آفتاب
نمایه

غیاث‌الدین یزدی برجسته‌ترین طراح پارچه

غیاث‌الدین یزدی برجسته‌ترین طراح پارچه

در ولایتی که به یکی از معتبرترین مراکز نساجی ایران شهرت داشت؛ گرچه وجود چهره‌های برجسته در این حرفه امری چندان دور از ذهن نمی‌نمود، ...

در ولایتی که به یکی از معتبرترین مراکز نساجی ایران شهرت داشت؛ گرچه وجود چهره‌های برجسته در این حرفه امری چندان دور از ذهن نمی‌نمود، مشهورترین آنها خواجه غیاث‌الدین معروف به «غیاث‌الدین زرباف» (صبا، 1343: 589) بود. با آنکه در آثاری چون تذکره نصرآبادی و آتشکده آذر شرح مختصری از زندگانی وی آمده است، مشروح‌ترین ترجمه احوال او را می‌توان در جامع مفیدی یافت. مطابق با اطلاعات مستوفی بافقی، غیاث‌الدین از نوادگان مولانا کمال خطاط بود که ذوق هنری را از اجدادش به ارث برده بود. وی با پرورش در محیط نساجی یزد، به چنان مقامی در طراحی پارچه رسید که علاوه بر ثروت، توانست به سطح یکی از افراد برجسته در دستگاه شاه‌عباس اول ارتقا یابد (مستوفی بافقی، 1338: 3/ 429).

در واقع با آنکه غیاث‌الدین در میان نساجان یزدی اعتباری خاص داشت، یکی از عوامل برجستگی او را می‌توان به حمایت شاه‌عباس از صنایع بافندگی و بالطبع، کشف استعدادهای نهفته در ولایات دانست. بر این اساس، زمینه‌ای فراهم آمد تا وی نیز همراه با ده‌ها بافنده زبردست، راهی اصفهان شود. ورود غیاث‌الدین به دربار و کسب شهرت در بافت منسوجات مصور (زکی، 1363: 245)، او را به درجه‌ای از اعتبار رساند که علاوه بر کمان‌گیری (صادقی کتابدار، 1327: 188-187) و شاعری (دیوان غیاث‌الدین و نیز نمونه‌هایی از اشعار او در: مستوفی بافقی، 1338: 3/ 431) در تذکره‌ها عنوان «پیشوای هنرمندان و مقدم شعربافان» (رازی، 1378: 1/ 158) یافت. غیاث‌الدین پس از مدت‌ها زندگی در اصفهان و سرپرستی کارخانه سلطنتی، به یزد بازگشت و با ساخت منزلی عالی در محله دارالشفای صاحبی (مستوفی‌بافقی، 1338: 3/ 429) تا پایان عمر که گویا با توبه از سرخوشی ایام جوانی نیز همراه بود (همان: 427) به سر برد. گرچه از مقام و موقعیت برتر وی در یزد چنین برمی‌‌آید که از زندگی مرفهی برخوردار بوده باشد، توصیفش از زادبوم، چندان نیز متناسب با انتظار نیست. هرچند تا اواخر قرن دهم قمری طرح‌های پارچه دچار تکرار و تقلید از نقوش پیشین شده بود، همراه با ثبات سیاسی، رونق اقتصادی و حمایت ویژه شاه‌عباس از صنایع نساجی، شرایطی فراهم آمد تا ازسویی کارگاه‌های بافندگی رونق گیرند و از دیگر سو، با شناسایی و تشویق طراحان نوآور، زمینه مستعدی در آفرینش طرح‌های بدیع فراهم آید. بر این اساس در یزد نیز شاهد ظهور و درخشش غیاث‌الدین یزدی هستیم که با عزیمت به اصفهان و ریاست بر کارگاه‌های سلطنتی به برجسته‌ترین طراح پارچه در تاریخ نساجی ایران شهرت یافت.

اساسا در عصر صفوی، دو ابتکار فنی در طراحی و بافت پارچه رخ نمود که غیاث‌الدین پرچمدار و برجسته‌ترین استاد هر دوی آنها بود: نخست پارچه چندتایی و دیگری مخمل. ابتکار غیاث‌الدین در بافت پارچه به آن حد بود که با آمیزش سه پارچه به رنگ‌های سبز، سرخ و سفید قاب‌هایی ایجاد کرد که نه‌تنها گل‌های ظریف و پرندگان و جانوران طبیعی، بلکه حتی نقش یک جوان درباری در حال استراحت را دربرداشت. همچنین مهارت او در طراحی و بافت پارچه‌های مخملی به آن حد بود که مهم‌ترین مخمل‌های این دوران با تصاویری از انسان، متعلق به او است (پوپ، 1338: 191-192). علاوه‌بر این، در دورانی که تنوع طرح، سرآغاز سبک‌هایی نوین بود، غیاث‌الدین مبدع یکی از دو مکتب هنری به‌شمار می‌رفت که غالبا از طرح‌ها و نقوش کوچک استفاده می‌کرد (همان: 43). از سوی دیگر هر چند بر مبنای آثار به‌جای مانده، محافظه‌کاری غیاث‌الدین به سبک تبریز – یزد فوق‌العاده چشمگیر به‌نظر می‌رسید، این موضوع به معنای تنزل وی در سطح مقلدی صرف به‌شمار نمی‌رفت. در مجموع، طرح‌های غیاث‌الدین که عمده شهرتش به ترسیم تصاویری از حیوانات (آکرمن، 1363: 54) و موضوعات تزئینی بود (زکی، 1363: 164)، نه‌تنها در دربار شاهان صفوی، بلکه در پایتخت‌های کشورهای هندی، عثمانی و مغرب‌زمین نیز مشتریان بسیاری یافت و بافت طرح‌های او به‌دست نساجان یزدی، در هندوستان موجب نامداری یزد در دیگر ممالک شد. (پوپ، 1338: 192).

منبع: پژوهش‌نامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی

کد N1559258

وبگردی