه شناختی بومی و اسلامی را باز بکند.

ایدۀ نظری دکتر پارسانیا مبتنی بر توضیح نوع سوم دخالت‌های خداوند در مناسبات عالم علاوه بر دخالت‌های «تکوینی» و «تشریعی» بود که ایشان تحت عنوان «دخالت‌های تاریخی» صورت‌بندی کردند. از نظر آقای پارسانیا خداوند علاوه بر ورود های تکوینی از طریق سنّت‌های آفرینش و نیز دخالت‌های تشریعی از طریق وحی و نبوّت و سلسلۀ امامت نوع سوّمی از دخالت‌های مستقیم را در تاریخ دارد که برای زنده و برجسته نشان دادن اعلام حقیقت و راه حق اجرا می شود. او راه‌پیمایی اربعین را از مصادیق برجستۀ دخالت مستقیم خدوند در تاریخ می داند. این سه گانه در ادامه، سه سنّت مطالعاتی طبیعی، فقهی ـ کلامی و نیز علم الاجتماعی را لازم می‌آورد. از نظر آقای پارسانیا تبیین دخالت‌های خداوند در جامعه و تاریخ بدون داشتن دانش اجتماعی متناسب و فقط با اتّکای به دانش‌های الهیّاتی صرف مثل فقه و کلام ممکن نیست. ما به علم الاجتماع متناسب برای درگیر شدن و گره خوردن با این نوع از پدیده های اجتماعی ویژه احتیاج داریم. از نظر او جامعه شناسی اسلامی نوعی جامعه شناسی است که در درجۀ اوّل بتواند مصادیق دخالت‌های مستقیم خداوند در جامعه و تاریخ را تشخیص دهد و در درجۀ دوم مکانیزم‌های پدیدارشناختی این دخالتها را توضیح دهد. در حقیقت نطفۀ جامعه شناسی اسلامی از جامعه شناسی این نوع از پدیده ها که در میانه‌ای از «دخالت الهی» و «پدیدار اجتماعی» قرار دارند نضج می‌گیرد. آنگاه این جامعه‌شناسی که شکل گرفت راه برای تبیین متناسب و حکمی ـ اسلامی پدیدارهای اجتماعی دیگری که لزوما محصول دخالت‌های مستقیم خداوند در تاریخ نیستند هم باز می‌شود. یعنی با بسط مفاهیم و گزاره‌های مادر تولید شده در این چارچوب می‌توان پدیده‌ها و روندهای عمومی‌تر را هم با گونه‌هایی از رویکردهای اسلامی‌تر به بررسی نشست.

سه گانۀ آقای پارسانیا اولاً کمک شایان و بایسته‌ای به تصوّر کلّی و عمومی ما از چشم انداز نظری استعارۀ «جامعه شناسی اسلامی » می کند و تفاوت‌های آن را با کلام اسلامی یا فقه اسلامی یا فلسفه اسلامی نشان می دهد و عملا به نوعی مبنای شرعی و اسلامی در به رسمیّت شناخته شدن و لزوم در اختیار بودن یا تولید شدن دانش علم الاجتماع برآمده از اسلام تبدیل می شود. این مسألۀ بسیار مهم و گام واقعا بزرگی است که اندیشمندی بتواند دانشی به عنوان جامعه شناسی اسلامی را به موازات و در کنار فقه و کلام و فلسفه اسلامی به عنوان یک دانش مشروع و «اسلامی» تثبیت کند. برای کسانی چون من که علاقه‌مندی و تمرکز جدّی بر مطالعات اجتماعی بومی دارند این سخنرانی دکتر پارسانیا سند هویّت و اصالت محسوب می‌شود؛ چنانچه وقتی با حملۀ یکی از حاضرین در سمینار به مبنای علم الاجتماعی تبیینم از نسبت راه‌پیمایی اربعین و هویّت ملّی عراق مواجه شدم که «اساسا مبنای علم الاجتماعی برای تبیین پدیده‌های الهی و ولایی از این دست انحراف است و کار آخوند تحلیل الهیّاتی است نه جامعه شناختی» با افتخار و طیب خاطر او را به مبنایی که در سخنرانی آقای پارسانیا تثبیت شد ارجاع دادم و به او پاسخ دادم در مبنایی که سخنران محترم افتتاحیّه بیان داشت «الهیّات» دیگر قسیم «علم الاجتماع» نیست بلکه مقسم آن است همانطور که مقسم فقه و کلام و حکمت اسلامی است. بنابراین اینکه در تاریخ اندیشۀ اسلامی علم الاجتماع اسلامی به نسبت علم فقه و اصول و کلام و حکمت و معانی بیان و بدیع و حتّی طبیعیّاتی مثل نجوم و معماری کمتر مورد توجّه مستقیم بوده است نباید ما را به اشتباه بیاندازد که تحلیل‌های جامعه شناختی تحلیل‌هایی اساسا خارج از اندیشه‌ها، روندها، نگاه‌ها و مذاق‌های اسلامی است.

