آفتاب
روبرت بیگلریان در گفتگوی تفصیلی با مهر:

هدف حامیان تروریسم در منطقه، تخریب چهره اسلام و ایران است

هدف حامیان تروریسم در منطقه، تخریب چهره اسلام و ایران است

نماینده ارامنه جنوب در مجلس گفت: علی الظاهر پارادایم امنیتی منطقه در حال تغییر بوده و کشورهای منطقه و خارج از منطقه پشتیبان گروه های تکفیری، هدفشان تخریب اسلام و به طور خاص ایران است.

خبرگزاری مهر- گروه سیاست: ارمنی ها در ایران بعنوان بخشی از شهروندان ایرانی محسوب می شوند. آنها گروه قومی هستند که سابقه حضور چند صد ساله در ایران را دارند و در برهه های زمانی مختلف نقش های گوناگونی را در کشور ما عهده دار بوده اند.

جامعه ارمنی ایران در پی انقلاب مشروطه از دوره دوم مجلس از حق داشتن نماینده در مجلس شورای ملی برخوردار شد؛ «یوسف میرزایانس» نخستین نمایندهٔ منتخب ارمنیان بود. پس از استقرار جمهوری اسلامی ایران، همان حقوق به قدرت خود باقی ماند. بر اساس ماده ۶۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ارمنیان دارای دو نماینده در مجلس شورای اسلامی هستند (از سوی ارمنیان ساکن در جنوب و شمال). آزادی مذهبی آنان نیز در ماده ۱۳ همان قانون پیش بینی شده است.

ارمنیان ایران در شهرهای مختلف پراکنده هستند و شغل های متفاوتی دارند و حضور آنها در برخی از این حرفه ها سابقه ای چند صد ساله دارد. ارمنیان ایران همواره حضوری متفاوتی در صحنه های سیاسی و اجتماعی ایران داشته اند؛ از شرکت در مناسک مذهبی ایران گرفته تا حضور در جبهه های حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس بخشی از فعالیت های جامعه ارمنی ایران محسوب می شود.

روبرت بیگلریان و کارن خانلری نماینده‌های کنونی جامعه ارمنی‌های ایران در مجلس شورای اسلامی هستند. بررسی وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ارمنی ایران در زمان حاضر بهانه ای شد تا در گفتگویی تفصیلی با روبرت بیگلریان نماینده ارامنه جنوب در مجلس شورای اسلامی، وضعیت جامعه ارمنیان ایران را مورد بررسی قرار دهیم.

همزمان با میلاد حضرت مسیح و در آستانه سال جدید میلادی مشروح گفتگوی مهر با روبرت بیگلریان منتشر می گردد:

 لطفا ابتدا تاریخچه ای از حضور ارامنه در ایران را مورد بررسی قرار دهید؟

ارتباط ارمنی ها و ارمنستان با ایران ارتباطی دیرینه است. در تاریخ می بینیم که در عهد هخامنشیان ارمنی ها با ایران همکاری داشتند و در سپاهیان ایرانی نقش داشته اند. ارمنی ها در جنگ های مختلف در کنار ایرانیان بوده اند.

در دوران اشکانیان هم همینطور و در ارمنستان سلسله ای به نام اشکانی ارمنی وجود داشت که به تعبیری پسرعموهای اشکانیان ایران بوده اند. این مسئله به این شکل بوده که اشکانیان از ایران رفته اند و با کمک ارمنی ها یک حکومت در آنجا تشکیل داده اند.

در دوره ساسانیان از آنجائیکه اشکانیان ارمنستان هنوز در راس کار بودند و در خاک اصلی ایران سلسله اشکانی برچیده شده بود، ساسانیان، اشکانیان ارمنستان را به چشم دشمن نگاه می کردند.

مقاطع بسیاری از تاریخ، ارمنستان از استانها و یا ساتراپ نشین های ایران محسوب می شده است و این مسئله ادامه پیدا کرده و بعد از کشاکش های دیگر، ارمنستان بسیار دست به دست شده و حالت های مستقل، نیمه مستقل و نیمه خودمختار به خود گرفته است.

