آفتاب
یادداشت بین الملل؛

شريک عزاي غرب و آل سعود نمي شويم

شريک عزاي غرب و آل سعود نمي شويم

صورت مسئله سوريه در برهه فعلي "تروريسم" است، تروريسمي که به مثابه غده اي سرطاني شهرهاي مختلف اين کشور را تسخير کرده و منجر به کشتار فجيع و آوارگي صدها هزار شهروند سوري بي گناه شده است.

یادداشت بین الملل ـ حنیف غفاری: برگزاري نشست وين با حضور وزراي امور خارجه ايران، روسيه، آمريکا، ترکيه و عربستان سعودي به شدت مورد توجه تحليلگران روابط بين الملل و مخاطبان عام و خاص مسائل سوريه و منطقه قرار گرفته است. طبيعتا سئوالات و دغدغه هاي گسترده اي در خصوص مسائل ماهوي و تبعي مربوط به اين نشست به ذهن مخاطبان خطور کرده است. سئوالات و دغدغه هايي که برخاسته از واقعيات جاري در منطقه و نظام بين الملل و مخصوصا سياستهاي حمايتي غرب و آل سعود از تروريستهاي تکفيري داعش و النصره و ...مي باشد. در اين خصوص لازم است ده نکته کوتاه را مدنظر قرار دهيم:

۱- صورت مسئله سوريه در برهه فعلي "تروريسم" است، تروريسمي که به مثابه غده اي سرطاني شهرهاي مختلف اين کشور را تسخير کرده و منجر به کشتار فجيع و آوارگي صدها هزار شهروند سوري بي گناه شده است. دغدغه هاي شهروندان سوري نيز در برهه فعلي چيزي جز تروريسم و مبارزه با آن نيست. تا زماني که اصلي ترين حق طبيعي و خدادادي يک فرد يعني "حق حيات" آن تضمين نشود، سخن گفتن از ديگر موارد بسي عبث و بيهوده است.

۲- تفکيک ميان داعش و حاميان غربي و عربي آن ساده لوحانه ترين و سخت ترين خطاي محاسباتي ممکن محسوب مي شود. مثلث عربستان سعودي، ترکيه و قطر با حمايت ايالات متحده آمريکا و رژيم اشغالگر قدس اين تروريسم تکفيري را توليد و ماشين کشتار داعش و ديگر گروههاي تروريستي عليه ملت بيگناه سوريه را به حرکت در آوردند. اين حمايتها همچنان به قوت خود باقي است. غرب در اين برهه به دنبال "مديريت تروريسم تکفيري" است و در مقابل جمهوري اسلامي ايران و محور مقاومت به دنبال نابودي تروريسم تکفيري" هستند.

۳- محصول و خروجي هر يک از اين دو استراتژي(مديريت و نابودي تروريسم) نه تنها در حوزه راهبرد پردازي، بلکه در حوزه تاکتيکي و عملياتي نيز خود را نشان مي دهد. ائتلاف ساخته و پرداخته دست ايالات متحده آمريکا و متحدانش در عمل اقدامي عليه داعش صورت نداده اند زيرا اراده اي مبني بر نابودي داعش در ميان آنها وجود ندارد.  تعلق خاطر گروههاي تکفيري به آبشخوري "غربي-سعودي-صهيونيستي " سبب شده است تا در ميدان نبرد نيز تروريستها از بابت ائتلاف به اصطلاح ضد داعش احساس نگراني نکنند.

۴- از آنجا که صورت مسئله سوريه "تروريسم" است، "نابودي تروريسم" نيز اصلي ترين نياز سوريه است. در اينجا غرب و متحدانش سعي دارند بدون توجه به نياز اصلي ملت سوريه، مسائل و موضوعاتي مانند انتقال قدرت سياسي و ... را در اولويت گفتاري خود قرار داده و آن را با تروريسمي که خود در سوريه ايجاد کرده اند معامله کنند! غرب در صدد است "تروريسم تکفيري" را در خدمت " اهداف سياسي " خود در دمشق در بياورد و در صورتي که اين بازي خطرناک طرف غربي مهار نشود، خروجي آن دهشتناک خواهد بود.

۵- رصد بازي آل سعود در برهه زماني کنوني بسيار مهم و تعيين کننده است. عربستان در قبال يمن سعي دارد يک رئيس جمهور فراري و غير قانوني را که ملت انقلابي اين کشور ديگر وي را نمي خواهند به زور به قدرت بازگرداند.  با اين حال بازي عربستان در سوريه ۱۸۰ درجه با يمن متفاوت است! آل سعود در صددند رئيس جمهوري قانوني که در انتخاباتي رسمي در سال ۲۰۱۴ ميلادي بار ديگر به عنوان رئيس جمهور و توسط مردم برگزيده شده است را از قدرت ساقط ساخته و مهره هاي وحشي و تکفيري وابسته به خود را جايگزين وي کنند. البته از رژيمي خودکامه و منفور که حتي تکليف شاهزادگان دربار آن نيز با يکديگر مشخص نيست بيش از اين انتظاري نيست!

