آفتاب
نگاهی به تلاش‌های امین‌الضرب در دستیابی به تجارت مدرن

جست‌وجوگر ایده‌ها و اختراعات

جست‌وجوگر ایده‌ها و اختراعات

براساس بسیاری اسناد، محمدحسن امین‌الضرب در آغاز کار در تهران فروشنده دوره‌گرد بود اما برسر نوع کالاهایی که می‌فروخت اتفاق‌نظر نیست. بسته به ...

براساس بسیاری اسناد، محمدحسن امین‌الضرب در آغاز کار در تهران فروشنده دوره‌گرد بود اما برسر نوع کالاهایی که می‌فروخت اتفاق‌نظر نیست. بسته به اینکه راوی دوست او بوده است یا دشمنش، محمدحسن یا صراف دوره‌گرد بود یا دوره‌گردی که پارچه‌های ارزان نخی و بند‌تنبان می‌فروخت. طبق روایت یک منبع موثق، محمدحسن در ماه‌های نخستین اقامتش در تهران به کار صرافی پرداخت، به کاری که در آن تبحر داشت و از نیاکانش آموخته بود. پیاده در بازارهای تهران به راه می‌افتاد و از کسبه و بازرگانان سفارش خرید طلاو سکه‌های خارجی می‌پذیرفت و آنچه را براین اساس از حجره‌های گوناگون می‌خرید به سودی به مشتریانش می‌فروخت. محمدحسن به احتمالی در کنار صرافی به خرید و فروش کالاهای دیگرنیزاشتغال داشته، چه در زندگینامه‌اش آمده است که: «از خرید و فروش هر رقم اجناس خودداری نداشتم.»

 

سرنوشت محمدحسن هنگامی دگرگون شد که برای بازرگانی به نام پانایوتی (Panayotti) که نماینده یک شرکت یونانی در تهران بود، به کار مشغول شد. مقر اصلی کار این شرکت بزرگ یونانی ( Ralli & Angelasto)، که منسوجات ساخت منچستر انگلیس را به ایران وارد می‌کرد، تبریز بود. این شرکت طرح‌های طراحان ایرانی را به کارخانه‌های نساجی انگلستان می‌فرستاد و محصولات آنها را به ایران می‌آورد و در مقابل ابریشم و ابریشم خام صادر می‌کرد. براساس زندگینامه حاج امین‌الضرب و برخی اسناد دیگر، محمدحسن فوت و فن بازرگانی داخلی و خارجی را از پانایوتی آموخت اما اینکه چگونه و در چه اوضاع و احوالی به کار با او پرداخت، روشن نیست. اندک زمانی پس از ورود به تهران، محمدحسن به آن اندازه ثروت اندوخته بود که بتواند نه‌تنها هزینه آوردن مادر و برادران خود را به تهران برعهده گیرد، بلکه چهارصد مثقال طلا بخرد و آن را، با کمک پانایوتی، در کار صادرات پشم به اروپا به‌کار اندازد. موفقیتی که او از این راه به‌دست آورد سبب شد که مستقل شود و خود شرکتی با همکاری یک بازرگان تبریزی، یک صراف اصفهانی، که اندکی بعد دخترش را به همسری گرفت و برادرش حاج‌ابوالقاسم، تاسیس کند.

کار این شرکت تازه‌پا تجارت میان تهران، تبریز و استانبول بود. در این زمان تبریز مهم‌ترین مرکز بازرگانی در ایران و استانبول بزرگ‌ترین کانون تجارت درخاورمیانه به شمار می‌رفت. درسال ۱۲۸۷ق (۱۸۶۲م)، امین‌الضرب در کاروانسرای امیر، یعنی در معتبر‌ترین کاروانسرای تجاری تهران، مستقر شد.۱۰سال بعد برای امین‌الضرب سال سرنوشت بود، زیرا کارش رونقی فراوان یافت، به سفر حج رفت و ازدواج کرد. برپایه قرارداد شرکتی که محمدحسن و سه شریکش تاسیس کردند، یکی از شرکا باید در استانبول اقامت می‌کرد. نخستین نامه‌ای که حاج ابوالقاسم از استانبول برای برادرش فرستاده به تاریخ ۱۸۷۰م است. کپی این نامه و دیگر نامه‌هایی که در سال‌های ۱۸۷۱-۱۸۷۰ بین استانبول و تهران مبادله شده - و معرف تنوع فعالیت‌های تجاری حاج محمدحسن امین‌الضرب در این سال‌ها است- در آرشیو خانوادگی مهدوی برجای مانده است.