پس از تسلط ترکان عثمانی در منطقه، این رابطه شکل دیگری پیدا کرد و با ظهور امپراتوری قدرتمند روسیه این مسئله ادامه پیدا کرده است. آن چیزی که هم اکنون به عنوان حضور برجسته ارمنیان در ایران شاهد هستیم به کوچی بازمی گردد که توسط شاه عباس صفوی در اوایل قرن ۱۷ میلادی صورت گرفته است و جمعیت کثیری از ارمنیان در جلفای قدیم حضور پیدا می کنند.

در تاریخ می بینیم که در سلطانیه (نزدیک زنجان) و در قرن دوازدهم و یازدهم میلادی، ارمنی ها اسقف مقیم داشتند و این نشان می دهد که آنجا جمعیت زیادی داشته که نیاز به حضور اسقف بوده است.

شاه عباس سیاست چندگانه در قبال جمعیت ارامنه داشت. یکی سیاست زمین سوخته بود که در اثر جنگ های مداوم با عثمانی صورت می گرفت. سیاست دیگر بهره گیری از نیروی انسانی و ارتباط خاص ارامنه با اروپائیان بود که در حوزه تجارت در آن زمان تجار در بسیاری از موارد نقش دیپلمات را ایفا می کردند.

بنابراین بسیاری از اقشار که آن زمان به ایران آورده شده اند، از سویی تحت فشار شدید عثمانی بودند و خودشان متقاضی حضور در ایران بودند. تجار و صنعت گران در اصفهان مستقر شدند و بسیاری از کشاورزان در مناطق چهارمحال و بختیاری فعلی و بخشی به سمت گیلان کوچ کردند و در صنعت ابریشم مشغول به کار شدند و دلیل آن نیز این بود که در آن زمان دربار و شاه عباس انحصار تجارت ابریشم را در دست داشت. بنابراین تاریخچه حضور ارمنی ها در ایران به آن دوران بازمی گردد و جامعه ارمنی به طور مشخص در آن دوره شکل گرفته است.

درباره تقسیم بندی ارامنه در ایران و تقسیم بندی های موجود بین ارامنه و مسیحیان و تقسیم بندی های داخل ارامنه هم توضیح دهید؟

واقعیت این است که وقتی از ارامنه صحبت می کنیم، از یک قوم و یا یک ملت صحبت می کنیم. قانون اساسی که قومیت را به رسمیت شناخته است در مورد مسیحیت تفکیک قائل شده و این تفکیک قومی مذهبی بوده است که به مسیحیان آشوری و مسیحیان ارمنی تقسیم شده است. کلیسای ارمنی از کلیساهای قدیمی مسیحیت محسوب می شود.

کلیسای ارمنی خودش را کلیسای مستقل می داند و برخلاف آن چه که مصطلح است و ما بیشتر با اسم کلیسای ارتودوکس، کاتولیک و پروتستان آشنا هستیم، عنوان کلیسای ارامنه در اصل کلیسای حواری ارمنی بوده که یک کلیسای مستقل است. این کلیسا تابع کلیساهای ارتودوکس، پروتستان و کاتولیک نیست و از حیث اعتقاد می توان گفت که کلیسای حواری ارمنی با کلیسای ارتودوکس سنخیت بیشتری دارد.

ارمنیان اولین قومی بودند که حکومت رسمی آنها، به طور رسمی ارمنی را به عنوان دین رسمی قبول کرد. دلیل اینکه می گویند کلیسای حواری این است که اولین بار توسط حواریون حضرت مسیح مورد تبلیغ قرار گرفت.

کلیسایی که در شمال غربی کشور ما است مدفن تادئوس مقدس، یکی از همین حواریون است و حواری دوم که به نام بارتلمو مشهور بوده است، مقبره اش در خاک ترکیه فعلی قرار دارد که معدوم شده و جای دقیق آن مشخص نیست. این دو نفر تبلیغ مسیحیت را به طور جدی در میان ارمنی ها دنبال کردند.

در کلیسای روم و بر اساس فرمان امپراتور وقت در سال ۳۱۱ میلادی، مسیحیت به عنوان دینی که حضورش تحمل می شود، محسوب شده است.

بیش از ۹۰ تا ۹۵ درصد ارمنی های ایران تابع کلیسای ارمنی هستند. ما در ایران سه حوزه خلیفه گری داریم و حوزه های خلیفه گری حوزه هایی است که تحت مدیریت یک اسقف یا اسقف اعظم هستند. قدیمی ترین آن خلیفه گری تبریز است که آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل را پوشش می دهد.

