آفتاب
علیرضا شجاعی زند:

عرفی‏‌شدن ارتباط وثیقی با مدرنیته دارد

عرفی‏‌شدن ارتباط وثیقی با مدرنیته دارد

علیرضا شجاعی زند در درس گفتگوی «دین در زمانه مدرن» گفت: بحث عرفی‏‌شدن ارتباط وثیقی با مدرنیته دارد. در فضایی که مدرنیته گفتمان غالب است، در صورت عقب‏ نشینی دین، مدرنیته جایگزین آن خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، جلسه سوم ارائه علیرضا شجاعی‌زند در درس گفتگوی «دین در زمانه مدرن» برگزار شد. آنچه در ادامه مطالعه می‌کنید گزارشی از این جلسه است.

دین و مدرن شدن

بحث عرفی‏‌شدن ارتباط وثیقی با مدرنیته دارد. عرفی‏ شدن به معنای عقب‏ نشینی تدریجی و به حاشیه‏ رفتن دین از ساحت زندگی است. در فضایی که مدرنیته گفتمان غالب است، در صورت عقب‏ نشینی دین، مدرنیته جایگزین آن خواهد شد؛ اما چون گفتمان غالب است، صورت نامحسوسی دارد و به نظر می‏‌رسد زندگی طبیعی به همین صورت مدرن است. در واقع هرگاه زندگی انسان از آموزه و مکتبی خالی شد، جریان دیگری جای آن را می‌‏گیرد و زندگی انسانی خالی از گفتمان و مکتب و ایدئولوژی سامان نمی‌‏یابد.

در بحث دین و مدرنیته، دین در معنای کلی نمی‏‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، بلکه باید مشخص شود که منظور ما از دین، کدام دین است. در واقع صورت کلان این بحث، «دین و نو شدن» است. اما اگر بخواهیم هم دین را مصداقی‏‌تر کنیم و هم نو شدن را، مسأله اصلی ما «اسلام و مدرنیته» خواهد بود؛ مدرنیته به عنوان تجربه خاصی از نو شدن است.

دو مسیر قابل طرح در بررسی مسأله دین و نو شدن

مسأله «دین و نو شدن» از دو مسیر قابل پیگیری است:

     ۱- گاهی نو شدن ناظر به واقعیت‏‌های زیستی است و به معنای نو کردن زندگی که باید ذیل بحث دین و توسعه مورد بحث قرار بگیرد؛

     ۲- گاهی نو شدن ناظر به ذهن و اندیشه است که در این مسیر، بحث «نو اندیشی دینی» مطرح  می‏‌شود. اینکه دگرگون‏ شدن افکار و اندیشه‏‌های جدید چه نسبتی با دین پیدا می‏‌کند، در این مسیر قابل پیگیری و بحث است.

در هر صورت، جامعه‏‌ای که بخواهد دینی باشد، نمی‏‌تواند نسبت به مسأله نو شدن ساکت باشد، چرا که تغییر و تحول یک خواسته‌ی انسانی است و انسان‏‌ها نمی‌‏توانند ساکن بمانند.

سه واکنش و رویکرد در مسأله دین و مدرنیته

     ۱- در مواجهه‏‌های اولیه، دین و مدرنیته دو امر متناقض تصور می‌‏شدند؛ خصوصاً در حوزه جامعه‏‌شناسی. از منظر جامعه‏‌شناسی اولیه، هرچقدر زندگی انسان و اندیشه او نو می‏‌شود، دین عقب‏‌نشینی می‏‌کند؛ چراکه دین تاب تغییر و تحول را ندارد. دین اصول ثابت‌ه‏ایی دارد که قابل تغییر و تحول نیست. برخی دین‏داران عمدتاً مسیحی نیز چنین نگاهی به نسبت دین و مدرنیته داشته‏‌اند.

     ۲- رویکرد دیگر در نسبت دین و مدرنیته، نقض فرض تناقض میان دین و مدرنیته است. برخی با استناد به اینکه در واقعیت بیرونی جلوه‏‌هایی از هم‏زیستی دین و مدرنیته وجود دارد و برخی با عنوان روشنفکران دینی که هم تعلق خاطر به دین دارند و هم تعلق خاطر به مدرنیته و تلاش می‏‌کنند که بین آموزه‌‏های دین و مدرنیته جمع کنند.

