آفتاب

بیادی: جوانمردی ناطق میان همه زبانزداست/ پایداری ها جریان انحرافی است که به احمدی نژاد خیانت کردند

بیادی: جوانمردی ناطق میان همه زبانزداست/ پایداری ها جریان انحرافی است که به احمدی نژاد خیانت کردند

رئیس ستاد انتخاباتی جبهه ایستادگی می گوید: با روی کار آمدن دولت نهم 70 درصد کسانی که با رئیس جمهور شدن محمود احمدی نژاد مخالف بودند، پست گرفتند.

عبد الله احمدي: حسن بیادی، سیاست مدار اصولگرا و دبیرکل جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی است. وی پیش از این نایب رئیس دوره دوم و سوم شورای شهر تهران بود. بیادی که در دورهٔ اول کاندیداتوری محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ از وی حمایت کرد و می گوید جز 5 نفر اول حلقه احمدی نژاد بوده است، بعد از به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد سیاست‌های او را مغایر با اهداف اولیه دانست و به انتقاد از وی پرداخت. وی همچنین در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ با چرخشی آشکار از اردوگاه احمدی نژادی‌ها به به جبهه ایستادگی پیوست که محسن رضایی را کاندیدای مورد حمایتش معرفی کرده بود.

بیادی که مهمان کافه خبر بود، درباره نامزد شدن محسن رضایی در انتخابت 88 می گوید: رضایی با برنامه ترین نامزد انتخابات بوده است که اسیر دو قطبی شدن انتخابات شد.

 با این فعال سیاسی درباره انتخابات مجلس دهم، وحدت اصولگرایان، چگونگی انتخاب احمدی نژاد به عنوان شهرداری تهران، انتخابات ریاست جمهوری 92، بازگشت محسن رضایی به سپاه پاسداران و... هم کلام شدیم که مشروح این گفت و گو به شرح زیر است.

یکی از مهم ترین جریانات تشکیل دهنده و حامی محمود احمدی نژاد ، آبادگران بود، این گروه چگونه تشکیل شد و دلیل حمایت از احمدی نژاد چه بود؟

سال 81 و سال های قبل از آن سال های پرمخاطره ای بود و اتفاقاتی که افتاده بود، نظام سیاسی کشور را به هم ریخته و آشفتگی سیاسی بوجود آورده بود که در این میان، شورای شهر تهران در دوره اول نیز علی رغم اینکه کارهای بسیار ارزنده ای را انجام داده بود، در سال های پایانی به دلیل کج سلیقگی سیاسی منحل شده بود. بنابراین نوعی دلسردی میان مردم ایجاد شده بود و در آن زمان ما گروهی متشکل از اصولگراهای معتدل دور هم جمع شدیم و گروهی را با نام ائتلاف آبادگران ایران اسلامی راه اندازی کردیم، البته حزب رسمی نبود، چراکه هرکدام از دوستان از طریق گروههای مختلف معرفی شده بودند. هسته اولیه تشکیل دهنده این ائتلاف همان کسانی بودند که بعدها اعضای شورای شهر دوم شدند. البته افرادی هم بودند که به ما کمک می کردند تا این گروه شکل بگیرد که آقای احمدی نژاد یکی از این افراد بود. البته افراد دیگر همچون آقایان نبی زاده، محمد نژاد، عبدالقادری، فدایی، باهنر، جهرمی و کوهکن نیز بودند.

هنوز انتخابات شروع نشده بود که ما شروع به سیاست گذاری و مطالعه کردیم و دو نوع مطالعه داشتیم. یکی اینکه ما باید چه کارهایی را انجام بدهیم برای پیروزی و دوم اینکه اگر پیروز شدیم، خواسته های مردم چیست و چگونه ما می توانیم، شهر را در مدت کوتاه متحول کنیم. این مطالعات انجام شد، مهم‌ترین ویژگی ائتلاف ما این بود که هم کم هزینه بود و هم از افرادی استفاده می کردیم که خالصانه و بدون چشم داشت کمک می کردند. در حالی که یکی از کاندیداها، 150میلیون هزینه کرده بود اما مجموع هزینه انتخاباتی 15 نفر ما به 100 میلیون تومان هم نمی رسید. در آن انتخابات 14 نفر از 15 نفر انتخاب شدند و آن یک نفر هم که به صورت مستقل شرکت کرده بود، آقای خادم بود که از همان روز اول با ما همراه شد و هیچ افتراقی بین ما وجود نداشت.

جا دارد از نحوه برگزاری و مسئولان برگزار کننده انتخابات آن زمان تشکر کنیم که واقعا علی رغم اینکه متعلق به یک جناح سیاسی دیگری بودند، همکاری زیادی را بدون در نظر گرفتن مسائل سیاسی انجام دادند و هیچ گونه دخل و تصرفی در آراء نکردند.

دلیلش هم این بود که آقای تاج زاده در انتخابات شورا نفر شانزدهم شد و دوستانش گفتند که تقلب شده است اما من بلافاصله مصاحبه کردم و گفتم که به نظر من سالم ترین انتخاباتی که در این چند دوره برگزار شد همین انتخابات است چراکه اگر کسی می خواهد، هزینه تقلب پرداخت کند چرا هم حزبی خودش را شانزدهم می کند در حالی که می تواند او را به دوازدهم برساند و وارد فهرست منتخبین کند.