[cite]ما در ایران سه حوزه خلیفه گری داریم و حوزه های خلیفه گری حوزه هایی است که تحت مدیریت یک اسقف یا اسقف اعظم هستند. قدیمی ترین آن خلیفه گری تبریز است که آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل را پوشش می دهدخلیفه گری اصفهان و جنوب ایران و خلیفه گری تهران و شمال از همه خلیفه گری ها جوان تر بوده و از مابقی جمعیت بیشتری دارد. هر سه این حوزه های خلیفه گری مستقل هستند و مستقل اداره می شوند.

مرکزیت دینی که کلیسای ارمنی ایران تابع آن است در آنتالیاس لبنان و حومه بیروت مستقر است و «جاسلیق آرام اول» رهبری این حوزه را دارد. جاسلیق کل ارامنه، جاسلیق وارگین بوده که در ارمنستان است و جاسلیق آرام به موازات و در کنار وی قرار دارد.

جمعیت ارامنه ایران از جمعیت ارامنه لبنان بیشتر است یا کمتر؟

حدس می زنم جمعیت ارامنه در لبنان حدود صد هزار نفر باشند و جمعیت ارامنه ایران نزدیک به ۷۵ هزار نفر بوده لذا کمتر است.

تقسیم بندی شمال و جنوب بر چه اساسی است؟

این تقسیم بندی بر اساس قانون اساسی ایران صورت گرفته و قانون صراحتاً مسیحیان ارامنه شمال کشور و جنوب کشور را تفکیک کرده است که شمال از استان مرکزی به بالا تلقی می شود و جنوب استان مرکزی به پایین.

وقتی صحبت از نمایندگان شمال می شود یعنی مردمی که تحت این حوزه قرار می گیرند در درون و تحت دو خلیفه گری شمال تهران و تبریز قرار خواهند گرفت. بنده نماینده ارامنه جنوب هستم و می توانم بگویم که هماهنگی کاملی وجود دارد.

به لحاظ سیاسی و اجتماعی وضعیت و جایگاه ارامنه در ایران چگونه است؟

یک بحث مسائل درون جامعه ای، جامعه ارمنی کشور بوده و بعدی تعاملات و نقش ارمنیان در مسائل کلان کشور و در تعامل با نظام حکومتی ایران و جایگاه اکثریت است. از هر دو نظر می توان گفت جامعه ارمنی ها جامعه ای حساس است. آن چیزی که به نقش آفرینی سیاسی باز می گردد طبیعتا می توان گفت در قالب سیاست کلی کشور تعریف می شویم و خودمان را تعریف می کنیم.

طبیعتا انسان ها می توانند دیدگاه ها و نظرات مختلفی داشته باشند و در درون جامعه نیز علایق و دیدگاه های مختلفی می تواند وجود داشته باشد. البته این مسئله هم خواسته و ناخواسته از تحولات سیاسی کشور تاثیر می پذیرد. واقعیت این است که در ارتباط با بدنه حکومت ایران، سمت نمایندگی تنها سمت سیاسی برای اقلیت ها است.

باقی سمت ها در دستگاه های مختلف حکومتی و با تفکیک بین سه قوه متفاوت است. در قوه قضاییه اگر برخی از دوستان ارمنی فعال هستند در قالب نقش وکالت و حقوقدان کار می کنند. در قوه مقننه حضور نمایندگان برجسته است و در قوه مجریه بنا بر شرایط و مقتضیات کارمندان رده پایین دولت را شاید داشته باشند اما در رده های بالاتر تا سمت تقریبا مشاور وزیر از جامعه ارمنی ها وجود داشته اند در باقی موارد نقش جامعه ارمنی بیشتر فرهنگی، هنری، علمی و ورزشی بوده است.

تعداد زیادی استاد دانشگاه و معلمان و دبیران در حوزه های مختلف وجود دارد.

