آفتاب

بیادی:جوانمردی ناطق نوری زبانزداست/باند پایداری یک جریان انحرافی است که به احمدی نژاد هم وفادارنماند

بیادی:جوانمردی ناطق نوری زبانزداست/باند پایداری یک جریان انحرافی است که به احمدی نژاد هم وفادارنماند

دبیرکل جمعیت آبادگران ایران اسلامی می گوید: با روی کار آمدن دولت نهم بیش از ٥٠ درصد کسانی که با رئیس جمهور شدن محمود احمدی نژاد مخالف بودند، پست گرفتند.

عبد الله احمدي:  حسن بیادی،چهره سیاسی اصولگرا و دبیرکل جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی است. وی پیش از این نایب رئیس دوره دوم و سوم شورای شهر تهران بود. بیادی که در دورهٔ اول کاندیداتوری محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ از وی حمایت کرد و جزء 5 نفر اول حلقه احمدی نژاد بوده است، بعد از به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد همان روزهاي اول قبل از شروع بكار رسمي دولت سیاست‌های او را مغایر با اهداف از پيش تعيين شده دانست و به انتقاد از وی پرداخت. وی همچنین در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ با چرخشی آشکار قاطعانه از دكتر محسن رضایی حمايت کرد . بیادی که مهمان خبرآنلاین بود، درباره نامزد شدن محسن رضایی در انتخابات 88 می گوید: رضایی با برنامه ترین نامزد انتخابات بود که اسیر سياست هاي موازنه منفي و همچنين دو قطبی شدن انتخابات شد.

 با این فعال سیاسی درباره انتخابات مجلس دهم، وحدت اصولگرایان، چگونگی انتخاب احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران، انتخابات ریاست جمهوری 92، بازگشت محسن رضایی به سپاه پاسداران و... هم کلام شدیم.
مشروح گفت و گو با وی روز گذشته در ساعات ابتدایی صبح منتشر شد اما از آنجا که بیادی درخواست کرد اصلاحاتی در متن صحبت هایش داشته باشد، بعد از دقایقی کوتاه این مصاحبه از روی خروجی خبرآنلاین حذف شد. اگرچه خبرآنلاین به رسم رعایت اخلاق و احترام به مهمان کافه خبر چنین کرد اما یکی دو رسانه بی اخلاق، این اقدام را به منزله حذف این گفت و گو قلمداد کردند. بیادی که در جریان این بی اخلاقی قرار گرفت به خبرآنلاین گفت که قصد داشته اصلاحاتی در راستای همگرایی و وحدت بیشتر در متن پاسخ هایش داشته باشد اما بار دیگر به دام بد اخلاقی های وحدت شکن افتاد.

بیادی که در این گفت و گو انتقاداتی را درباره جبهه پایداری عنوان کرده بود، در متن اصلاحی مرز میان آنها و احمدی نژاد را با افزودن جملات و یا تغییر کلماتی پررنگ تر کرده است. او همچنین سوالاتی درباره مشایی را از متن مصاحبه خارج کرده بود. عمده اصلاحات وی در حد ویرایش برخی جملات بوده و در محتوای متن در همین حد اصلاحاتی اعمال کرده است.


 مشروح این گفت و گو به شرح زیر است.

یکی از مهم ترین جریانات تشکیل دهنده و حامی محمود احمدی نژاد ، ائتلاف آبادگران ايران اسلامي بود، این گروه چگونه تشکیل شد و دلیل حمایت از احمدی نژاد چه بود؟

سال 81 و سال های قبل از آن سال های بسيار حساس وپرمخاطره ای بودند و اتفاقاتی که افتاده بود، نظام سیاسی کشور را به هم ریخته و آشفتگی سیاسی بوجود آورده بود که در این میان، شورای شهر تهران در دوره اول نیز علی رغم اینکه کارهای بسیار ارزنده ای را انجام داده بود، در سال های پایانی به دلیل کج سلیقگی هاي و منافع شخصي و سیاسی و باندي منحل شده بود. بنابراین نوعی دلسردی میان مردم ایجاد شده بود و در آن زمان ما گروهی متشکل از اصولگراهای معتدل دور هم جمع شدیم و گروهی را با نام ائتلاف آبادگران ایران اسلامی راه اندازی کردیم، البته حزب رسمی نبود، چراکه هرکدام از دوستان از طریق گروههای مختلف معرفی شده بودند. هسته اولیه تشکیل دهنده این ائتلاف همان کسانی بودند که بعدها اعضای شورای شهر دوم شدند. البته افرادی هم بودند که به ما منصفانه و با جديت کمک می کردند تا این گروه شکل بگیرد که آقای احمدی نژاد یکی از این افراد و در ديگر استانها هم بسيار فعال بود. البته افراد دیگر همچون آقایان نبی زاده، محمد نژاد، عبدالقادری، فدایی، باهنر، جهرمی و کوهکن نیز بودند كه صادقانه كمك مي كردند.

هنوز انتخابات شروع نشده بود که ما شروع به سیاست گذاری و مطالعه کردیم و دو نوع مطالعه داشتیم. یکی اینکه ما باید چه کارهایی را انجام بدهیم برای پیروزی در انتخابات و دوم اینکه اگر پیروز شدیم، خواسته های مردم چیست و چگونه ما می توانیم، شهر را در مدت کوتاه متحول کنیم. این مطالعات انجام شد، مهم‌ترین ویژگی ائتلاف ما این بود که هم کم هزینه بود و هم از افرادی استفاده می کردیم که خالصانه و بدون چشم داشت کمک می کردند. در حالی که یکی از کاندیداها، فقط شخصاً 150 میلیون تومان هزینه کرده بود اما مجموع هزینه انتخاباتی 15 نفر ما به 100 میلیون تومان هم نمی رسید. در آن انتخابات 14 نفر از 15 نفر انتخاب شدند و آن یک نفر هم که به صورت مستقل رأى آورده بود، آقای خادم بودند که از همان روز اول با ما همراه شد و هیچ افتراقی بین ما وجود نداشت.