و ثانیاً تبیین جناب دکتر پارسانیا از طرف دیگر جایگاه مطالعات پدیدارشناختی را در جامعه شناسی اسلامی تثبیت می کند. در چشم انداز تبیینی او جامعه شناسی اسلامی علاوه بر بارقه‌های نظری و مطالعات مفهوم و گزاره شناختی، اتّکای تامّی به پدیدار شناسی دارد. یعنی کار جامعه شناس اسلامی به صرف تشخیص اینکه پدیده‌ای از جنس دخالت‌های خدوند در تاریخ است تمام نمی‌شود بلکه در قدم‌های بعدی باید به تبیین و توضیح مکانیزم‌های این نوع از دخالت‌ها و پدیدارهای برآمده از آن و نتایج و بسامدهای اجتماعی و فرهنگی این پدیدارها بنشیند. در این مراحل البتّه می توان از متدهای مطالعات پدیداری هم بهره‌برداری کرد. اینگونه است که جامعه شناسی اسلامی در تبیین ایشان علاوه بر انعطاف در بهره‌برداری از ظرفیّت‌های متدیک جامعه شناسی‌های غیر اسلامی، ظرفیّت‌های نظری و روشی خود را برای هضم و برسازی وجوه نظری و روشی رقیب نشان می دهد. جامعه‌شناسی اسلامی در این چارچوب دانشی در خود و برای خود نیست؛ دانشی که توان دیالوگ و بده و بستان با رقبای غیر اسلامیش ندارد، بلکه دانشی است که در روندی از خدمات متقابل قرار می گیرد.

ثالثاً؛ تبیین آقای پارسانیا علاوه بر صورتبندی کلّی از جامعه شناسی اسلامی و وجوه تمایز آن از سایر دانش-های اسلامی و تأکید بر اهمّیّت و جدیّت لایه‌های مطالعات پدیدارشناختی و عدم انفعال آن در قبال عینیّت‌گرایی مطالعاتی، همچنین از جهت سوّمی هم بسیار مهم و گرانسنگ است. ایشان در این سخنرانی عملا «راهبرد تحقّق» جامعه شناسی اسلامی و تولید مفاهیم و گزاره های تبیینی و تحلیلی مادر آن را هم نشان دادند. از نظر او جامعه شناسی اسلامی در درجۀ اوّل حول تبیین پدیده های برآمده از دخالت‌های مستقیم خداوند در جامعه و تاریخ شکل می گیرد. یعنی نزدیکترین و اصیل ترین و کم آسیب‌ترین راه برای رسیدن به آرمان جامعه شناسی اسلامی ( اعم از نظریّه پردازی‌های مفهوم شناختی و پدیدارشناسی‌های موجودشناختی) «جامعه شناسی پدیده های الهی» است. پدیده‌هایی که هیچ منطقی جز دخالت خدا در تاریخ نمی‌تواند آنها را توضیح دهد. البتّه تأکید آقای دکتر پارسانیا بر «دخالت» نشان می دهد که توجّه به ماهیّت دخالتی آنها و مفروض داشتن ماهیّت دخالتی در تبیین‌ها و تحلیل‌ها کانون تمایز جامعه شاسی اسلامی و غیراسلامی در مطالعات مربوط به پدیده‌هایی الهی مثل مناسک عاشورایی یا راه‌پیمایی اربعین و.. است. این آشکار است که ایشان هر نوع تمرکز مطالعاتی بر پدیده‌هایی از این دست را اصیل و اسلامی نمی پندارد؛ از نظر او تبیین اسلامی از پدیده‌ای مثل اربعین حسینی در عراق درصورتی اسلامی است که در مفاهیم و گزاره‌های اصلی آن وجه دخالتی خداوند مفروض و مستتر باشد و تحلیل‌ها نهایتا مرجع خود را آنجا بیابد. در هر حال اینکه صاحب‌نظری مثل ایشان با تأکید بر جایگاه راهبردی مطالعاتی از این دست در نضج و شکلگیری جامعه شناسی اسلامی تکلیف مدیریّت نهادهای دانش مربوط و متمرکز بر آرمان علوم اجتماعی اسلامی را مشخّص می کند به نظر من مسألۀ بسیار مهمّی است. بالاخره اولویّت دادن به برخی مسایل و موضوعات در کنه خود مستلزم درجۀ دو پنداشتن یا از اولویّت انداختن مسایل و موضوعات دیگر است و معمولا به دلیل هزینه‌هایی که این نوع از نگاه‌ها و تصمیم گیری‌ها دارد مدیران نهادهای دانش از جمله رؤسای آکادمی‌ها حداقل در ایران از این نوع ابراز نظرهای صریح و تمام کننده احتراز می کنند.

حجت الاسلام دکتر پارسانیا در این سخنرانی با تأکید بر جایگاه راهبردی مطالعات مربوط به پدیده‌های محصول دخالت الهی در عالم، حجّت را تمام کرده و راهبرد مادر یا حدّاقل مهمترین راهبرد وصول به جامعه‌شناسی اسلامی را از نظر خود نشان داده‌اند و این فارغ از بحث و نظر در راقی بودن یا نبودن آن فی نفسه واجد ارزش و اهمیّت است.

کد N1559759

وبگردی