این فعالیت‌ها، ازجمله، شامل واردات و صادرات عمده بین شهرها و بنادر مهم ایران و بنادر ساحل دریای خزر (باکو و استرخان)، مسکو، استانبول، طرابوزان، مارسی و منچستر، به کمک نمایندگان تجاری و دفاتر دائمی بود. گذشته از اخبار مربوط به زایش و مرگ خویشان و آشنایان خبر شخصی و خصوصی دیگری در این نامه‌ها نیامده است. برای نمونه، از همسر حاج ابوالقاسم که در دوران اقامت او در استانبول در تهران مانده بود، نشانی در این نامه‌ها نیست. آشکارا، مولف این نامه‌ها بازرگان تیزهوشی است که در پی سود وگردکردن مال مصمم است هرگز اغفال نشود و از هر فرصتی برای دستیابی به مقاصد تجاری خود بهره جوید، از سفر شاه به اماکن متبرکه گرفته تا ماه‌های عزاداری مذهبی و ایام نوروز. او بازرگان محتاطی است که به نیکی می‌داند هیچ معامله‌ای بی‌خطر نیست و هر آن عواملی خارج از اختیار او می‌توانند در فرجام آن اثر گذارند.

با این همه، او می‌داند که سودآورترین کار همانا تجارت کالاهای تجملی در تهران است و بهترین مشتریان اعضای خانواده‌های سلطنتی و اشرافی و درباریان که به امتعه و اجناس نوظهور میل فراوان و برای خریدشان بضاعتی کلان دارند. به این ترتیب، حاج امین‌الضرب برای فروش کالاهای وارداتی خود به همین بازار روی‌آورد و به آوردن اجناس کریستال از اتریش، اشیای چینی از انگلستان، شیشه از بوهِم، سنگ‌های قیمتی، جواهرآلات و پارچه از فرانسه و انواع پارچه‌های نخی و پشمی از آلمان و انگلیس مشغول شد. در همان حال، از وارد کردن کالاهای مورد نیاز مردم عادی از قبیل چای، شکر، صابون و انواع دارو نیز غافل نبود. اما هرگز فعالیت خود را به کالا یا بازاری خاص محدود و منحصر نمی‌کرد. در برابر واردات کالا، پشم و ابریشم را به مارسی، ابریشم را به مصر، شال کرمان را به اروپا و پنبه و پشم و تنباکو و تریاک و گندم و فرش را به روسیه و عثمانی و از آنجا برای توزیع به نقاط دیگر صادر می‌کرد. اگر آگاه می‌شد که تقاضا برای کالایی خاص در بازار دیگری غیر از بازار محل کالا بیشتر است بی‌درنگ و تردید آن را به بازار تشنه‌تر می‌فرستاد و برای نمونه به برادرش دستور می‌داد که تمامی محموله را به مصر یا به فرانسه ببرد. امین‌الضرب، این بازرگان قرن نوزدهم، درباره نقل‌وانتقال کالا به بازارهای گوناگون جهان آن روز چنان به آگاهی و راحتی سخن می‌گوید که گویی در قرن بیستم می‌زیسته است.

در کنار خرید و فروش کالاهای مورد نیاز عموم، اسلحه و مهمات برای حکومت و کالاهای تجملی برای درباریان و اشراف، امین‌الضرب به وارد کردن ماشین‌آلات تازه نیز که یا خود در سفر به عربستان دیده یا درباره آنها از دیگران شنیده بود، علاقه‌ای وافر داشت. در نامه مورخ ۵رجب ۱۲۸۷(اول اکتبر ۱۸۷۰) به برادرش، حاج ابوالقاسم چنین می‌نویسد: «مطلب دیگر آنکه اگر ممکن شود یک واپور (ماشین بخار) که زمین شخم می‌کند بخرید ایران بفرستید خیلی خوب است. برفرض اینکه مایه کاری هم آدم بفروشد ضرر ندارد. به کار مسلمانان می‌آید. مردم می‌بینند طالب می‌شوند. جان ده هزار حیوانات خریده می‌شود. البته (هزار بار البته)، الف البته، درفکر این کار باشید، لیکن اسباب‌های خرده او را همه‌چیزش را یدکی هم بگیرید. اگر ممکن شود یک نفر عمله فرنگی یا مصری که سررشته تمامی داشته باشد همراه بفرستید خیلی خوب است.