جا دارد از نحوه برگزاری و مسئولان برگزار کننده انتخابات آن زمان تشکر کنیم که واقعا علی رغم اینکه متعلق به یک جناح سیاسی تند دیگری بودند، همکاری زیادی را بدون در نظر گرفتن مسائل سیاسی انجام دادند و هیچ گونه دخل و تصرفی در آراء نکردند.دلیلش هم این بود که آقای تاج زاده در انتخابات شورا نفر شانزدهم شد و دوستانش گفتند که تقلب شده است اما من بلافاصله مصاحبه کردم و گفتم که به نظر من سالم ترین انتخاباتی که در این چند دوره برگزار شد همین انتخابات است چراکه اگر کسی می خواهد، هزینه تقلب را پرداخت کند چرا هم حزبی خودش را شانزدهم می کند در حالی که می تواند او را به دوازدهم و يا مثلاً به رتبه پنجم برساند و وارد فهرست منتخبین کند.

پس از پیروزی در انتخابات ، اولین کاری که ما باید انجام می دادیم ، انتخاب شهردار بود و جالب است که روز های اول به هیچ وجه آقای احمدی نژاد مطرح نبود و اتفاقا همین کسانی که الان دوستان آقای احمدی نژاد شده اند، آن روز، نظرشان افرادی غیر از آقای احمدی نژاد بود و روی خواسته خود اصرار هم داشتند که احمدی نژاد انتخاب نشود و هر کدام کاندیداهای دیگری را معرفی کردند که ابتدا تعداد نامزدهای شهرداری به 60 نفر می رسید.

افراد مطرح برای شهرداری به جز احمدی نژاد چه کسانی بودند؟

آقایان احمد توکلی، اکبرترکان، سعیدی کیا، علی محمد نوریان ، محمد غرضي ، دانش جعفري ، محمد نژاد ، محمدباقر قالیباف و...

یعنی آقای قالیباف در آن زمان هم مطرح بود؟

بله؛ وی یکی از گزینه ها بود که البته در همان دور اول حذف شد. از 60 نفر در گزینش های مختلف 10 نفر به مرحله دوم انتخاب رسیدند که همه از برنامه های خود دفاع کردند اما نوعا تفکرات شان شورایی نبود و دیدشان نسبت به مدیریت شهری ، هیئت مدیره ای و از جنس شركت بود. ازمیان آن 10 نفر در نهایت 4 نفر انتخاب شدند که عبارت بودند از آقایان نوریان ، احمدی نژاد، سعیدی کیا و دانش جعفری که از این جمع نیز آقایان احمدی نژاد و دکتر نوریان بیشترین رای را کسب کردند .

دکترنوریان که رئیس سازمان هواشناسی بود با اینکه از ابتدا شانس بیشتری برای شهردار شدن نسبت به گزینه های دیگر داشت، گفت من فقط خواستم بیایم برنامه های خودم را ارائه دهم تا شهرداری که انتخاب می شود، این برنامه ها را پیاده کند و انصراف داد و دلیل انصرافش را اینگونه بیان کرد که من قرار است در سازمان جهانی هواشناسی معاون اول شوم و چون در سازمان هاي بين المللي از جمهوري اسلامي کسی نیست که در اين سطح مسئولیتی داشته باشد، و همچنين به دلیل اینکه برای رسیدن به این جایگاه 20 سال زحمت کشیده ام، انصراف می دهم.

البته ایشان کار بزرگی انجام داد. چون اگر شهردار تهران می شد شاید بسیار معروف تر می شد ولی به خاطر منافع ملی از این منصب صرف نظر کرد و اتفاقا در آن سازمان بین المللی رای آورد و معاون اول سازمان جهانی شد و جالب اینجاست که وقتی دولت احمدی نژاد سر کار آمد ، ایشان را از مسئولیتی که در ایران داشت، برکنار کردند یعنی در حالیکه ایشان در حق آقای احمدی نژاد ایثار کرد اما آن ها به او کم لطفی نمودند و چون قرار بود رئیس سازمان جهانی هواشناسی شود به جای اینکه ایشان را کمک کنند، ایشان را برکنار کردند که نتواند در آن سازمان مسئولیت بگیرد.

برويم سر اصل مطلب بعد از انصراف دکتر نوریان، آقای احمدی نژاد برای شهرداری تهران انتخاب شد که البته با انتخاب وی، ما با مقاومت بسیاری از سوی دولت وقت و به ویژه وزارت کشور مواجه شدیم و آن ها در نهایت ، به دلیل ایستادگی اعضای شورای شهر، مجبور شدند احمدی نژاد را تائید کنند.

دلیل مخالفت شان چه بود؟

 تخلفاتی را ذکر می کردند که برای آن ها هیچ مدرکی ارائه نمی شد و ما هم اعتقاد داشتیم که اگر می گویید ایشان در دوره فرمانداری و استانداری تخلف داشته باید در 10 سال گذشته با وی برخوردی صورت می گرفت.اگر خلاف بیّن است ، شما حق گذشت نداشتید و اگر گذشت کردید پس ایشان دیگر تخلفی ندارد. ما هم استدلال مان این بود . چراکه تخلفاتی که بیان می کردند مطمئنا نیاز به محاکمه و حکم قاضی داشت. مطالبی که گفته می شد، عمیق بود که یا راست بود یا دروغ که اگر دروغ بود ارزشی نداشت اما اگر راست بود، نیاز به محاکمه در دادگاه داشت نه نظرات شخصی، حزبی و گروهی.