     ۳- رویکرد سومی هم وجود دارد که واکنش دوم را نقض می‏‌کند. با تمرکز بر این نکته که دین و مدرنیته دو گفتمان تام‏گرا هستند که اگر بخواهند به اصول خود پایبند باشند، قابل جمع نیستند و اگر جلوه‏‌هایی از جمع میان این دو مشاهده می‏‌شود، به معنای عقب‌‏نشینی یکی به نفع دیگری است. برای مثال در بسیاری از این موارد ظاهری از دین حفظ شده است و اما باطن امر، مدرن است.

تفاوت مهمی میان رویکرد اول و رویکرد سوم وجود دارد. رویکرد اول بر پیش‌‏فرض تعارض ذاتی میان دین و نو شدن برمی‌خاست و تنها طریق نو شدن را هم مدرنیته می‌دانست؛ اما رویکرد سوم، بر مصداقی‏ کردنِ بحث، نظر و تأکید دارد و به دنبال اثبات تعارض اسلام و مدرنیته است و نه دین و نو شدن یا دین و مدرنیته؛ چرا که برخی از ادیان اساساً به تعارض با مدرنیته نمی‌رسند و هم‏چنین اسلام با هرگونه نو شدنی در تقابل نیست.

دو مسیر در داوری میان این سه واکنش

داوری میان این سه واکنش می‏‌تواند از دو منظر نظری و مصداقی انجام شود.

در مسیر نظری می‌‏توان بنیان‏‌های معرفتی هر دو گفتمان را بررسی کرد که آیا در تقابل با هم هستند یا در یک راستا و یا تکمیل‏ کننده یکدیگر. در مسیر نظری هم‏چنین می‏‌توان به سراغ میوه‏‌ها و ثمرات نظری این دو گفتمان رفت. مثلا ایدئولوژی و اخلاق به مثابه دستورالعمل‏‌های زندگی منبعث از هر دو گفتمان را مورد بررسی قرار داد که این دستورالعمل‏‌ها چه نسبتی با هم دارند؟ یا در حوزه‏‌های هنر و ادبیات.

در مسیر مصداقی، باید چالش‏‌هایی که چه به نحو آشکار و چه به نحو نهفته وجود دارد مورد توجه قرار گیرد. زندگی روزانه ما آمیزه‏‌ای است از عناصر دینی و عناصر مدرن و بخشی از ناآرامی‏‌های ما مربوط به همین چالش‏‌هایی است که در افکار و اندیشه‏‌ها و زندگی خودمان در کشاکش بین دین و مدرنیته با آن مواجه هستیم. این چالش‌ها موید این است با همه تلاش‌‏های صورت‏ گرفته، نمی‌‏توانیم میان دین و مدرنیته جمع کنیم. دلیل آن این است که انتخاب‏‌های ما در دو دستگاه و گفتمان کاملا متفاوت قرار دارد.

مدرنیته

مدرنیته یک دوران از تاریخ زندگی بشر، یک فلسفه، یک گفتمان، سبکی از زندگی و یک تجربه‌ی محقَّق است و این تفاوت مهم را با دین دارد که ذات ندارد و همواره در حال شدن است. اینکه ذات و صورت مدون ندارد، به این معنا نیست که بلاتعین است؛ بلکه مدرنیته مبنا و اصول دارد و شاخه‏‌های آن بر اساس آن اصول در حال شکفته‏‌شدن است. در واقع این اصول لوازم خاصی داشته و با هر امری سازگاری ندارد.

مدرنیته یک بستة کامل و یک کل منسجم و یکپارچه است. یک فراروایت است و در همه عرصه‏‌های زندگی انسان نظر دارد و کسی نمی‏‌تواند به دلخواه چیزی به آن بیافزاید یا کم کند. مدرنیته توتال و توتالیتر است. همه‌ی اجزای لازم برای زندگی و حیات انسان را دارد و نیاز به اخذ از جای دیگری ندارد و بنابراین نمی‌توان با آن گزینشی برخورد کرد.