مواجب یک سال با او قطع کنید که به ایران بیاید و برود. همین قدر که در ایران متداول شد... جور او را خواهند خواست. شرطش این است که آدم با سررشته همراه او باشد، نشان بدهد چه جور پیاده می‌کنند و به چه نوع بخار حبس می‌کنند و به چه نحو راه می‌برند. البته کوتاهی نکنید. اگر بیاید غیر از مواجب نوکر هزارتومان کمتر نخواهم فروخت. ویکی دیگر آنکه یک چاه در خانه حفر شده به جهت بی‌آبی با دلو آب می‌کشند، بسیار صعوبت دارد. اگر ممکن شود اسبابی که مثل تلمبه باشد که از سی و پنج ذرع چاه آب را به سهولت بالا بیاورد از خرید و ارسال نمودنش مسامحه و مضایقه نکنید.» این نامه نشان شیفتگی حاج محمد حسن به آشنایی با ایده‌ها و اختراعات تازه و دستیابی به آنها است. او در همان حال آگاه به این واقعیت بود که از ماشین تازه بدون وجود کسی که راه استفاده از آن را بداند یا بی‌ابزار و تکه‌های یدکی بهره‌ای نمی‌توان برد. از همین رو، در استخدام متخصص بیگانه‌ای که همراه ماشین به ایران بیاید و آن را به راه اندازد، لحظه‌ای درنگ نمی‌کرد.

 

دوران اوج ثروت و نفوذ

گرچه تا سال ۱۸۷۱ حاج محمدحسن بازرگانی معتبر شده بود، در دهه پس از این تاریخ بود که به اوج موفقیت رسید. در این دهه او نه تنها دامنه فعالیت‌های بازرگانی خود را گسترش داد، بلکه به دریافت القاب و نشان‌های گوناگون از سوی شاه موفق شد، به کار ضرب سکه پرداخت و مقام دولتی و عنوان صراف رسمی یافت. ازجمله کارهای صرافان و بازرگانان این دوره یکی نوشتن و نقدکردن برات بود. حاج محمدحسن از آغاز کار تجاری خویش در این کار دست داشت و به تدریج کار بانکداری و تجارت را به هم آمیخت و مسوول جمع‌آوری بدهی‌های دولت ازمقاطعه کاران گمرک و گاه از والیان ایالات شد.در همان حال برات‌های دولت به کارمندان ایالات را در ازای سودی که می‌برد نقد می‌کرد و برای این کار عمالی در همه شهرهای بزرگ ایران داشت. از رهگذر این‌گونه فعالیت‌های بانکی در ایالات وی بر منابع مالی گوناگون خارج از تهران نیز دسترسی یافته بود و از این منابع در مواقع لازم برای پیشبرد کارهای تجاری خود بهره می‌جست. در عین حال، امین‌الضرب به وکالت از سوی برخی حکام و نایبانشان بر کارهای مالی آنان در تهران رسیدگی و نظارت می‌کرد. دفتر دیگری از کپی نامه‌های سال‌های ۱۲۸۹ق (۷۳-۱۸۷۲م) حاوی نامه‌هایی است که از سوی حاج محمدحسن به رکن‌الدوله، حاکم زنجان و به میرزا محمدحسین، حاکم اصفهان، نوشته شده.

نکته جالب در این نامه‌ها این است که حاج محمدحسن خود را به امور صرفا مالی محدود نکرده، وارد مسائل سیاسی هم شده و گاه به خود اجازه داده که درباره کارهای سیاسی یا مالی به اندرز و راهنمایی مخاطبش بپردازد.اعتبار حاج محمدحسن در نظر سرآمدان شهر هم به‌خاطر تبحر او و موفقیت‌هایش در کار تجارت بود و هم ناشی از نزدیکی روابطش با یک شرکت اروپایی. برآوردن نیازهای روزافزون خانواده‌های اشرافی تهران، از جمله به مواد غذایی و پوشاک و اثاث خانه و اشیای تجملی، نیز برعهده بازرگانان این دوره بود. گاه می‌شد که بازرگانان مسوولیت پرداخت حقوق و مواجب خدمه اشراف را نیز برعهده می‌گرفتند. برای نمونه، امین‌الضرب چنین مسوولیتی را، از جمله در مورد خدمه و مباشران میرزا حسین خان مشیرالدوله سپهسالار، امین‌الدوله، رکن‌الدوله و هردو امین‌السلطان، پدر و پسر، پذیرفته بود. شاید بتوان چنین روابط مالی را به داشتن اعتبار خرید از یک فروشگاه بزرگ یا کارت‌های اعتباری تشبیه کرد.