علی رغم این فشارها، بالاخره حکم آقای احمدی نژاد از سوی وزیر کشور وقت آقای موسوی لاری تنفیذ شد ، البته بعدها ایشان خیلی با ما همکاری کرد.

با استقرار شهردار، برنامه هایی که از قبل داشتیم شروع کردیم. اولین کاری که کردیم ملاقات های عمومی بود که از طریق شورای شهر طراحی شده بود. ملاقات های عمومی با مردم داشتیم. بسیاری از معضلات شهر تهران را از طریق گفت وگوی چهره به چهره با مردم شناسایی کردیم. همچنین خود احمدی نژاد هم این کار را پیش گرفت و این کار بسیار موفقی بود که ما در عرض 6 ماه توانستیم تفكر و رویکرد مردم را نسبت به مدیریت شهری عوض کنیم.

با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری 84 ، یکی از کاندیداهای مطرح آقای احمدی نژاد بود، اگرچه بسیاری از سیاسیون می گفتند که ایشان رای نمی آورد و حتی تهدید کردند که ایشان در انتخابات شرکت نکند ولی ما از آن تهدید متوجه شدیم که ایشان رای دارد. یکی از تیزبینی هايي که ما داشتیم همین مسئله بود. از این تهدیدی که می شد متوجه شدیم که نظرسنجی هایی را که ارائه می دهند بیشتر از اینکه نظرسنجی باشد، نظرسازی است.

ما خودمان بصورت نا محسوس و بطور ميداني نظرسنجی داشتیم که خیلی قوی بود و درآن آمارها آقای احمدی نژاد هر روز آرايشان افزایش پیدا می کرد و همین مسئله دوستان را نگران کرده بود. یعنی آقای احمدی نژاد درنظرسنجی های واقعی ابتدایی، چهارم بود اما 4 ماه مانده بود به زمان انتخابات به رده سوم رسید. البته پشت سر این افزایش رتبه ها کارهای زیادی بود که ما ودوستان انجام ميدادیم و در استان ها اقدامات بسیاری انجام می شد.

عليرغم اينكه قبل از پيروزي ، دوستان ما در شهرستان ها زحمات بسياري را متحمل شدند ولي متاسفانه با انتخاب شدن آقاي احمدى نژاد بسیاری از آن ها مورد بی مهری قرار گرفتند و حتی از شغل هایی هم که قبل از انتخابات داشتند، برداشته شدند اما بر عكس بهره مادی و معنوی آن را افراد دیگری بردند كه مخالف انتخاب ايشان بودند در حالي که زمان آقای احمدی نژاد بطور طبيعي دوستان متعهد و متخصص شان باید تعالی پیدا می کردند.

چرا شما وارد کابینه احمدی نژاد نشدید؟

البته ایشان به ما خیلی لطف کرد، ما چون در شورا بودیم و شورا به عنوان پایگاهی اثرگذار شده بود که نیاز به حفظ و حراست داشت، تصمیم گرفتیم که هیچ کدام در دولت شرکت نکنیم و قبول نکردیم که از شورا خارج شویم.اگرچه طبق نص صريح قانون شورا شغل نبود و طبق قانون اعضاء باید 70 ساعت درماه در شوراى تهران حضور پیدا مي كردند و زمان باقی مانده را سر کار خودشان باشند. دو سه نفر از اعضای شورا رفتند اما آنها هم بعداز چند ماه برگشتند و دليل اين بود که مجلس هفتم قانون جدیدی گذاشت که البته به نظر من نوعی لجبازی با دولت بود و باعث شد دوستانی که از شورای رفته بودند، برگردند.

البته بنده هم زمانی که آقای احمدی نژاد هنوز از سوی مقام معظم رهبری تنفیذ نشده بود، درجلسه اي با حضور چند تن از دوستان نزديك و مشترك، جدایی ام را از ایشان اعلام کردم و دلیلش هم همان بود که بالای 70 درصد کسانی که همکار ایشان شدند با ایشان مخالف بودند و به نظر من تمام نواقصی هم که در دولت ایشان به وجود آمد همین افراد به وجود آوردند وعامل اصلی آن اتفاقات بودند.

چون جمع دوستان ما برای بعداز انتخاب آقای احمدی نژاد برنامه داشتیم اما آن ها آمدند همه برنامه های ما را به هم زدند ، چون در اصل، مخالف احمدی نژاد بودند و به نظر من بعضی از آن ها با ماموریت قبلی آمده بودند و وابستگی بعضی از آن ها به سازمان های غیر رسمی قدرت و ثروت بسیار قوی بود.

سال 84 اعلام کردید که از احمدی نژاد جدا شدید؟ دلیلش چه بود؟

قبلاً توضيح دادم كه جدایی ما خصمانه نبود، ما در تفکر و روش اداره كشور باهم اختلاف داشتيم.