باشگاه آرارات در گذشته و در زمان خاص خیلی مطرح شد، سرنوشت این باشگاه به چه شکلی است؟

باشگاه آرارات هنوز وجود دارد، دوستان و نظام از این باشگاه حمایت می کنند. وقتی صحبت از باشگاه آرارات می شود به طوری خاص تیم فوتبال آرارات در ذهن جامعه متبلور می شود و این تیم امسال فعالیت کمتری داشت. سال های زیادی است که ما در لیگ برتر حضور نداریم و در حد استان و در دسته یک کشور تا ۹ سال پیش فعالیت و حضور داشتیم.

به دلیل مسائل مادی و اقتصادی که از توان ما خارج بود، ما قادر به حمایت مالی تیم نبودیم. با توجه به تلاش های صورت گرفته و مهندس وارتان نماینده دوره هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی کمک های از احمدی نژاد گرفتیم. امسال تیم آرارات توانست حضور مجدد داشته باشد و در لیگ تهران نیز مقام اول را به دست آورد.

در حوزه بسکتبال و والیبال و به ویژه در عرصه بانوان خیلی فعال بوده ایم و اخیرا تیم بسکتبال بانوان آرارات قهرمان سوپرلیگ شد و چند سال به طور متوالی مقام اول و دوم را داشته است.

باشگاه آرارات هم از نظر عِده و هم از نظر عُده یک جنبه هویتی خاص برای جامعه ارمنیان ایران دارد. وقتی خارجی ها می خواهند چگونگی واقعیت زیستی جامعه ارمنی را و مسیحیان در ایران را بدانند با دیدن باشگاه آرارات مسائلی را متوجه می شوند و این باشگاه نبض تپنده جامعه ارمنی است. باشگاه آرارات در حوزه های فرهنگی نیز فعال است.

حوزه های فرهنگی به چه معنایی است؟

جنبه هایی مثل موسیقی، تئاتر، گروه کر و جامعه ادبی در باشگاه آرارات و مناطق دیگر تهران مثل نارمک.

در بحث تحصیلی از تحصیلات ابتدایی تا مدارج عالیه شرایط در جامعه ارمنی ها به چه شکلی است؟ آیا تفاوت و محدودیتی وجود دارد؟

ما در جامعه ارمنیان ایران مدارس خاصی داریم که در این مدارس همه برنامه های وزارت آموزش و پرورش تعریف می شود و غالب معلمان و دبیران هم مسلمان هستند. البته همکاران ارمنی هم در کنار آنها قرار دارند و ساعات اضافه ای به تدریس زبان و ادبیات ارمنی اختصاص داده می شود.

مشکلی که وجود داشت این بود که تا چند سال اخیر آموزش و پرورش معمولا از اقلیت ها معلم استخدام نمی کرد، اما در دوره دولت هشتم ردیف استخدامی خاص تعریف شد و با آزمون نزدیک به صد نفر از کل جامعه اقلیت ها به استخدام آموزش و پرورش در آمدند که هنوز هم فعالیت می کنند. با این وجود هنوز کاستی های وجود دارد و نیاز داریم که در مدارس خاص خود از نیروهای خودمان استفاده کنیم.

ردیف بودجه خاصی هم دارید؟

ردیف بودجه خاصی تا حدود ۱۰ سال پیش وجود نداشت. اولین بار در سال ماقبل آخر دولت خاتمی از بودجه ریاست جمهوری یک میلیارد تومان به کل جامعه اقلیت ها اختصاص داده شد که در زمان که بنده وارد مجلس شدم بخشی از آن پرداخت و بخشی نیز مانده بود. در بودجه سال ۸۴ برای اولین بار با هم فکری دولت  و پیگیری های ما پیشنهاد شد که اعتباری در بودجه کل کشور پیش بینی شود و در جداول مربوط به بودجه ردیفی برای اقلیت ارمنی قرار گرفت که بنا بر شرایط خاص این بودجه اختصاص پیدا کرده است؛ اما مشکلاتی نیز وجود داشته و این بودجه ها نتوانسته نیاز ما را پوشش دهد.

تخصیص این بودجه با چه هدفی بوده است؟

عمدتا با هدف فرهنگی بوده است و ما و دیگر اقلیت ها در جاهای دیگری مانند ورزش و افراد نیازمند نیز این بودجه را جهت دهی کرده ایم. اما نقش آفرینی این بودجه در حوزه فرهنگ به طور عام بوده است.