دین

دین آمده است (یا ساخته شده است) تا انسان را متحول کند و برای ایجاد تحول و رساندن انسان به وضع مطلوب، در نحوه زیست و سلوک اظهارنظر کرده است.

ادیان در این نکته متمایزند که برخی ادیان تمام‏گرا نیستند و دارای قلمروهای متفاوتی هستند. برای مثال اسلام یک دین توتال و دین تمام زندگی است؛ اما مسیحیت یک دین تجزی‏‌گرایانه است.

امکان همزیستی دین و مدرنیته

در قبال همزیستی دین و مدرنیته، دو رویکرد کلی وجود دارد:

     ۱- جمع شدن این دو، با حفظ تمامیتشان ناممکن است (دو پادشاه در اقلیمی نگنجند و چند درویش در گلیمی بخسبند) و جز با عرفی شدن دین این امر امکان‌پذیر نیست. اسلام و مدرنیته دو جریان تام‏گرا هستند و مخاطبان خودشان را وادار به انتخاب تام می‏‌کنند.

     ۲- امکان تجزیه‌ی آن‏‌ها و ایجاد ترکیب‌های جدید وجود دارد.

در گرایش دوم، گروه‏‌های از موضع‏‌های مختلف، در حال تلاش برای ایجاد همزیستی میان دین و مدرنیته هستند:

     ۱. کسانی که گرایش و احساس تعلقی نسبت به هر دو سو دارند و از دست دادن یکی به نفع دیگری را خسران می‌دانند. مانند روشنفکران دینی و حتی سیدحسین نصر.

     ۲. کسانی که می‌خواهند از احساس بیگانگی و بدگمانی دین‌داران نسبت به مدرنیته بکاهند و آن‏‌ها را برای پذیرش مدرنیته آماده سازند. مانند ملکمخان و مدرنیست‌های متأخر مثل هابرماس در مقالة «جامعة پست‌سکولار».

     ۳. کسانی که درک درستی از اسلام و مدرنیته ندارند.

     ۴. کسانی که رویکرد مصلحت‌اندیشانه‌ای دارند یا به دین و یا به مدرنیته. برای مثال، برخی می‌گویند اگر دین با مدرنیته جمع نشود، به هدم و محو آن منجر خواهد شد؛ چراکه مدرنیته گفتمان غالب و رو به رشد است. برخی نیز آمیزش دین و مدرنیته را به نفع مدرنیته و موجب تلطیف و رفع خلأ معنویت در آن می‌دانند.

     ۵. عده‏‌ای با استناد به برخی مصادیق همزیستی دین و مدرنیته آن را امکان‏‌پذیر می‌دانند.

مهمترین مصادیق همزیستی تحققیافته میان دین و مدرنیته

۱. کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری: وبر در این کتاب توضیح می‌‏دهد که رشد سرمایه‏‌داری نوین، به دلیل همراه ‏شدن قرائت خاصی از مسیحیت با این جریان بوده است.

۲. نرخ بالای دینداری در جوامع مدرن: برای مثال، آمریکا کشوری با شاخص‏‌های قابل توجه مدرن، دارای نرخ بالایی از دین‏‌داری است.

۳. جنبشهای دینی جدید در دنیای مدرن: بیش از سه هزار جنبش دینی در جهان مدرن وجود دارد که هیچ مانعی از طرف ساختارهای مدرن هم در برابرشان نیست.

بررسی دقیق‌تر مصادیق هم‏زیستی دین و مدرنیته

۱.اصلاح‌طلبی دینی مسیحی، اولاً خود مصداقی از عرفی شدن دین بوده است؛ ثانیاً مختص مسیحیت است؛ ثالثاً یک پیامد ناخواسته بوده است؛ رابعاً جمع صورت تنازل‏ یافته و تحریف‏ یافته دین با عناصر مدرن است؛ خامساً پروتستانیسم، دیگر نقشی در دنیای مدرن ندارد و پس از زمینه‏‌سازی برای سرمایه‏‌داری، جایگاه خود را از دست داد.