بحث اینجاست شما که سال 84 از احمدی نژاد حمایت کردید، با توجه به عملکرد دولت های نهم و دهم الان حاضر هستید که عذرخواهی کنید؟ و مسئولیت این حمایت را برعهده بگیرید؟

نه؛ چون احزاب در کشور ما هیچ نقشی ندارند، هرکس می گوید احزاب نقش دارند، دروغ گفته است. برای اینکه ما جامعه اجرایی کشورمان حزبی نیست، باندی است. عملکرد یک باندی می بینید مثبت می شود یک باندی منفی. چه دلیلی دارد که هر رئیس جمهوری که می آید با "به به" می آید وقتی بر می گردد دیگر به به پشت سر او نیست و چيز ديگری می گویند يعني خوش استقبال و بد بدرقه. بنابراین این سئوال پیش می آید که چرا ما نسبت به مسئولین مان خوش استقبال و بد بدرقه ایم؟ دلیلش این است که ساختار درست نیست. ساختار ما حزبی نیست و احزاب جایگاه خودشان را ندارند. کارکرد ندارند، دولت ها و پارلمان های ما حزبی نیستند و بیشتر باندی اند و باندی اداره می شوند. چون اختیار کسی که رای می آورد با حزب نیست و قانونا هم کسی نمی تواند حزبی را بازخواست کند وبه درد ديگر نمی خورند. براى مثال الان رئیس جمهور یا رئیس مجلس حاضرند بگویند عضو کدام حزب اند؟

پس دلیل عدم حضور تان در کابینه وی حضور در شورا نبود و همین که دیدید 70 درصد از مخالفان سر کار آمدند، نخواستید همکاری کنید؟

بله، ما بدون داشتن پست هم می توانستیم کنار رئیس جمهور باشیم. چون ما جزء اتاق فکرش بودیم. من جز 5 نفر اول حلقه نزدیک به احمدی نژاد بودم. اگر چه ایشان هنوز هم به ما لطف دارد و من هم انتقادهایم انتقادهای تخریبی نبوده و سازنده و برادرانه بوده است. چراکه معتقدم هر دولتی که انتخاب شد، دولت جمهوری اسلامی است و باید به او کمک کرد. من از روز اول دولت نهم از ایشان جدا شدم ولی در ملاقات های گوناگونی که بعدا با هم داشتیم باز هم از سر انتقاد و پیشنهاد با ایشان مواجه شدم. یعنی همیشه انتقاد و پیشنهاد را با هم داشتم و اگر انتقاد می کردم حتما برای آن پیشنهاد داشتم.

اما همان کسانی که مخالف ایشان بودند داراي منصب بودند و بعد از برداشته شدن از پست هایی که داشتند،مخالف احمدی نژاد شدند که یک گروه شان رفتند جبهه پایداری را زدند. در حالیکه به نظر من جبهه پایداری، جریان انحرافی بود واین ها انحراف ایجاد کردند و الان هم گروه افراطی هستند و به نظر من این گروه که به نام پایداری معروف اند، به احمدی نژاد هيچ خدمتى نکردند.

ولی اعضای این گروه مدعی اند که ما احمدی نژاد منهای مشایی را قبول داریم، درست است؟

 البته اين حرف ها شوخي است این ها بهانه شان آقای مشایی بود.

ارزیابی تان از فعالیت جبهه موسوم به یکتا چیست؟

نمی دانم. اصلا راجع به آن ها هيچ اطلاعى ندارم.

اثرگذاری نمایندگان منتسب به جبهه پایداری در مجلس نهم کم نبوده است، ارزیابی شما از فعالیت آن ها چيست؟

زمانی که آقای احمدی نژاد برنده شد، بیشترین کسانی که مخالف ایشان بودند، سر کار آمدند. 70 درصد از کسانی که با ریاست جمهوری او مخالف بودند، پست گرفتند و سر کار آمدند و اكثريت افراد عاقل و كارآمد و آنهایی که موافق ایشان بودند، کنار زده شدند. آنهایی که به اسم پایداری آمدند، از روی شانه های دوستان ما و احمدی نژاد بالا رفتند و نماینده مجلس شدند و گرنه این ها در یک مدرسه هم رای نداشتند.

سال 88 رفتید سمت آقای رضایی و جبهه ایستادگی را تشکیل دادید، دلیل حمایت تان از رضایی چه بود؟

به نظر من در سال 88 در میان چهار کاندیدای موجود، با برنامه ترین شخص محسن رضایی بود. من عاقلانه و با اختيار سمت ایشان رفتم. نظر شخصی من این است که آقای رضایی از لحاظ مدیریت، و برنامه هاي استراتژيك و آينده نگري نابغه است. در استفاده از ظرفیت های موجود و تولید ثروت ملی هم ایده پرداز است هم شایستگی های مدیریتی دارد و در مديريت هايى که در اختیار داشته این شیوه را ارائه کرده است. به طور کلی فردی دارای استراتژی است و در بسیاری از استراتژی های کشور سهیم بوده است و تجربه وی به نظر من از نامزدهایی که در عرصه انتخابات حضور داشتند، بیشتر بود. اگر کشور ما ساختار حزبی داشت، آقای رضایی یاا حمدی نژاد یا نامزدهای دیگر متعلق به یک حزب می شدند و مردم به حزب رای می دادند و مطمئنا با ساختار حزبی، حتما رضایی انتخاب می شد اما جریان موازنه منفی ایجاد کردند که امثال آقای رضایی رای نیاورند و انتخابات را دو قطبی کردند و زمانی که دو قطبی شود، حتما این اتفاقات می افتد.

 آقای رضایی تمام عمرش وقف انقلاب بوده و هدفش هم رشد و تعالی نظام است. در سال 88 اگر بخواهیم شرایط آقای رضایی را با یک ضرب المثل توضیح دهیم می توان گفت که آقای رضایی یک اسب زین کرده بود.به نظر من اگر در آن سال آقای رضایی رای می آورد حتما موفق تر بودیم ، هم در صحنه بین المللی هم در داخل کشور؛ چون دیدگاه وی استفاده از افراد جناحی نیست و واقعا دید شایسته سالاری دارد.خیلی از افراد نمی توانند در کنار کسی که ازخودشان بالاتر باشد کار کنند ولی رضایی این خصوصیت را ندارد و برای دانش و تجربه ارزش قائل است.