تعداد کلیساهای ارامنه در ایران و تهران مشخص است؟

چند سالی است که به همت سازمان میراث فرهنگی و کارشناسان مربوطه در ایران پایگاه کلیساهای ایران را داریم که مقر آن خیابان میرزا کوچک خان است. آمار و اطلاعات دقیق آنها وجود دارد. در اصفهان ۱۳ کلیسا و در تهران ۷ الی ۹ کلیسا داریم و همچنین در شهرهای دیگر نیز کلیساهایی داریم که به همت جمهوری اسلامی ایران در میراث جهانی ثبت شده است.

لطفا آنهایی را که ثبت جهانی شده اند را نام ببرید؟

مجموعه ۵ یا ۷ کلیسا به عنوان یک مجموعه ثبت شده اند.

وضعیت ارامنه ایران را نسبت به وضعیت ارامنه در کشور های همسایه چطور ارزیابی می کنید؟

به هر حال هر جامعه اقلیتی ممکن است در تعامل با جامعه اکثریت فراز و نشیب هایی را به خود دیده باشد اما به هر حال روند عمومی جز این نیست. بارها گفته ام که واژه همزیستی مسالمت آمیز را چندان نمی پسندم زیرا واژه ای است که اصولا در حوزه بین الملل به کار می رود و نشان می دهد دو کشور به نحوی همدیگر را تحمل می کنند. نمی خواهم اغراق کنم اما همزیستی ما همزیستی ملاطفت شما تا زمانی که در جامعه ای احساس همدلی نکنید و بخشی از آن جامعه را از آن خود ندانید نمی توانید آفرینندگی کنید. مردم ایران بسیار خوب بودند و دین اسلام و سابقه تاریخی به این مسئله کمک کرده است.آمیز است و بسیاری از نزدیک ترین آحاد جامعه ارمنی ها را در نزد مسلمانان می بینیم. ارمنی ها در حوزه فرهنگ، ورزش، سینما و علوم فعال هستند و آفرینندگی می کنند.

شما تا زمانی که در جامعه ای احساس همدلی نکنید و بخشی از آن جامعه را از آن خود ندانید نمی توانید آفرینندگی کنید. مردم ایران بسیار خوب بودند و دین اسلام و سابقه تاریخی به این مسئله کمک کرده است.

در تاریخ معاصر می بینیم که گروه های مختلف ارمنی نقش داشته اند و حتی ممکن است یک جاهایی نقش منفی بازی کرده باشند ولی در مجموع وقتی نگاه می کنید می بینید که اگر شرایط آن کشور برایش مهم نبوده باشد خودش را درگیر مسئله سیاسی نمی کند. این نشان دهنده ارتباط و همدلی بوده است. ما ۳۰۰ شهید در جنگ تحمیلی داده ایم و این رقم رقمی قابل توجه است.

ارزیابی شما از وضعیت کشورهای همسایه چگونه است؟

شرایط خیلی متفاوت است. در عراق ما جامعه ارمنی را داشته ایم که تقریبا می توان گفت هم اکنون وجود ندارد. در ترکیه جامعه ارمنی ها هنوز وجود دارد اما تحت فشار هستند و شاید در جاهایی کسی جرات نکند که بگوید من ارمنی هستم. در کنار ایران شرایط خاص لبنان بوده است که جامعه ارمنی توانسته پویای خود را حفظ کند.

تنها می توانم بگویم ایران و ارمنستان هستند که جامعه خوب و مطلوبی را برای ارمنی ها دارد.

منطقه شاهد اتفاقات سریع و غافلگیر کننده ای در عرصه سیاسی بوده است و گروه های تروریستی برخوردهایی را با اقلیت ها داشته اند، مواضع شما در این موارد چه بوده است؟

ما چنین رویکردهایی را همیشه محکوم کرده و این اسلام واقعی نیست. این اسلامی نیست که ما شناخته ایم و درباره اش خوانده ایم. گروه های تکفیری تروریست هستند و اینکه بحث ابعاد روانشناختی دارد و آدم هایی که مشخص نیست از چه منبعی یک تلقی از اسلام پیدا کرده اند دور هم جمع شده و یک آش شله قلمکار ایدئولوژیکی را ساخته اند که هدفشان خرد کردن و سوزاندن است تا یک ذهنیت ایدئولوژیک را به وجود آورند.