۲.نرخ بالای دین‌داری در برخی جوامع، ناشی از تقلیل شاخص دین‌داری به شاخص‏‌هایی است که تأثیر اساسی در زندگی ندارند. مانند اعتقاد به خدای بدون شریعت و دستورات عملی که یک باور بی ‏دردسر و آسان است. یا شاخص عضویت و حضور در کلیسا؛ حال آن‏که در آمریکا، عضویت در کلیسا یک عقبه هویتی دارد و لزوماً معنای دین‏داری نمی‏‌دهد؛ ضمن این‏که کلیسا هیچ نقشی در سایر بخش‏‌های زندگی افراد ندارد. 

۳.جنبش‌های نو پدید دینی نیز موید حضور دین نیست. این جنبش‌‏ها گرایش‌‏هایی دینی است که اساساً محصول مدرنیته هستند و هیچ تعارضی با آن ندارند. چراکه قلمرو محدود دارند، مخاطبان سیال و تفننی و محدود دارند، ابعاد و عناصر چالش‌برانگیز (مانند عقیده، شریعت و وجه نهادی) ندارند، دچار نوعی نسبیت‏‌گرایی و پذیرش تکثر در باورها هستند، صرفاً بر خود و درون متمرکز بوده و نسبت به دیگران و بیرون بدون موضع هستند، عضویت و التزام شناور دارند، کم‏ دوام هستند و موقعیت حاشیه‌ای خود را پذیرفته‏‌اند. ضمن اینکه نسبت به بسیاری پدیده‏‌های دیگر در جهان مدرن، افراد قابل توجهی را به خود جلب نکرده و تأثیرگذاری چندانی هم ندارند. 

دین و عرفی‏ شدن

عقبه‌ی تاریخی عرفی شدن

نظریات مسبوق به واقعیات هستند؛ یعنی با نگاه به واقعیات، ساخته و ارائه می‌شوند. ابتدا واقعیاتی در عالم رخ می‏‌دهد و سپس بازبینی‏‌هایی نسبت به آن‏ها صورت می‌‏گیرد و در قالب نظم و نظریه‏‌ای خاص ارائه می‏‌شوند. بنابراین نظریات را نمی‌توان به سادگی از جایی گرفت و در جای دیگری استفاده کرد؛ مگر آن‏که انطباقش با شرایط جدید سنجیده شود.

عرفی‏ شدن نظریه‏‌ای است که هم تابع تجربه خاص غرب و هم تجربه خاص مسیحیت است و لزوماً قابل تعمیم به سایر ادیان و جوامع نیست. البته عرفی ‏شدن ممکن است در همه ادیان رخ بدهد؛ اما اینکه کی، کجا و چگونه این پدیده در ادیان دیگر رخ بدهد، به شرایط خاص آن‏‌ها بستگی دارد.

شکل‏ گیری این نظریه در غرب دلایل مختلفی داشته است. یک دلیل آن پیشرو بودن غرب در علوم انسانی در عصر حاضر است. دلیل مهم دیگر این است که این واقعیت اول بار و به شکل بارز در بین مسیحیان غربی به وقوع پیوست و مسیحیت زمینه مساعدتری برای عرفی‏ شدن داشته است. علاوه بر این‏‌ها شرایط فکری و تاریخی غرب نیز با این نظریه همراهی مساعدی داشته است. غرب در یک تجربه تاریخی از کلیسا، نوعی گریز از دین را اتخاذ کرد.

برخی زمینه‏‌های فکری

شکل‏‌گیری این نظریه نیازمند برخی زمینه‏‌های فکری بوده است. خردگرایی و انسان‌گرایی، دو عنصر اصلی در اندیشه مدرن هستند. خردگرایی یعنی اینکه عقل به تنهایی قادر به اداره زندگی انسان است. انسان‏‌گرایی به این معنا که خواسته‏‌ها و تمایلات انسان محور همه چیز بوده و انسان بی‏‌نیاز از حمایت و هدایت از هر جای دیگر است.