جبهه ایستادگی چقدر قدرت ظهور و بروز دارد؟ با توجه به انتخاباتی که قبلا هم شاهد بودیم، آیا به وحدت اصولگرایان خوش بینید؟

متاسفانه گروه هایی که متصل به قدرت و ثروت هستند، برد آن ها از جبهه ایستادگی بیشتر است چراکه جبهه ایستادگی اصلا وابستگی به قدرت و ثروت ندارد و به صورت پراکنده در کل کشور موفق بوده است. یعنی نفراتی را داشته که در انتخابات مجلس از آن ها حمایت کرده و آن ها نیز ظرای آورده اند. در مجلس فعلی نزدیک به 30 نفر از کل کشور از لیست جبهه ایستادگی انتخاب شدند.

نظرتان درباره اینکه هیچ گاه ایستادگی در وحدت اصولگرایان بازی داده نشده است، چیست؟

چون ما سعی کرده ایم که باندی نباشیم.

 و ارزیابی تان ازاینکه آن ها سعی کرده اند در این فرایند آقای رضایی را بازی ندهند چگونه است؟

این مسئله می تواند برعکس هم باشد. یعنی شاید آقای رضایی نمی خواسته با آنها بازی کند چراکه وحدت زمینه ها و پارامترهاى خاص خودش را دارد. نمی شود که من حرفم وحدت باشد اما عملم تفرقه انگیز. نکته بعدی این است که چه کسی این نمایندگی را به آن ها داده است که آن ها خود را داعیه دار اصولگرایی بدانند؟ اگرآن ها در جایی برای این کار انتخاب شده اند، بگویند تا ما هم بدانیم.

کاری ندارد که همین الان بگویند جریانات اصولگرایی بیایند ثبت نام کنند حداقل بالای 60-50 گروه می آیند ثبت نام می کنند. اما این افراد چه نمایندگی از این 60 گروه دارند؟ مگر این ها مسئول گزینش هستند؟ اگر راست می گویند یک جلسه بگذارند، انتخابات واقعی بگذارند ببینند که چه کسی برنده می شود. این که من می گویم چه کسی اصولگراست، این باندبازی است. اگر آنها ادعا دارند ما هم ادعا داریم. چون این گروه‌ها بعضی های شان تندرو هستند و وابستگی شان به قدرت و ثروت زیاد است به همین دلیل همیشه پیروز می شوند ولی نتیجه شان منفی است. اگر نتیجه منفی نبود، بگویید مردم به این مجلس نمره بدهند. همه کسانی که می گویند ما از تهران رای آورده ایم، 2 ، 3 درصد بیشتر نتوانستند از جمعیتی که باید رای بدهند رای بگیرند، چراکه محبوبیتی بین مردم ندارند و دلیل عمده اش برای این است که باندی به مجلس رفته اند. همین الان شما بروید از مردم بپرسید نماینده های تهران را اسم ببرید، 5 نفر را به زور نام می برند. این نشان می دهد که آن ها جایگاهی میان مردم ندارند البته اين معضلات گريبان گير جبهه اصلاحات هم هست چون ساختارسازمانى اجرايى كشور معيوب است و كسي هم به فكر ان نيست و موضوعات مهم كشور با مديريت جزيره اي اداره مي شود در صورتي كه مديريت بايد يكپارچه باشد.

 

 

شما عامل اصلی تفرقه در جبهه اصولگرایی را جبهه پایداری می دانید؟ اینکه اصولگرایان حاضر شده اند با پایداری وحدت کنند را خطر می دانید؟

البته منصفانه بگويم در جبهه پایداری افراد با فضیلتی هم حضور دارند اما اسپانسرها و شکل دهنده های این باند کسانی اند که به احمدی نژاد خیانت کردند.

این وحدت برای انتخابات مجلس آتی بین این گروهها شکل می گیرد؟

بله وقتی که وجه اشتراک شان قدرت و ثروت باشد،حتما شکل می گیرد.

امروز هم آن مخالفت ها وجود دارد که جبهه ایستادگی جزء اضلاع اصولگرایی نباشد؟

خبر ندارم. ولی از ما دعوت نکرده اند.

با این اوصاف، شما برای انتخابات مجلس لیست جدا می دهید؟

نمی دانم چون تصمیم را شورای مرکزی ايستادگي می گیرد که هیچ یک از آن ها ارتباطی با باندهای قدرت و ثروت ندارند.

ارزیابی تان از ترکیب مجلس دهم چیست؟

به نظر من هیچ تفاوتی با مجلس نهم نخواهد داشت. مثل همین مجلس فعلی خواهد بود و حتی می شود گفت از این مجلس هم بدتر خواهد شد.

همه می گویند بهتر می شود با توجه به این که دولت تغییر کرده و دولت یازدهم با گفتمان اعتدال شروع به کارکرده است، شما این نظر را ندارید؟

من نظرم این است که بدتر خواهد شد. اصلا این طوری نیست. مگر نمایندگان مجلس گذشته از روی شانه های احمدی نژاد به مجلس راه پیدا نکردند ولی بر علیه دولت شدند و برای اینکه جایگاه خودشان را حفظ کنند، دولت را زیر پا گذاشتند.

 یعنی اگر الان حامیان آقای روحانی هم وارد مجلس شوند،علیه او عمل خواهند کرد؟

بله به دلیل اینکه ساختار انتخابات و اداره امورجزيره اي وكاملاً اشتباه است، من همیشه گفته ام ساختار اجرایی کشور، دارای مشکلاتی است اما به دلیل وابستگی شان به قدرت و ثروت و منافع شخصی اصلا راضی به تغییر ساختار نیستند.در صورتی که ما باید ساختارخود را حزبی کنیم. اگر یک یخچال را به عنوان ساختار در نظر بگیریم در صورتی که خراب باشد هر غذایی که داخل آن بگذاریم، خراب می شود. به همین دلیل هر گروهی که در این ساختار، قرار می گیرد وهمانطور كه قبلاً گفتم هر دولتی که می آید با "به به" می آید اما با" به به" بر نمی گردد و  اين معضل نوعا به دلیل وجود سازمان های غیر رسمی است که به هیچ کس هم پاسخ گو نیستند.