علی الظاهر پارادایم امنیتی منطقه در حال تغییر بوده و این حساس است. کشورهای منطقه و خارج از منطقه پشتیبان این گروه ها هستند و هدفشان تخریب اسلام و به طور خاص ایران است.

شما یک ایده جدید تحت عنوان از بین بردن مسیحیت شرقی را مطرح کرده اید، این به چه معنایی است؟

تلقی من این است که مسیحیت شرقی ریشه ای بوده است و ما بروز کلیسای کاتولیک را از قرن دوم و سوم به بعد شاهد هستیم. تفاوت کلامی، عقیدتی، آیینی و تاریخی اینها جای بررسی دارد. فکر می کنم اگر کلیسای شرق از بین برود به نوعی می شود گفت برخی از ریشه ها و مبانی فرهنگی مسیحیت را از جهان دیگر نخواهیم دید و دانسته یا ندانسته به این مسئله دامن زده می شود.

علی الظاهر پارادایم امنیتی منطقه در حال تغییر بوده و این حساس است. کشورهای منطقه و خارج از منطقه پشتیبان این گروه ها هستند و هدفشان تخریب اسلام و به طور خاص ایران است.نباید فراموش کنیم حضور مسیحیت در این منطقه و وجه غالب آنها جوامع اسلامی هستند زمینه ساز تحولات و درک متقابل بین اسلام و مسیحیت در دنیا است. اسلام و مسیحیت لزوما دو همسایه دیوار به دیوار نیستند که بگوییم باید همدیگر را بشناسند، بلکه در درون یکدیگر هستند و همدیگر را خواهند شناخت.

با توجه به اقلیت کشی هایی که اتفاق افتاده است، عملکرد سازمان ملل را چگونه ارزیابی می کنید؟

عکس العمل جدی ندیدیم و در مورد کشتار مسلمانان منطقه و مسلمانان هیچ عکس العملی دیده نشده است. ممکن است دولتمردان غربی عکس العمل نشان دهند، اما واکنش از سازمان‌های بین المللی ندیده ایم.

به نظر شما دلیل هجمه غربی ها در حوزه حقوق بشر و اقلیت به ایران چیست؟ چرا آنها این مساله را بزرگنمایی می کنند؟ چرا ما نتوانستیم یک دیپلماسی عمومی قوی داشته باشیم که بتوانیم پاسخ آنها را بدهیم؟

بسیاری از جهت گیری های حقوق بشری اظهارنظرهایی است که متاسفانه مبنای سیاسی دارد. البته در جهان کنونی گفتمانی که در پس حقوق بشر وجود دارد، وجه انسانی است که ادیان ابراهیمی به آن قائل هستند.

با این حال رویکردهای عمومی که نسبت به مسئله حقوق بشر متاسفانه سیاسی است. کسانی که ادعایی درباره حقوق بشر دارند متاسفانه خودشان در قبال حق و حقوق اقلیت ها در جوامعی که ارتباطات سیاسی و اقتصادی با هم دارند، بی تفاوت بوده و حتی بر نادیده گرفتن حق اقلیت در این جوامع، سرپوش می گذارند.

در جمهوری اسلامی ایران توجه به حقوق اقلیت که در قانون اساسی پذیرفته شده است و یک مبنای حقوقی محکم دارد. نظام جمهوری اسلامی با دیدگاه دینی خود و همچنین امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی در زمان تدوین قانون اساسی، بر جایگاه اقلیت های دینی تاکید کردند.

یکی از نکات مثبت جمهوری اسلامی، پیش بینی کردن حضور نمایندگان اقلیت در مجلس است. البته در عین حال این درایت دست اندرکاران نظام به خصوص امام خمینی (ره) بوده است که پیش بینی نموده اند در تعاملات زندگی اجتماعی، ممکن است حق و حقوقی از اقلیت ها ضایع شود از این رو تدبیر کردند تا در فرایند قانونی نمایندگان اقلیت در جمهوری اسلامی ایران نقش آفرین باشند.