۶-از اين پس مسئله "سوريه" بيش از پيش در محافل بين الملل و رسانه اي مورد طرح و بررسي قرار مي گيرد. بديهي است که دستگاه‌هاي رسمي و دولتي و رسانه اي غرب و برخي کشورهاي عربي قرائت نادرست و مسئله دار خود را از تحولات سوريه به افکار عمومي ارائه خواهند داد. در چنين شرايطي بايد ضمن رصد هوشمندانه اوضاع توسط دستگاه سياست خارجي ما، اين رصد هوشمندانه را به افکار عمومي دنيا منتقل کرد:  اينکه در ماجراي سوريه، ايالات متحده آمريکا و عربستان سعودي به عنوان "حاميان داعش و النصره" و " مولدان تروريسم" حضور دارند نه به عنوان نمادهاي ايجاد صلح در دمشق و درعا و حلب! به عبارت بهتر، نبايد اجازه داد صورت‌بندي بحران سوريه تحت تاثير بازي تبليغاتي و سياسي  دستگاههاي دولتي و رسانه هاي غربي قرار گيرد.

۷- جمهوري اسلامي ايران در برهه فعلي وظيفه سخت و خطيري بر عهده دارد. هم اکنون مرحله" آدرس گيري "و" آدرس دهي "در خصوص بحران سوريه است. بدون شک از اين پس ما پيام‌هاي مستقيم و غير مستقيمي را در خصوص بحران سوريه از بازيگران دخيل در اين بحران‌سازي مخصوصا آمريکا و عربستان دريافت خواهيم کرد و از سوي ديگر،  پيام ها و پاسخ‌هايي را نيز به آنها مخابره خواهيم کرد. بايد مراقب باشيم که در قبال بحران سوريه آدرس‌هاي نادرست غرب را سند قرار نداده  و در مقابل، خود نيز آدرس‌هايي مغاير با اصول سياست خارجي و امنيت منطقه اي و ملي خود به سوي غرب مخابره نکنيم. به عبارت بهتر، در برهه زماني فعلي  مسئولين سياست خارجي کشور بايد بيش از پيش مراقب گفتار و رفتار خود در خصوص بحران سوريه و نحوه مواجهه با آمريکا در قبال آن باشند.

۸- "اعلام مواضع صريح"، " تشريح خطوط قرمز در خصوص بحران سوريه"، " اشاره مستقيم به نقش مخرب غرب در ايجاد بحران سوريه" و " مبنا قرار دادن نظر ملت سوريه" محورهايي هستند که بايد در هر گونه پيام و آدرسي که ما در قبال بحران سوريه به نظام بين الملل مخابره مي کنيم قابل مشاهده باشد. حتي در پيامهايي که در مذاکرات و نشستهايي مانند نشست اخير وين به وزراي امور خارجه کشورهاي غربي مخابره مي شود نيز بايد اين موارد مورد توجه و استناد قرار گيرد. به عبارت بهتر، حرکت ما در قبال بحران سوريه و هرگونه مذاکراتي که در خصوص آن صورت مي گيرد خط کشي شده (بر مبناي خطوط قرمز ما) باشد.

۹- تا زماني که غرب، رژيم صهيونيستي و متحدان عربي آنها و مخصوصا آل سعود پرچم تسليم  را در سوريه بالانبرده و تنفس مصنوعي خود به داعش و النصره را قطع نکنند، بحران سوريه با تمام هزينه هايي که براي آمريکا و متحداتش دارد به قوت خود باقي خواهد ماند. اگر بخواهيم به صورت فرمول بندي شده به تبيين موضوع بپردازيم، کليد حل بحران سوريه " نابودي تروريسم" و کليد " نابودي تروريسم" نيز "قطع حمايت‌هاي غرب و آل سعود از تکفيري ها" خواهد بود. حل واقعي  بحران سوريه مرهون درک و عملياتي کردن اين رابطه است نه قرائت‌هاي تزييني و گمراه کننده از اين بحران.

۱۰- ايالات متحده آمريکا و عربستان سعودي دو بازيگر اصلي فرامنطقه اي و منطقه اي در ايجاد بحران سوريه محسوب مي شوند. ديگر اتحادها و همکاري هاي بين المللي در زمينه ساقط کردن نظام سوريه در طي چهار سال اخير حول اين دو بازيگر مخرب صورت گرفته است.  واشنگتن و مهره آن در منطقه يعني رياض بايدپاسخگوي جنايات عديده خود در قبال ملتي بيگناه و زنان و کودکاني مظلوم باشند که توسط داعش و النصره ذبح شده يا در هنگام فرار به سوي ناکجاآباد جان خود را از دست داده اند. در هر صورت خروج از باتلاق سوريه هم اکنون بر عهده کساني است که  اين باتلاق را ايجاد کرده اند. جمهوري اسلامي ايران در آغاز بحران سوريه هشدارهاي لازم و کليدي را به مقامات آمريکايي و سعودي داد  اما واشنگتن و رياض کار خود را کرده و سوريه را به نقطه فعلي رساندند. در چنين شرايطي دليلي ندارد که ما شريک عزاي آمريکا و آل سعود در قبال سوريه شويم.

در نهايت اينکه هزينه برگزاري مراسم عزاي شکست آمريکا و عربستان در سوريه بر عهده خود آنهاست. در اينجا جمهوري اسلامي ايران صرفا وظيفه دارد مکررا به آمريکا و عربستان  در خصوص عواقب و تبعات اين بازي خونين در سوريه هشدار دهد و به آنها تفهيم کند که هر اندازه در پايان دادن به اين بازي تعلل کنند، بيشتر در باتلاق سوريه فرو خواهند رفت.

کد N1012569

وبگردی