اینکه آقای رضایی از جبهه ایستادگی کناره گیری کرد و تصمیم گرفت که صحنه سیاسی را ترک کند، به چه دلیل بود؟ دیگر نمی تواند در انتخابات شرکت کند؟

بله، نمی توانند نامزد شوند و دليل آن قانون منع ورود نظامیان به سیاست مي باشدکه از گذشته بوده و الان نیز وجود دارد و ایشان دوباره با اجازه مقام معظم رهبری به سپاه برگشتند.

 علت برگشت شان به سپاه چه بود؟

 می خواستند از تجارب شان استفاده شود. ایشان 16 سال فرمانده بود و در بحرانی ترین شرایط و بعد از بحران،حضور داشته و کارنامه موفقی هم داشتند.علت اینکه از سپاه جدا شد این بود که می خواست جابه جایی منطقی در سپاه صورت بگیرد. تفکرات جدید وجوانان بیایند و گردش نخبگان در جامعه سپاه اتفاق بیفتد که اتفاق افتاد.چون خود وی اهل تفكرتغییراست، دوست داشت با خارج شدنش از سپاه این تغییر اتفاق بیفتد. چون می خواست در صحنه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حضور پیدا کنند که به نظر من موفق هم بودند و الحمدلله ایشان الان جزء 10 نفر اول رجل سیاسی و اجرایی کشور هستند.

با توجه به رفتن آقای رضایی، وضعیت جبهه ایستادگی و لیدر جدید این جریان چه می شود؟

الان اکثر کسانی که ما در جبهه ایستادگی داریم خودشان لیدر هستند اما دنبال این هستیم که یک لیدر بیشتر شناخته شده انتخاب کنیم.

 گزینه هایی هم مطرح هستند؟

قبلا مطرح بود الان هم هست که یکی از آن ها علی لاریجانی است و یک بار درباره این موضوع با ایشان صحبت شده است.

به جز لاریجانی، افراد دیگری هم هستند؟

بله 6-5 نفر بوده اند.

چه کسانی؟

افرادی همچون محمدباقر قالیباف و محمدحسن ابوترابی فرد.

آقای باهنر؟

 نه آقای باهنر مطرح نبوده است.

پس این اتفاق تا قبل از انتخابات مجلس دهم رخ می دهد؟

 بله احتمال آن از طريق تصويب شوراي مركزي وجود دارد.

احمدی نژاد گفته است من در انتخابات به عنوان نامزد شرکت نمی کنم و کسی را هم معرفی نمی کنم اما آنچیزی که می بینیم کاملا رنگ و بوی تبلیغات انتخاباتی دارد؟

من درباره افراد صحبت نمی کنم. البته آقای احمدی نژاد یک حقوق اجتماعی دارد که می تواند از این حق استفاده کند و می تواند استفاده نکند. این حق متعلق به همه است.

به نظر شما احمدی نژاد برای انتخابات مجلس نامزد معرفی می کند؟

این حقوق همه است یعنی همانطور که آقای عارف می تواند این کار را انجام دهد، اقايان ناطق نوري و قالیباف و احمدی نژاد هم می توانند واختيار دارند كه اين كاررا انجام دهند.

اینکه جریان احمدی نژاد وارد انتخابات مجلس آتی شود، به نظر شما در این صورت این جریان، رقیب اصولگراها خواهد بود یا اصلاح طلبان؟

نمی دانم. اصلا ربطی به اسم ندارد. هر که حضور پیدا می کند، برای خودش یک جریانی دارد و حتما تبدیل به رقیب می شود.

این جریان آنقدر منسجم هست که بتواند در انتخابات نقش بازی کند؟

شايد.


به نظر می رسد که شما نمی خواهید درباره احمدی نژاد صحبت کنید، درست است؟

اصلا نمی دانم که واقعیت دارد یا ندارد که وی حضور پیدا می کند.وقتی نمی دانم چه بگویم؟ من باید از ظرفیت هایش خبر داشته باشم که حرف بزنم.

در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 چه اتفاقی باعث پیروزی حسن روحانی شد؟ شما دولت یازدهم را اصولگرا می دانید یا اصلاح طلب؟

این تعریف هایی که الان وجود دارد یعنی اصلاح طلبی و اصولگرایی؛ تعريف يك باند است و تفکر نیست یعنی باند اصلاح طلب و اصولگراست حالا اين باندها ميتوانند مثبت باشند يا منفي. چون ما در کشور حزب نداریم. این ها تفکر نیستند و به همین دلیل است کسی که یک روز جزء راست بوده الان برعکس شده است. یک زمانی آقایی، شاخص حزب الله بوده ولی امروز نیست. چه اتفاقاتی افتاده است؟ پس همه این ها نشان می دهد که بحث تفکر نیست، بحث مسائل شخصی است. در این میان نباید از نقش سازمان های غیر رسمی از این تغییر رفتار غافل بود. این سازمان های غیر رسمی به یکباره آقای روحانی را می آورند در جامعه اصلاح طلبی معرفی و برای او رای جمع می کنند. در حالیکه به نظر من آقای روحانی اصلاح طلب نبود. البته پیش بینی من این بود که آقای روحانی رای می آورد. یعنی هر روحانی اي وارد عرصه انتخابات می شد، رای می آورد. یعنی اگر کاندیدای روحانی به جز آقای روحانی هم داشتیم احتمال رای آوردن او هم وجود داشت، چون نظر شخصی من این است که مردم اعتقادشان به روحانیت نه تنها کم نشده است که بیشتر هم شده است و هنوز غاطبه مردم اعتمادشان به جوامع روحانیت بیشتر است و هنوز هم روحانیت در جامعه ما مامن و ملجا مردم است. من این حرف را به خود آقای روحانی هم گفته ام.

