آفتاب
به بهانه ۱۷ مهر، روز جهانی کودک؛

جهانی شدن ادبیات کودک در گرو عرضه خوب/ کتاب بی‌مخاطب ترجمه نشود

جهانی شدن ادبیات کودک در گرو عرضه خوب/ کتاب بی‌مخاطب ترجمه نشود

همزمان با روز جهانی کودک به این مساله توجه شده که ادبیات کودک ما قابلیت جهانی شدن دارد؟ برخی بر این باورند که آثار ایرانی به درستی ترجمه نمی‌شود و یا آنچه انتخاب می‌شود، مخاطب جهانی ندارد.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: روز ۱۷ مهر برابر با ۸ اکتبر روز جهانی کودک نام دارد. کشورهای جهان روزهای کودک مختلفی برای خود دارند؛ اما روزجهانی کودک را خود بچه‌ها به وجود آورده‌اند. به این معنی که در سال ۱۹۸۶، دو نفر از دانش‌آموزان ۹ ساله مدرسه آتاتوری در نیویورک با نگارش نامه‌ای از همه بچه‌های دنیا خواستند که با هم روزی را به صلح اختصاص دهند.

در پیام یکی از آنها آمده بود: «بزرگ‌ترهای ما عقاید ثابتی دارند. آنها ما را دوست دارند چون بچه‌هایشان هستیم اما آیا آنها می‌دانند که چه دنیایی را برای ما بوجود می‌آورند. اگر کمترین اشتباهی در ماشین هسته‌ای آنها رخ دهد ما هرگز شانسی برای رشد نخواهیم یافت. ما امکانی برای رشد و پرورش می‌خواهیم.»

کودکان در روز جهانی کودک می‌خواهند این تضاد را یادآور شوند، که در حالی که سالانه هزینه‌های غیرقابل تصوری صرف تولید انواع سلاح‌های هسته‌ای و غیرهسته‌ای می‌شود، کودکان بسیاری از گرسنگی، نبود امکانات بهداشتی، سوء و تغذیه و... می‌میرند تا آنجا که یونیسف اعلام کرده تنها با اختصاص ۵ دلار برای هر کودک می‌توان جان ۹۰% از کودکانی را که سالانه می‌میرند نجات داد و برای بهبودی چشمگیر زندگی کودکان جهان‌سوم کافی است که همان مبلغ در یک سال خرج شود و این مبلغ تنها معادل بودجه ۶ هفته هزینه‌کرد تسلیحاتی در جهان است. فارغ از مباحث مالی اما آیا ادبیات می‌تواند مرهمی برای التیام این کودکان باشد؟

همزمان با روز جهانی کودک به گفتگو با چند تن از هالی فرهنگ پرداختیم و راه‌های جهانی شدن ادبیات کودک و نوجوان را مورد بررسی قرار دادیم. آیا ادبیات کودک و نوجوان ما می‌تواند به بازارهای جهانی راه پیدا کند؟ آیا همت و اراده‌ای از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد، کانون پرورش فکری و ناشران دولتی و خوصوصی برای این کار وجود دارد؟

بومی‌سازی ادبیات کودک راهی برای جهانی شدن

شهرام اقبال‌زاده، مترجم و منتقد ادبیات کودک و نوجوان از جمله کسانی است که می‌پندارد بومی‌گرایی، راهی برای جهانی شدن این نوع ادبیات است و نویسندگانی که به این موضوع توجه می‌کنند می‌توانند نظر مردم دنیا را به خود جلب کنند و کار متفاوتی ارائه دهند.

اقبال‌زاده به خبرنگار مهر می‌گوید: یکی از ویژگی‌های ادبیات، انتقال فرهنگ است و نویسندگان ما باید به فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی و ویژگی‌های بومی توجه کنند اما مخاطب امروز و نیازها و دغدغه‌هایش را هم بشناسند و بدانند کودک امروز بازیگوش و در عین حال کُنش‌گر است و وسایل ارتباط جمعی چون اینترنت و موبایل را می‌شناسد.

به گفته نویسنده «ترجمه برای کودکان» برای معرفی ادبیات کودک و نوجوان ایران به مردم سایر کشورها باید برنامه‌ریزی درست و دقیقی وجود داشته باشد. یک زمان قرار بود سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، متن‌هایی را انتخاب و ترجمه کند اما این اتفاق نیفتاد. از سوی دیگر، ما مرکزی داریم با عنوان «مرکز ساماندهی ترجمه» که معلوم نیست برای ترجمه ادبیات کودک چه کرده و چه برنامه‌ای در نظر گرفته است؟ به هر حال، ظرفیت‌های خوبی در ادبیات ما وجود دارد که باید شناسایی و معرفی شوند او بی‌گمان لازمه این کار برنامه‌ریزی هدفمند و صرف بودجه است.

