آفتاب

جانشین فرمانده کل سپاه توضیح داد: چرا تعداد شهدای ایرانی مدافع حرم در سوریه افزایش یافت؟

جانشین فرمانده کل سپاه توضیح داد: چرا تعداد شهدای ایرانی مدافع حرم در سوریه افزایش یافت؟

ابعاد متفاوت حضور ایران در جنگ با تروریسم منطقه، موضوع سخنان سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در برنامه گفتگوی ویژه خبری دیشب بود.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران در برنامه دیشب گفتگوی ویژه خبری، راهبردهای ایران در منطقه به خصوص در جنگ با تروریستهای تکفیری را تشریح کرد.
علی کربلایی حسینی مجری جدیدالورود شبکه ۲ در ابتدای این گفتگو از نقش ایران در جنگ با تروریسم منطقه مقدمه ای را بیان کرد و بلافاصله به طرح سئوالات پرداخت.
آنچه می خوانید مشروح پاسخهای سردار سلامی به سئوالات مجری گفتگوی ویژه خبری است.

در شرایط فعلی، سوریه در چه شرایطی قرار دارد؟
۴ سال است سوریه در نقطه تمرکز تلاش استراتژیک ائتلاف جهانی یعنی آمریکاییها، بخشی از اروپا و تعدادی از کشورهای منطقه مشخصا عربستان سعودی و رژیم اشغالگر قدس قرار دارد. این ائتلاف جنبه سیاسی، اقتصادی، تسلیحاتی، اعتقادی، مالی و نیروی انسانی دارد. اینها دست به دست هم داده اند تا در کانون مقاومت اسلامی در مقابل رژیم صهیونیستی نقشه مخربی را پیاده کنند.
ایده اولیه آمریکایی ها این بود در رمضان ۴ سال پیش نظام سیاسی سوریه را ساقط و پس از آن به سمت لبنان بروند و بعد از تحقق اهدافشان این حرکت را به عراق و سایر نقاط ادامه دهند. امروز پس از یک جدال تاریخی برای جهان اسلام دیده می شود که هیچ یک از اهداف این ائتلاف ویرانگر محقق نشده است. امروز نظام سوریه به عنوان یک نظام مستقر که انزوای سیاسی را تجربه نمی کند، موجودیت دارد. آنها قصد به هم ریختن تعادل نظام سیاسی سوریه و تحریم اقتصادی فشرده داشتند و حتی می خواستند آسمان را به روی نظام سوریه ببندند و با انجام حملات نظامی مستقیم، بی تعادلی دفاعی به وجود بیاورند و با آواره کردن ملت سوریه، ضربات نهایی را برای فروپاشی و توسعه جنگهای وسیع داخلی را با ارسال نیروی انسانی جاهل و انگیزه های انحرافی از اسلام اصیل، حمایت و آموزش این تروریستها و بازگشایی مرزها و گسیل هزاران نیروی جنگجو بزنند. آنها می خواستند اینطور یک جنگ تمام عیار داخلی را به نظام سیاسی سوریه تحمیل کنند. همه این اتفاقات در منظومه سیاسی آمریکایی ها صورت گرفت ولی نتایج با وجود همه سرمایه گذاریها و تلاشهای آنها، تناسبی نداشت. امروز می بینید نظام سوریه در حال بازیابی موقعیت سیاسی خود است.

 

درباره راهبرد جبهه استکبار در مقابل جبهه مقاومت توضیح دهید؟
راهبرد آمریکایی در سوریه پاتکی به انقلابهای ناشی از بیداری اسلامی بود. آنها حس کردند در تونس، لیبی، یمن، بحرین و دیگر کشورها با تشییع جنازه سیاسی خود روبرو هستند و موقعیتهای ژئوپلتیک خود را از دست می دهند و موازنه قدرت به نفع مسلمانان در حال تغییر است و با واقعیتی به نام جهان اسلام روبرو شده اند، لذا آمدند در قلب مقاومت اسلامی که پاشنه تحولات بعدی تلقی می شد، این نقشه جامع سیاسی را کلید زدند. سوریه به عنوان منطقه تقابل نظام سلطه با انقلاب اسلامی قلمداد می شود. یک جبهه عملیاتی که بازتاب دهنده تلاقی و برخورد راهبردهای نظام سلطه از یک سو و جبهه انقلاب اسلامی و مقاومت از سوی دیگر شکل گرفت.
در سوریه درگیری بین قدرتهای نظامی نیست، درگیری بین دو جبهه است. این صحنه سیال است و می تواند تغییر کند. اگر آنها پله اول حرکت خود را درست بگذارند. آمریکایی ها یک حرکت پله کانی را طراحی کردند تا بتوانند نقطه به نقطه کار کنند. آنها تمرکز استراتژیک را روی سوریه گذاشتند و اگر موفق می شدند این کار را در لبنان، عراق و ایران دنبال می کردند و جهان اسلام را دچار مشکل می کردند.