نقش حمایت اصلاح طلبان از آقای روحانی در پیروزی وی را چه می دانید؟

آن ها کسی جز آقای روحانی نداشتند و مجبور بودند از روحانی حمایت کنند و به نظر من اگر آقای عارف انصراف هم نمی داد باز هم آقای روحانی رای می آورد.

یکی از دلایل دیگر پیروزی روحانی را احساس خطری می دانند که مردم از گفتمان جلیلی کردند که شبیه به احمدی نژاد بود، این تحلیل درستی است؟

به نظرم سازمان های غیر رسمی نمی خواستند که آن ها رای بیاورند و گرنه موقعیت آقای قالیباف موقعیت بدی نبود. من به دوستان آقای قالیباف گفتم اگر ایشان می خواهد در صحنه سیاسی کشور باقی بماند، انصراف بدهد. ولی باورشان نبود و شاید از من هم گله مند شدند. من تحلیل هایم را هم به دوستان آقای روحانی گفتم ، هم به دوستان آقای قالیباف. چون تمام شرایط فراهم بود که آقای روحانی یا آقای عارف رای بیاورند. اگر جامعه اصولگرایی می خواستند که قالیباف رای بیاورد، هیچ گاه جلیلی را وارد صحنه انتخابات نمی کردند چون می دانستند در نظرسنجی ها قالیباف نسبت به ديگران شانس خوبی دارد،. در حالیکه رقیب اصلی روحانی ، قالیباف بود. مگر این ها 1+2 را تشکیل ندادند؟ من همان زمان گفتم که این ها 1- 2 هستند. گفتند 1-2 که می شود یک. گفتم جبری نیست. یعنی یک نفر می رود و 2 نفر می ماند. یعنی از این سه نفر یک نفر حذف می شود و همین اتفاق هم افتاد و آقای ولایتی ماند. اگر می خواستند قالیباف رای بیاورد به یک نفر فشار می آورند که کنار برود. همانطور که آن طرف آقای عارف را متقاعد کرد کنار کشید اما چون در آن موقع حساس اكثراً داراي توهم وبا احساسات كاذب با مسائل و در تصميم گيريها مواجه ميشوند و نمی خواهند نظرات کارشناسی را بپذیرند.

با توجه به اینکه شما نظرات تان را صریح بیان می کنید، نظرتان درباره آقای قالبیاف چیست؟

به نظرم در حق آقای قاليباف خیلی كم لطفي و كمي ظلم شد و در جامعه اصولگرایی از ظریفیت های وی حسن استفاده را نكرده و نمی کنند بلکه بيشترسوء استفاده كردند.

عملکرد دولت روحانی ر ادر دوسال گذشته از عمر دولت وی چگونه ارزیابی می کنید؟ دولت در کدام عرصه ها موفق تر عمل کرده است؟

 به نظرم بزرگترین حُسن دولت روحانی برگرداندن آرامش اجتماعی به جامعه است. همین که مردم یک سری مشكلات را قبول کرده و با دولت همراه شده اند. آرامش خیلی برای جامعه مهم است که مردم انتقاد کنند اما با هم دعوا نکنند. موضوع دیگر هم ساماندهی و به نتیجه رساندن مسائل توافقات بین المللی و سیاست خارجی است.

به نظرشما کلیات نظام موافق توافق هسته ای و برجام بوده است؟

 حتما بوده که تا اینجا رسیده است اگر توافق وجود نداشت در يك مدت زمان كوتاه در مجلس شورای اسلامی و شوراي نگهبان به تصويب نمي رسيد.

پس دلیل مخالفت جبهه پایداری و بعضي از تندروها با طرح برجام در مجلس چه بود؟

عیبی ندارد این مخالفت ها طبیعی است. حق یک نماینده  مي باشد اما به شرطی که  در همه موافقت و مخالفت ها برای رضای خدا حرف بزند.کسی که برای رضای خدا و درجهت منافع ملي باشد و در مورد دوست و هم باندي خود نیز همین طور حرف بزنند.

فکر می کنید روحانی بتواند سال 96 هم رای بیاورد؟

من احتمال می دهم ایشان باز هم دور دوم رای بیاورد.

رقبای جدی ایشان را چه کسی می دانید؟

هنوز کسی اعلام کانديداتوري نکرده است.

با توجه به شناختی که از فضای سیاسی دارید، چه کسانی در انتخابات 96 با روحانی رقابت خواهند کرد؟

 بالاخره عده ای برای اینکه حیات سیاسی شان را حفظ کنند، حتما شرکت می کنند. اگر چه برای آن ها هزینه داشته باشد و رای نیاورند.

ممکن است یکی از این رقبا احمدی نژاد باشد؟

خیلی ها می دانند که آقای روحانی دوباره رای می آرود.

احمدی نژاد قصد دوباره رئیس جمهور شدن دارد؟ هنوز پایگاه رای دارد؟

نمی دانم قصد دارد یا ندارد اما بله به نظر من پایگاه رای دارد. مخصوصا در شهرستان ها ایشان هنوز خیلی رای دارد.

اگر رئیس جمهور شود، عاقلانه تر رفتار می کند یا همان اتفاقات 8 سال گذشته تکرار خواهد شد؟

نمی دانم. چون من با ایشان همکاری نمی کنم خبر ندارم.