این نامه‌ها همچنین گویای تماس کمابیش روزانه امین‌الضرب با شخصیت‌های متنفذی چون میرزا عبدالوهاب ناصرالدوله، وزیر تجارت، میرزا یوسف خان مستشارالدوله، وزیر عدلیه و میرزا یوسف خان مستوفی‌الممالک، وزیر داخله و خزانه، حاکم تهران و رئیس دارالشورای کبری است. باید توجه داشت که در این زمان هیچ بازرگان دیگری در ایران چون او نماینده یا عامل منحصر به خود را در اروپا نداشت. او تنها ایرانی صادر‌کننده کالاهای عمده به فرانسه، آلمان و انگلستان بود. هرگاه دولت نیاز به وارد کردن اسلحه یا کالاهای تجملی از اروپا داشت به او متوسل می‌شد. سفرای خارجی ارز مورد احتیاج خود را از طریق او از اروپا وارد می‌کردند.

در مورد نحوه کار او در ضرابخانه بحث بسیار است.  به اعتقاد امین‌الضرب، گسترش و بهره‌برداری ازمنابع کشور بدون توسل به شیوه‌های مدرن بانکداری ممکن نبود. درنامه‌ای که درسال ۱۳۰۴ق (۱۸۷۸م)، یعنی 10 سال پیش از تاسیس بانک شاهنشاهی ایران، خطاب به ناصرالدین شاه نوشت همین نکته را یادآور شد و تاکید کرد که توسعه صنعتی ایران در گرو ایجاد یک بانک ملی است. در واقع، خود او در زمینه رشد صنعت در ایران از پیشگامان بود و به ایجاد چند کارخانه، از جمله یک کارخانه ابریشم ریسی در رشت، در سال ۱۳۰۲ق (۱۸۸۵م) همت گماشت. همه ابزار و تکه‌های این کارخانه را از فرانسه وارد کرد و برای راه انداختن و بهره‌برداری از آن به استخدام متخصصان فرانسوی دست زد. چندی بعد، با وارد کردن ماشین‌ها و ابزار لازم از اروپا، یک کارخانه شیشه‌سازی و یک کارخانه چینی‌سازی را در تهران و سه کارخانه ریسندگی و پشم‌بافی را در قم، رفسنجان و کرمانشاه، به راه انداخت.

پس از کسب امتیاز استخراج فیروزه در خراسان حق بهره‌برداری از معادن سنگ‌آهن در مازندران را به دست آورد. برای تسهیل حمل‌ونقل و صدور محصول معدن به ساختن نخستین راه آهن ایران از آمل به ساحل دریای خزر همت کرد و به خاطر آن برای اولین بار راهی اروپا شد و از راه روسیه به بلژیک و فرانسه رفت. نامه‌های او در این سفر نشان می‌دهد که چگونه در جست‌وجوی وسایل حمل‌ونقل بی‌اختیار گذارش از شهری به شهری دیگر می‌افتاده است. در نخستن نامه‌اش از باکو (پنجم رمضان ۱۳۰۴ه ق/ ۲۸ مه ۱۸۸۷) شرح می‌دهد که قصدش از سفر به آن شهر خریدن یک واگن یک اسبه راه‌آهن بوده است اما در همان جا متوجه می‌شود که برای این کار باید به تفلیس برود و اینکه امیدوار است پیش از پایان ماه به تهران بازگردد. اما در تفلیس نیز آگاه می‌شود که آنچه می‌جوید در آن شهر نیز یافت نمی‌شود و باید به مسکو برود. در مسکو هنگام بازدید از کارخانه‌ای با شماری از بازرگان بلژیکی روبه‌رو و آشنا می‌شود که او را از خرید وسایل در روسیه منصرف می‌کنند با این پیشنهاد که با آنان در کشیدن راه‌آهنی از محمودآباد به تهران، با ابزار و ماشین‌های ساخت بلژیک و نظارت و همکاری متخصصان و مهندسان بلژیکی شریک شود.

امین‌الضرب به هرجا که می‌رفت نخستین هدفش یافتن امکانات تجاری بود. در سفر به مسکو هم از این هدف دست بر نداشت. در نامه‌ای به پسر و مباشرانش نوشت که اگر انسان بداند چه کالاهایی را بخرد و چگونه آنها را به ایران بفرستد واردات و صادرات پنبه، پشم و دیگر کالاها در مسکو بسیار آسان است. وی مسکو را شهری ثروتمند می‌بیند که مردم لذت طلبش چون ریگ پول خرج می‌کنند. می‌گوید منسوجاتی چون چیت سفید بروجردی، فرش‌های بافت خراسان، فراهان و اراک، گلیم‌های کرمان که طبق سفارش بافته شوند خریدار فراوان دارند. به نظر او، در ازای این کالاها می‌توان از روسیه قند و شمع‌های مرغوب وارد کرد. و خود وی به محض ورود به فرستادن این کالاها به ایران دست زد.

 

- به نقل از یک مقاله به قلم شیرین مهدوی

کد N1549851

وبگردی