 

درباره اظهارات اخیر سید حسن نصرالله بگویید. چرا او می گوید منطقه به سمت پیچیدگی های بیشتری می رود؟
با گذشت زمان، بازیگران بزرگ و کوچک به درگیریهای جدیدی می پردازند. عربستان در یمن درگیر است. این درگیری و تهاجم کور و بی منطق و نفرت انگیز دولت عربستان علیه ملت یمن، بخشی از جغرافیای گسترده نبرد استکبار با انقلاب اسلامی است.


در آینده ممکن است چه پیچیدگی در شرایط یمن داشته باشیم؟
عربستانی ها در مقابل یک جنگ فرسایشی بی نتیجه که دارای منطق نیست، مواجهند و با فرسایش قدرت روبرو می شوند. این فرسایش، آنها را تمرکز جبهه های دیگر از جمله حمایت تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه، فتنه گری در لبنان و دستکاری های امنیتی در کشورهای دیگر دست برمی دارند. اینها با افول قدرت اقتصادی، روانی و نظامی روبرو می شود.


درباره سوریه حضور مستشاری ما چه شکلی دارد؟
از ابتدای تحول سوریه برداشت و ادراک ما این بود که همه ملتهای جهان اسلام سرنشینان یک کشتی هستند. جغرافیای جهان اسلام از نظر سیاسی، امنیتی به هم پیوسته است. اما دشمنان می خواهند این جغرافیا را تکه تکه کنند. همانطور که در سال ۱۹۱۶ جهان اسلام با شمشیر استعمار انگلیس تکه تکه شد، می خواهند این کار را ادامه دهند. ما در سوریه، استحکام سیاسی، روانی، اقتصادی و نظامی نظام سوریه که خط مقدم مبارزه با استراتژی آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان آنهاست را تضمین می کنیم.


حضور مستشاری یعنی چگونه در سوریه حضور داریم؟
حضور ما در سوریه از نظر عملیاتی در ۴ سطح صورت می گیرد، اول در سطح راهبردی، از نظام سیاسی و دفاعی سوریه حمایت می کنیم و تجربیات جنگی خود را به عنوان مستشار به فرماندهان عالی ارتش سوریه منتقل می کنیم تا آنها تجربیات نظامی و دفاعی ما را در صحنه جنگ خود وارد می کنند. ما نوسازی و بازسازی ارتش سوریه را دنبال می کنیم. این ارتش ۴ سال است در حال جنگ است و نیاز به تجدیدساختار دارد. ارتش سوریه از نظر سازماندهی، آموزش، ساختار، طراحی و نیروی انسانی نیاز به نوسازی و بازسازی دارد. از سوی دیگر این ارتش نیاز به بسیج مردمی دارد و با توجه به تجربیات خود در بسیح مردم، این ساختار را در نظام سوریه اجرا کردیم. این ارتش سوریه در کنار نیرویهای نظامی خود، دارای نیروی مردمی وسیعی است که بر اساس راهبردهای مستشاری ما بنیان گذاری شده.
در سطح عملیاتی نیز به فرماندهان لشکرها و تیپ ها مشاوره می دهیم. یعنی سطوح میانی یک جنگ را مدیریت می کنیم. این سطح هم در توزیع آمادها، هم در یافتن طرحهای لجستیکی برای پشتیبانی یگان های عملیاتی دنبال می کنیم. در سطح آموزش فرماندهان سطوح میانی که بسیار موثر است نیز فعال هستیم و این مستشاری سطح عملیاتی است. یک سری از فرماندهان ما آنجا هستند و به طراحیها، راهبردهای عملیاتی برای غلبه به دشمن کمک می کنند. یک سطح نیز سطح تاکتیکی است که به فیزیک رزم منتهی می شود و فرماندهان گردانهای آنها از مشاوره بچه های ما بی نصیب نیستند. سطح بعدی نیز سطح فنی است که آمادگی تجهیزات را در برمی گیرد و حتی سطوح امداد و نجات را هم دنبال می کنیم. این سطوح مستشاری به دلیل درخواستهای رسمی از سوی دولت سوریه انجام می شود.