نامه ای اول که رهبری برای جوانان غرب فرستاده اند، بسیار پرمغز و خوب بود و جای تبریک و تشکر دارد. این نامه ای بود که حداقل در یک مقطع کوچکی یک تلنگر به ذهن بخشی از جوانان غرب خواهد زد. نامه مقام معظم رهبری تلنگری زد که برخی گوش بدهند که چه کسی چه چیزی می گوید. وقتی در غرب نهادهای مختلف بحث از حقوق بشر می کنند.

جامعه ایران و دولتمردان ایران نسبت به تبشیر دینی حساسیت دارند و کسی جلوی عقیده کسی را نمی گیرد ولی آن چیزی که حالت تبشیر پیدا می کند جامعه نسبت به آن حساسیت پیدا می کند و این دو مساله را باید تفکیک کرد.

در جامعه ایران هم یک جاهایی اختلاف سلیقه وجود دارد، اما مهم این است که در درون جامعه ایران از طرف حکومت و مردم با گوش شنوا دغدغه های خود را مطرح می کنیم.

مقام معظم رهبری نامه دوم خود به جوانان اروپائی را با توجه به بررسی های جدی و تحلیل از شرایط کنونی دنیا نوشتند. بدون تردید این نامه بسیار پر محتوا است و در عین حال در کمال لطافت نگاشته شده است. باید فارغ از هرگونه تبلیغی منتظر باشیم تا جامعه غربی به این نامه اقبال نشان دهند.

البته با توجه به سابقه ای که از صدور نامه اول وجود دارد، نامه دوم مورد استقبال بیشتری قرار خواهد گرفت و روشن گری هایی که رهبر انقلاب مدنظر دارند، در بین جوانان اروپایی ایجاد کند.

در این نامه به واقعیت ها با منطق و استدلال اشاره شده است، فقط گوش شنوا و دل بینا می خواهد تا این واقعیت ها را پذیرا باشد.

این نامه بعد از آنکه تاثیر خود را بین جوانان اروپایی گذاشت، می توانیم شاهد باشیم که دنیای غرب به خصوص جوانان و دانشجویان آن، داشته های خود را نسبت به اسلام ناب بازنگری کرده و با حضور فعال اجتماعی، رسانه ها، دولت مردان و مسئولان جوامع خود را مجبور کنند تا نگاه بی طرفانه و تحلیل های عمیقی به جمهوری اسلامی ایران داشته باشند تا در سیاست های تصمیم گیرانه خود، تغییر ایجاد کنند. این نامه می تواند فرصتی باشد تا نگاه دنیا به جامعه ایران و اسلام شیعی تغییر کند.

ظاهرا شما چند ماه پیش دیداری با مقام معظم رهبری داشتید و ایشان نکاتی را درباره این موضوع مطرح کرده بودند، جزئیات آنرا می فرمائید؟

درست است، در این دیدار نکاتی مطرح شد که دیدگاه مبسوطی و در مورد چگونگی برخورد ایران و ایرانیان با اقلیت‌های دینی رهنمودهایی کردند و ایشان نکته جالبی هم گفتند و آن اینکه آن چیزی که هم اکنون مطرح است اینکه امنیت جانی اقلیت‌های مسلمان در خطر است، چه برسد به بحث هویت فرهنگی و جنبه های مختلف که این جای فکر دارد.

باید تلاش بیشتری در این راستا انجام داد و به هیچ وجه جامعه اقلیت‌ها که ویژگی خود را دارد و رفتار خود و مردم ایران را به طور خاص نشان دهیم و بتوانیم در ارتباط با هموطنان عزیزمان و دستگاه های حکومتی از امکانات لازم بهره مند شویم.

مقام معظم رهبری در درجه اول یک چهره فرهنگی است. بنابراین یک شخصیت فرهنگی با تمام فرهنگ ها با درک و شناخت برخورد می کند. این ویژگی ایشان، یک شاخصه مهم است که برای همه به خصوص ما قابل توجه است.

این دیدار را در فضاهای ارامنه منعکس کرده اید و یا اینکه بازخوردی داشته است؟

ما در ایران چند نشریه داریم که برجسته ترین آن روزنامه آلیک است که پس از روزنامه اطلاعات، قدیمی ترین روزنامه ایران محسوب و هر روز چاپ می شود. روزنامه های پنجشنبه نیز ضمیمه فارسی منتشر می کند.