تغییر نگاه نسبت به دین

تغییر نگاه نسبت به دین که بخشی از آن ناشی از وضعیت کلیسا در قرون وسطی بوده است نیز از زمینه‏‌های شکل‏‌گیری این نظریه است. برخی ابعاد این تغییر به صورت زیر است:

۱. باور به دین طبیعی (دئیسم) و جداسازی دین از وحی و شریعت؛ باور به خدایی که رسول نمی‏‌فرستد، توصیه‌‏ای نمی‏‌کند و دستوری نمی‏‌دهد.

۲. لاادریگری دینی و جداسازی دین از عقل و معرفت؛ این جداسازی گاهی برای صیانت‏‌بخشی به دین صورت می‌‏گیرد. دین و عقل و معرفت دو عرصه جدا و غیرقابل تعامل هستند.

۳. جداسازی دین از اخلاق در فلسفه کانت و اصالت ‏بخشی به اخلاق؛

۴. جداسازی ایمان از الهیات؛ عاطفه‌گرایی و ایمان‌گرایی و اصالت به تجربه‌ی دینی؛

زمینه‌های آموزه‌ای

خود مسیحیت یکی از عوامل عرفی ‏شدن است. البته در بحث حاضر منظور از مسیحیت آن چیزی است که مسیحیان به آن باور دارند و به آن عمل می‌‏کنند. ممکن است این مسیحیت با نسخه‌ی اصلی مسیحیت تفاوت داشته باشد، اما آن چیزی که در عرفی‏ شدن تأثیر گذاشته است، مسیحیت موجود و متعلق باور و عمل مسیحیان است.

بر حسب آنچه در اناجیل آمده است، مسیح خودش را به عنوان یک معل یهودی معرفی می‏‌کند و جز یک منطقه‌ی غیریهودی تنها در سرزمین‌های یهودی به تبلیغ پرداخته است و مخاطبانش تماماً یهودی بوده‌‏اند. طول دوره‌ی رسالت مسیح، چند ماه تا سه سال بوده است و به ادعای خودش شریعت جدیدی نیاورده و تنها برای اصلاح و ترمیم دین یهود آمده است. دستورات اخلاقی‌اش همان آموزه‌های عمومی ادیان است: منع آدم‏‌کشی، دزدی، دروغ، احترام به والدین، کمک به فقرا و محبت به دیگران؛ و تنها منسک آن شام آخر (عشاء ربانی) بوده است. خودش را فرستاده خدا معرفی می‏‌کند، اما ادعا نمی‏‌کند که کلماتش از خداوند است. در انجیل (عهد جدید) کلام خدا و حتی عین کلام عیسی وجود ندارد.

تلقی از مسیحیت به عنوان یک دین مستقل، پس از عیسی و به دست رسولان و به واسطه‌ی امپراطوری روم (کنستانتین) شکل گرفته و به تدریج کلیسا، شریعت و کلام و مناسک پیدا کرده است.

مهم‌‏ترین عناصر آموزه‌ای مسیحیت

-تقابل طبیعت و ماوراءالطبیعت؛

-تقابل انسان و خدا (یا باید انسان باشید یا به خدا بپیوندید)؛

-تقابل عقل و ایمان (باید ایمان بیاوری تا بفهمی)؛

-تقابل دنیا و آخرت و آخرت‌گرایی مبتنی بر ادبار و ترک دنیا؛

-احالة ماجرای فقر و غنا به دنیای دیگر (شتر از سوراخ سوزن رد می‏‌شود، اما ثروتمند از در بهشت رد نمی‏‌شود)؛

-عدم اهتمام به قدرت و سیاست.

محوریت مسیح در آموزه‏‌های مسیحیت

در این دین، همه چیز در اطراف پیام‌آور آن است: 

۱.عنوان این دین برگرفته از نام پیام‌‏آور آن است؛

۲.مسیح هم موعظه‌گرِ ایمان و هم موضوع ایمان است و باید به او ایمان آورد؛

۳.کتاب مقدس به جای اقوال مسیح، تلقی از مسیح و سرگذشت مسیح است؛

۴.بخشی از الهیات آن دربارة شخصیت مسیح است. موضوع اصلی بحث‌های کلامی اولیه مسیحیت، ماهیت عیسی و اولوهیت یافتنِ او بوده است.

کد N1525944

وبگردی