اقبال‌زاده، ترجمه آثار داستانی در حوزه کودک و نوجوان را ضروری می‌داند و می‌گوید: هوشنگ مرادی‌کرمانی، شناخته‌شده‌ترین چهره ادبیات کودک و نوجوان ایران، برای مردم جهان است اما ما نتوانسته‌ایم همه کارهای او را ترجمه کنیم و ترجمه‌های موجود هم، چنگی به دل نمی‌زند و و خوب و تاثیرگذار نیست. بنابراین ضروری است سازمان‌ها و ناشران دولتی که دغدغه برگشت سرمایه ندارند، در درجه نخست بازار جهانی را بشناسند و در وهله بعد، مترجمی را انتخاب کنند که زبان مقصد و مبدا را به خوبی می‌شناسد وگرنه حتی با ترجمه آثار هم راه به جایی نمی‌بریم و به بازار جهانی دست پیدا نمی‌کنیم.

ترجمه‌هایی که در رایزنی‌های فرهنگی، خاک می‌خورند

فریده خلعتبری از جمله ناشران کودک و نوجوان است که آثارش با اقبال در بازارهای جهانی روبه‌رو شده. ناشری که تصور می‌کند ادبیات کودک و نوجوان ما اگر به درستی ترجمه شود، قابلیت جهانی شدن دارد. اما یا کتاب‌های خوب ترجمه نمی‌شوند یا برگردان‌هایی که ارائه می‌شود، خیلی خوب و موثر نیست.

مدیر نشر شباویز معتقد است گاهی مترجمان باید به بازنویسی یک اثر بپردازند و تنها به برگردان واژه به واژه یک کتاب توجه نکنند از سوی دیگر باید کتاب‌هایی انتخاب و ترجمه شوند که با سلیقه و پسند مردم دنیا هماهنگ هستند. به عبارتی وقتی قرار است کتابی برای مردم اروپا ترجمه شود باید متناسب با خواسته و نیاز اروپایی‌ها باشد اما همان کتاب ممکن است در آفریقا یا در آمریکا مورد توجه قرار نگیرد و ما باید در ترجمه آثار خود به اصل مخاطب شناسی توجه ویژه داشته باشیم.

خلعتبری به این‌که یکی از اصلی‌ترین شرایط برای جهانی شدن ادبیات کودک و نوجوان ایران، فروش رایت کتاب‌های ایرانی به کشورهای دیگر است اشاره و بیان می‌کند: کپی‌رایت، گونه‌ای مبادله است. دو کشور، کتاب‌های خود را با یکدیگر رد و بدل می‌کنند و در این داد و ستد با سلیقه یکدیگر آشنا می‌شوند. وقتی ما قانون کپی‌رایت را نپذیرفته‌ایم یعنی نه احترامی برای حقوق مولف قائل شده‌ایم و نه مخاطب شناسی را جدی گرفته‌ایم. در این شرایط طبیعی است که نتیجه چه می‌شود؟ حاصل کار این است که وزارت ارشاد و کانون پرورش فکری و دیگر ناشران دولتی، آثاری را انتخاب و به انگلیسی و روسی و زبان‌های دیگر برمی‌گردانند که مخاطب ندارند و با مردم کشورهای دیگر ارتباط برقرار نمی‌کنند. این کتاب‌ها به رایزنی‌های فرهنگی ارسال می‌شوند و خاک می‌خورند.

این داور بین‌المللی جشنواره‌های تصویرگری کودک، نو و خلاقه بودن آثار را یکی دیگر از لازمه‌های جهانی شدن می‌داند و می‌گوید:  یک کتاب باید خلاقه باشد به این معنی که هم نویسنده، داستان تازه‌ای پدید آورده باشد و هم تصویرگر، نواندیش و خوش فکر باشد. اما افسوس که در ایران، مسئولان وزارت ارشاد و آموزش و پرورش تنها از چند ناشر خاص، که معمولا ناشران دولتی هستند، کتاب می‌خرند و به بچه‌ها این امکان را نمی‌دهند تا با آثاری آشنا شوند که دنیا به آن توجه کرده است.

به گفته خلعتبری جهانی شدن ادبیات کودک درگرو حمایت‌های دولتی است چراکه ناشران خصوصی، این امکان و توان را ندارند که کارها را هم در نمایشگاه‌های بین‌المللی شرکت و غرفه اجاره کنند هم کتاب‌ها را به زبان‌های دیگر، به‌ویژه زبان انگیسی برگردانند؛ ضمن این‌که در بسیاری موارد شناخت درست و دقیقی از بازار ندارند و نمی‌دانند چه کتاب‌هایی را انتخاب و ترجمه کنند.

او در پاسخ به این‌که به نظر می‌رسد تصویرگری کتاب‌های ایرانی، جهانی شده‌اند اما برای داستان‌های ما این اتفاق نیفتاده می‌گوید: تصویرگری، ظاهر کار است و تعداد مسابقات و جشنواره‌های تصویرگری با داستانی قابل مقایسه نیست اما ما نباید همه امتیاز را به تصویرگری بدهیم و از متن غافل شویم. چراکه تصویرگری، وابسته به متن است و تصویرگر، داستانی که نوشته شده را با شکل و فرم روایت می کند اما نوشتن به توانمدی‌های ویژه‌ای نیاز دارد.

کد N1517026

وبگردی