 

الان چه اتفاقی افتاده که آمار شهدای مدافع حرم ما در سوریه زیاد شده؟
چند موضوع در این بحث موثر است. ما برای سوریه یک ارزش استراتژیک فوق العاده قائلیم. امنیت بخشهای مهمی از جهان اسلام، سوریه و امنیت ملی ما به هم گره خورده. حضور ما یک جنبه اعتقادی نیرومندی دارد ولی فراتر از جنبه اعتقادی، سوریه برای ما جنبه راهبردی مهمی دارد. ما مجبوریم وقتی می بینیم نظام سوریه در خط مقدم تروریسم تکفیری که محصول سیاستهای آمریکاست می جنگند نباید او را تنها بگذاریم، وگرنه مجبوریم در نقاط دیگر با تروریستها درگیر شویم که برای ما و جهان اسلام ضرر دارد. امروز می بینیم ملت آواره مسلمان سوریه چقدر در اردوگاه های اروپایی ذلیل شده اند. این انگیزه های قدرتمند برای حمایت سیاسی، معنوی و مستشاری برای حمایت از نظام سوریه است. شهدای حرم زیاد شده اند چون از چند ماه پیش نظام سوریه به کمک ما بازسازی و نوسازی ارتش را در دستور کار قرار دارد و سطوح مستشاری را برای عملیات بزرگ، توسعه بخشید و درخواست کمک عمیقتر از ما کرد و به صورت طبیعی نیازمند توسعه آموزشها بود. همچنین نیروهای مردمی جدید که جذب می شدند نیازمند آموزش بودند. ارتش سوریه که درگیر میدان است نمی تواند خدمات آموزشی قوی را به نیروهای تازه نفس ارائه دهد. فرماندهانش نیز نیاز به کمک فکری دارند. لذا سطح حضور ما در سوریه از لحاظ کمیت و کیفیت افزایش یافت. دوستان ما برای ارائه خدمات مستشاری باید از صحنه ها بازدید کنند. نمی شود از اتاق دربسته کمک فکری دارد. فرهنگ ما این است که همیشه تا میدان را از نزدیک نبینیم قضاوتهایمان واقعی نیست. این تجربه ما از دفاع مقدس است. برادران ما برای اینکه کمکهایشان عینیت یابد مجبور هستند در صحنه ها حضور یابند یا الزامات تاکتیکی برای آموزش را خوب ببینند و تجربیات ما از دفاع مقدس را با واقعیتهای جبهه جدید تطبیق دهند، لذا مجبور می شویم این واقعیت ها را در میدان به درستی فراگیریم و بتوانیم آن را به ارتش سوریه انتقال دهیم. این صحنه نبرد مانند دانشگاه است. عین دفاع مقدس است که در حین نبرد فرمول مبارزه و مقاومت را می آموختیم. الان نیز اینطور است. صحنه در سطح گسترده ای فعال است. لذا می بینیم با وجودی تعداد شهدا زیاد نیست ولی نسبت به گذشته بیشتر است.

 

ویژگی مستشاران ما چیست؟
اولا برادران صاحب نبوغی هستند. بچه های کهنه کار که در دوران دفاع مقدس بودند هستند. نکته مهمشان نفوذ در قلبها و تسخیر دلهاست.