این روزنامه به چه شکلی توزیع می شود؟

به طور معمول درب منازل توزیع می شود ولی در کیوسک های روزنامه فروشی که در مناطق ارامنه هستند نیز موجود است.

روز اول و دوم خلاصه ای که یادداشت کرده بودم هم در روزنامه آلیک و هم ضمیمه فارسی آن منتشر شد و در مجموع انعکاس خوبی داشت. زیرا پس از سال ها این اولین ملاقات نیمه خصوصی با مقام معظم رهبری بود و برداشت از بیانات ایشان خیلی خوب بود.

ارتباط فرهنگی بین جامعه مسیحی و ارمنی در بطن جامعه چطور است؟

ارتباطات را در دو سطح باید مدنظر داشت یکی سطح ارتباط بین فردی، دیگری سطح فرد و یک نهاد و ارتباط بین نهادی. ارتباطات بین نهادی متاسفانه خیلی ضعیف است، اما در حوزه قبلی افراد معمولا خودشان انتخاب می کنند در چه حوزه ای با یکدیگر کار کنند و چه در حوزه فرهنگ فردی و سبک زندگی و چه در حوزه درک دینی متقابل و چه در حوزه های هنر، ورزش و نظایر آن، اما ارتباط فرد با نهاد هم وجود دارد.

اشاره به ارتباطات بین نهادی داشتید. گاهی اوقات می شنویم که نهادهای دینی و فرهنگی ایران نشست های گفتگویی بین اسلام و مسیحیت برگزار می کنند.

به هر حال در شوراهای خلیفه‌گری ِ ما بنا به مناسبت هایی مثل پیروزی انقلاب و هفته دفاع مقدس فعال هستیم و با دفتر مربوطه در سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی ارتباط دارند.اینها وجود دارد و خوب است، اما به نظر می رسد قابلیت بسط داشته و جدی ترین آن ارتباط بین حوزه دینی ما بر لبنان و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است که در سال یکبار جلسات گفتگویی انجام می شود. هم اکنون نهمین مورد از این جلسات در لبنان است که یکبار در ایران انجام می شود و بار دیگر در لبنان و به طور مداوم بین کلیسای ارمنی حوزه سیلیسی در لبنان و سازمان فرهنگ ارتباطات وجود دارد.

به هر حال در شوراهای خلیفه‌گری ِ ما بنا به مناسبت هایی مثل پیروزی انقلاب و هفته دفاع مقدس فعال هستیم و با دفتر مربوطه در سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی ارتباط دارند.

همیشه در ایام دهه فجر وزیر ارشاد یا معادن یک ضیافت برگزار کرده و نماینده جامعه اقلیت ها را دعوت می کند که این خود فرصتی است.

چندین سال است که در هفته نیروی انتظامی از برادران انتظامی دعوت شده و ضمن تشکر دغدغه های ما مطرح می شود و شناخت مشترکی نیز به وجود می آید.

در بحث احوال شخصیه مثل ازدواج، فوت و نظایر آن شرایط چگونه است؟

به طور کلی شرایط خوب بوده اما مشکلاتی هم است. در قانون اساسی احوال شخصیه تعریف شده است و در حوزه طلاق که حوزه پرچالشی است مسائل و مواردی وجود دارد. در قانون خانواده سال گذشته موفق شدیم تبصره ای را در ماده ۴ بگنجانیم تا احکام دینی که مقامات درون سازمانی جامعه اقلیت ها صادر می کنند را دادگاه های ما باید تنفیذ کنند.

همزیستی اقوام در ایران مجموعه ارزشمندی است که هنوز به ویژه برای جامعه خارج از ایران شناخته نشده است. اینها نکات آموزنده‌ای است که چطور اقلیت ها می توانند در یک جامعه اسلامی موثر باشند و جامعه اسلامی نیز چگونه می تواند پذیرای آنها باشد.

از مقامات عالی نظام، مقام معظم رهبری، رؤسای جمهور، وزرا و همه دست اندارکاران لشکری و کشوری تشکر می کنیم و خواهشمندم در کنار تمام حساسیت ها و مشکلات توجه ویژه به جامعه اقلیت ها داشته باشند.

 

گفتگو: محمد مهدی رحیمی و فاطمه کرمانی

 

 

 

کد N1080562

وبگردی