بالاخره شما ایشان را بیشتر از دیگران می شناسید؟

به نظرم آقای احمدی نژاد ظرفیت های بسیار بالایی دارد، به شرطی که این سازمان های غیر رسمی وابسته به قدرت وثروت بگذارند در صورتيكه همه واقفند بسیاری از محدودیت ها و نابسامانی ها را همین سازمان های غیر رسمی بطور ذيركانه و نامحسوس با نفوذشان، چینش شان در مسئولین و عملکرد ناصحیح شان برای هر كسي ایجاد کردند.

فسادهای مالی که از اطرافیان احمدی نژاد بیرون زد را ناشی از رفتار همین سازمان ها می دانید؟

فساد در همه جا وجود دارد، در همه دولت ها بیرون زده است و تنها دولت احمدی نژاد نیست.

خود احمدی نژاد را پاکدست می دانید؟

 من از ایشان مورد منفی ندیده ام. نه خبر دارم و نه دیده ام.

آخر مصاحبه به ندانسته ها گذشت...!

 واقعا نمی دانم و چیزی از ایشان ندیده ام و ايشان و خانواده محترمشان انسان هاي پاکدستی هستند. احمدی نژاد ظرفیت های زیادی دارد که از آن ها خوب استفاده نگرديد و ایشان خوب مدیریت و با او همكاري نشد اگرچه عامل بسياري از اين معظلات مشاورين وخود ايشان بوده است.

 منظورتان این است اگر ایشان برخی از اطرافیانش را کنار می زد بهتر بود؟

 نه، ما یک معضل جدی در جامعه خودمان داریم که برای حل موضوعات و رفع مشکلات مردم دارای یک مدیریت یکپارچه نیستیم یعنی یک موضوعی که مربوط به کشور است، دارای مدیریت جزیره ای است. الان کارتل های اقتصادی قانونی در کشور داریم که اصلا هیچ ربطی به دولت ندارند ولی می توانند به عنوان رقیب برای دولت مطرح شوند. چون مدیریت یکپارچه نیست رئیس جمهور های ما در انتها ناموفق جلوه می کنند. مدیریت در کشور ما باید مثل دو 400 متر امدادی باشد نه مثل دو 100 متر با سرعت .

شما ببینید مجلسی که این قدر ادعا دارد بگوید کدام یک از برنامه های 5 ساله را به خوبی نظارت کرده است که به پایان برسد. چرا گزارش به مردم نمی دهند . این مسائلی که در دیوان محاسبات وجود دارد چرا کسی پاسخگونيست. من شنیدم در زمان آقای احمدی نژاد آقای رحمانی فضلی که آن زمان رئیس دیوان محاسبات بود بيان داشتند که 2500 تخلف آشکار صورت گرفته است. سئوال مردم اینجاست که پس چرا کسی پاسخ گو نیست. مجلس چرا پاسخ نخواست. یعنی به یک روایتی مجلس الآن معتمد مردم نیست.

پس نمره ضعیفی به مجلس نهم می دهید؟

بله. ما بعد از مجلس پنجم دیگر هیچ مجلس خوبی نداشتیم. یعنی هر مجلسی بدتر از مجلس قبل بوده است.

 از مجلس هفتم به بعد که دیگر دست اصولگراها بود، چطور می گویید خوب نبود؟

فرقی نمی کند اصلاح طلب و اصولگرا ندارد. با فضیلت ترین مجلس ما را می توان گفت که مجلس اول تا پنجم بوده اند. شما می توانید مقایسه کنید میان استیضاح آقای مهاجرانی در مجلس پنجم با استیضاح آقای کردان در مجلس هفتم و اگر پارامترهای استیضاح را همه را کنار هم بگذارید، متوجه می شوید که این مجلس چقدر فضیلت دارد.

آقای ناطق نوری می تواند ظرفیت خود را برای وحدت اصولگرایان هزینه کند ؟

 به نظر من اگر خواستید یک تفکری اجرايي را واقعا بگویید که اصولگراست، شخص آقای ناطق نوری است. من ایشان را اصولگرای واقعی می دانم.

ایشان از اصولگراها در اتفاقات 88 دلخوری دارد؟

بله ایشان هم همان نظر من را دارد. باند اصولگرایی در حق ایشان ظلم کرد نه اصولگرايان واقعي.

مطرح می شود که اصلاح طلبان سعی می کنند ، ایشان را به سمت خود بکشانند؟

در سال 92 هرکس به سمت آقای روحانی رفت، عاقلانه رفت و هر کس هم به سمت آقای ناطق می رود عاقلانه است. پس بهتر است که خود اصولگراها به سمت ایشان بروند. یعنی آقای ناطق نوری از لحاظ جوانمردی بین همه مسئولان نظام زبانزد است. کسی که خصلت جوانمردی دارد بهتر است یا کسی که خصلت دغل بازي دارد؟ شما بفرماييد کدام بهتر است سر کار باشد؟

شما ببینید طی این سال ها همه رفتارهایش اخلاقی بود. ایشان با آقای خاتمی رقیب بود اما هنوز نتیجه انتخابات اعلام رسمی نشده بود به ایشان تبریک گفت. بیشترین کمک را در مجلس پنجم به دولتی که رقیبش بود، کرد. این حرف، مورد تائید همه اصلاح طلبان و اصولگراهاست. یعنی همیشه مدیریت شان عاقلانه بوده است.الان هم اگر سر کار بیاید باز هم مدیریتشان عاقلانه خواهد بود. اگرچه در ان زمان هاي پر هيجان بعضي از اصلاح طلبان تندرو در حق ايشان نا جوانمردانه عمل كردند .

29220

 

 

کد N998668

وبگردی