 

با توجه به ماموریتهای مستشاری و توافقات با دولت سوریه، در جبهه حلب چه خبر است؟
از مدتها قبل که ارتش سوریه در مرحله تجدید ساختار بود و توانست ارتش جدیدی بسازد که از درون یک جنگ فرسایشی درآمده بود و توانست خود را نوسازی کند. نیرویهای مردمی و شیعیان عراق، افغانستان، پاکستان و لبنان به کمک آنها شتافتند و در کنار این موضوع نیروی زمینی ارتش سوریه به کمک نیروی هوایی شان آماده می شدند و حتی توانسته بودند توازن میدانی را به نفع خود تغییر دهند و با توقف دادن تروریستها و پیروزیهای عملیاتی و تاکتیکی، زمینه پیروزی راهبردی را فراهم کنند. در این اثنا نیروی هوایی ارتش روسیه نیز وارد میدان شد و در کنار عملیات زمینی ارتش سوریه که در شمال بود، اقدام کرد. عملیاتهای هوایی به تنهایی علیه نیروهای مسلح که دارای ساختار کلاسیک معین هستند، وقتی تاثیر می گذارد که با عملیات زمینی همراه باشد. این هم افزایی و سینرژی ایجاد می کند. قدرت هوایی تاثیرات خود را دارد. عملیات وسیع ارتش سوریه در کنار عملیات نیروی هوایی ارتش روسیه در جبهه شمالی موجب تحولات تاکتنیکی شده که در روزهای آینده این عملیاتها تبدیل به نتیجه راهبردی می شود. همانطور که تا امروز توانسته موازنه میدانی را به نفع ارتش سوریه برگرداند. محور اساسی تحولات میدانی، ارتش سوریه است که جنگ را به شایستگی اداره می کند و نفس جدیدی از نیروهای مردمی سوریه در آن دمیده شده است.


ولی بر خلاف روزهای اول حضور نیروی هوای روسیه انگار کم فروغ شده؟
علتش این است که یک زمانی بدون حضور ارتش سوریه عملیات داشتند و به صورت طبیعی آنها در تیترهای خبری بیشتر دیده می شدند ولی وقتی نیروی زمینی ارتش سوریه در جنوب و جاهایی که نیروهای هوایی روسیه حضور ندارد به شدت قدرتمند عمل می کنند این اخبار کمتر شنیده می شود. یک دگردیسی ساختاری، جوان شدن و تازه نفس شدن برای ارتش سوریه در کنار حضور نیروهای مردمی اتفاق افتاد و انگیزه قدرتمندی به وجود آمد و آنها روی زمین حرکت کردند. تحولات در روی زمین توسط ارتش سوریه اتفاق می افتد و عملیات هوایی روسیه تحت تاثیر این عملیات ها قرار می گیرد.


چرا روسیه قبلا در این صحنه حضور نداشت و اخیرا ورود پیدا کرده؟
روسها بر اساس ادراک جدید خود از صحنه وارد سوریه شدند. تحلیلهای سنتی وجود داشت که می گوید سوریه جزء تعلقات استراتژیک نظام روسیه است و در چهارچوب پیمانهای امنیتی قدیمی این مسایل را می دید و بحثهایی مانند این قبلا وجود داشت. ولی روسیه وارد صحنه عملیاتی سوریه به صورت مستقیم نمی شد. اینها بر اساس اهداف و منافع و علایق خود و بر اساس دعوت نظام روسیه وارد صحنه عملیاتی سوریه شدند. روسها احساس می کنند از دو مسیر افغانستان و آسیای میانه و همچنین از طریق قفقاز و ترکیه و سوریه، مرزهای روسیه توسط تروریستهای تکفیری که پیاده نظام آمریکا در روی زمین و منصوب به آمریکا هستند که جریان سیالی را شکل می دهند ممکن است تهدید شود. روسها می گویند ۲۰ درصد فرماندهان داعش از آسیای میانه و قفقاز و چچن آمده اند و این مناطق ۷ هزار جنگجو در سوریه دارند. آنها می گویند اگر امروز نظام سوریه را تقویت نکنیم فردا با این افراد در مرزهای خود درگیر خواهیم شد. این برداشت جدید عامل ورود روسیه در میدان سوریه است. برخی می گویند دیگران باعث حضور روسیه در سوریه شدند که ماقبول نداریم.

 

تبادل اطلاعاتی میدانی ما با روسیه چطور است؟
محور عملیاتی در سوریه، ارتش سوریه است. وقتی دو ارتش عملیات مشترک در یک گستره جغرافیایی مشترک، علیه یک دشمن را دارند، لذا باید جبهه زمینی با صحنه هوایی هماهنگ شود. این صحنه در سوریه است و به شکلی است که عملیات سوری ها در زمین با عملیات روسها در هوا در بخشهایی که عملیات پشتیبانی می شود، هماهنگ می شود. این یک الزام فنی است و یک عملیاتی است. این به صورت طبیعی اتفاق می افتد.

 

درباره ما در عراق نیز اندازه سوریه فعالیم؟
عراق نیز درست در همان نقشه و راهبردی که سوریه قرار گرفته، قرار دارد. اینها پله های به هم پیوسته یک مسیر هستند. به اندازه حساسیت در سوریه، به عراق هم حساسیم. تحولات عراق طبیعی است باید به سمت مهار بیشتر و عقب نشینی تکفیری ها پیش برود. باید صحنه دعملیاتی عراق از وجود تروریستها پاکسازی شود. باید استراتژیهای ورود به این جنگها زمانبر است.


چقدر زمان می خواهد؟
نمی شود پیش بینی کرد. صحنه عملیاتی افت و خیز دارد. یک جنگ دارای پیچیدگی های خاص به جهت تلاقی استراتژی بازیگران متعدد صحنه هستند. عراق و سوریه نقطه برخورد همه راهبردهای قدرتهاست. عوامل بومی و غیربومی دخیلند. وقتی این بازیها در هم تنیده می شود پیش بینی زمان برای تحولات مشکل است. مهم، روند تحولات است. این روند در ابتدا جوشش و سیالیت و انتشار تروریستهای تکفیری بود که ناشی از حمایتهای قدرتهای بزرگ بود. بعد اینها مهار شدند. اولین حلقه راهبردی مبارزه، مهار اینها بود. بعد عقب راندن اینها بود. امروز معکوس شدن تهاجم علیه اینها را می بینید. هر چند پیروزیهای اخیر را نمی توان بزرگ تلقی کرد ولی همین که روند تهاجم در دست ارتش و نیروهای مردمی عراق است نشان می دهد روند مثبت است. امروز ارتش سوریه و نیروهای وابسته به آن، ابتکار عمل را در دست دارند و تهاجم می کنند و نشان دهنده روند مثبت به نفع جبهه مقاومت است.


توانمندیهای سپاه در برابر تهدیدها چیست؟
بارها درباره توانمندهای سپاه توضیح دادم. بعد از خاتمه جنگ، ما فرض اساسی و راهبردی توسعه قدرت دفاعی و تهاجمی مان بر اساس جنگ با ائلافی از قدرتهای جهانی و منطقه ای با تکیه بر تجربیات جنگهای عراق و نقاط دیگر بود. ما همواره با این واقعیت زندگی کردیم که باید یک تضمین عمیق و اطمینان بخش در قدرت دفاعی و بازدارنده ما مقابل دشمنان جهانی ما وجود داشته باشد. نمی توان با شعار و احساس در مقابل قدرتها ایستاد. باید این احساس و آرمان به واقعیتهای زنده تبدیل شود. این حقایق و واقعیتها اکنون درخشش یافته. امروزه می بینید موشکهای ۲ هزار کیلومتر با دقت خطای صفر و قدرت هدایت شونده، در اختیار داریم و می توانیم هر پایگاه را در شعاع ۲هزار کیلومتری با دقت صددرصد و خطای صفر مورد هدف قرار دهیم. شما وقتی قدیمی ترین انبار تسلیحاتی موشکهای ما را می بینید و هنوز مانده انبارهای مدرن با سطح مقطع عظیم را ببینید متوجه این موضوع می شوید. اینها ریشه های قدرت ما نیستند. ریشه قدرت ما شجاعت رهبر انقلاب اسلامی و هدایت ایشان است و شخصیت قوی، شجاعت، ایمان و باورهای او در شخصیت ملت ایران تکثیر شده که می تواند در هر جنگی، میدان را مدیریت کند و این واقعیت توسط جهان به رسمیت شناخته شده. ما قطعنامه ها را مطالعه نمی کنیم. وظیفه ما افزایش قدرت دفاعی است. هیچ کس نمی تواند برای ایران دیکته بگوید. ملت ایران نویسنده انشای اقتدار، قدرت، ازادی و استقلال است.


49231

کد N1004968

وبگردی