پس از پیروزی در انتخابات ، اولین کاری که ما باید انجام می دادیم ، انتخاب شهردار بود و جالب است که روز های اول به هیچ وجه آقای احمدی نژاد مطرح نبود و اتفاقا همین کسانی که الان دوستان آقای احمدی نژاد شده اند، آن روز، نظرشان افرادی غیر از آقای احمدی نژاد بود و روی خواسته خود اصرار هم داشتند که احمدی نژاد انتخاب نشود و هر کدام کاندیداهای دیگری را معرفی کردند که ابتدا تعداد نامزدهای شهرداری به 60 نفر می رسید.

افراد مطرح برای شهرداری به جز احمدی نژاد چه کسانی بودند؟

آقایان احمد توکلی، اکبرترکان، سعیدی کیا، علی محمد نوریان ، محمدباقر قالیباف  و...

یعنی آقای قالیباف  در آن زمان هم مطرح بود؟

 بله وی یکی از گزینه ها بود که  البته در همان دور اول حذف شد. از 60 نفر در گزینش های مختلف 10 نفر به مرحله دوم انتخاب رسیدند که همه از برنامه های خود دفاع کردند اما نوعا تفکرات شان شورایی نبود و دیدشان نسبت به مدیریت شهری ، هیئت مدیره ای بود. ازمیان آن 10 نفر در نهایت 4 نفر انتخاب شدند که عبارت بودند از آقایان نوریان ، احمدی نژاد، سعیدی کیا و دانش جعفری که از این جمع نیز آقایان احمدی نژاد و دکتر نوریان بیشترین رای را کسب کردند .

دکترنوریان که رئیس سازمان هواشناسی بود با اینکه از ابتدا شانس بیشتری برای شهردار شدن نسبت به گزینه های دیگر داشت، گفت من فقط خواستم بیایم برنامه های خودم را ارائه دهم  تا شهرداری که انتخاب می شود، این برنامه ها را پیاده کند و انصراف داد و دلیل انصرافش را اینگونه بیان کرد که من قرار است در یکی از سازمان های جهانی هواشناسی معاون شوم و چون در سازمان ملل کسی نیست که مسئولیتی در جای دیگری داشته باشد، به دلیل اینکه برای رسیدن به این جایگاه 20 سال زحمت کشیده ام، انصراف می دهم.

ایشان کار بزرگی انجام داد. چون اگر شهردار تهران می شد شاید بسیار معروف تر می شد ولی به خاطر منافع ملی از این پست ، صرف نظر کرد و اتفاقا در آن سازمان بین المللی هم رای آورد و معاون سازمان جهانی شد و جالب اینجاست که وقتی دولت احمدی نژاد سر کار آمد ، ایشان را از مسئولیتی که در ایران داشت، برکنار کرد یعنی در حالیکه ایشان در حق آقای احمدی نژاد ایثار کرد اما آن ها به او کم لطفی کردند و چون قرار بود رئیس سازمان جهانی هواشناسی شود به جای اینکه ایشان را کمک کنند، ایشان  را برکنار کردند که نتواند در آن سازمان مسئولیت بگیرد.

بعد از انصراف دکتر نوریان، آقای احمدی نژاد برای شهرداری تهران انتخاب شد که البته با انتخاب وی، ما با مقاومت بسیاری از سوی دولت وقت و به ویژه وزارت کشور مواجه شدیم و آن ها در نهایت ، به دلیل ایستادگی اعضای شورای شهر، مجبور شدند احمدی نژاد را تائید کنند.

دلیل مخالفت شان چه بود؟

 تخلفاتی را ذکر می کردند که برای آن ها هیچ مدرکی ارائه نمی کردند و ما هم اعتقاد داشتیم که اگر می گویید ایشان در دوره فرمانداری و استانداری تخلف داشته باید در 10 سال گذشته با وی برخوردی صورت می گرفت.اگر خلاف بیّن است ، شما حق گذشت نداشتید و اگر گذشت کردید پس ایشان دیگر تخلفی ندارد. ما هم استدلال مان این بود . چراکه تخلفاتی که بیان می کردند مطمئنا نیاز به محاکمه و حکم قاضی داشت. مطالبی که گفته می شد، عمیق بود که یا راست  بود یا دروغ که اگر دروغ بود ارزشی نداشت اما اگر راست بود، نیاز به محاکمه در دادگاه داشت نه نظرات شخصی، حزبی و گروهی.

علی رغم این فشارها، بالاخره حکم آقای احمدی نژاد از سوی وزیر کشور وقت آقای موسوی لاری تنفیذ شد که البته ایشان خیلی با ما همکاری کرد.

با استقرار شهردار، برنامه هایی که از قبل داشتیم شروع کردیم. اولین کاری که کردیم ملاقات های عمومی بود که از طریق شورای شهر طراحی شده بود. ملاقات های عمومی با مردم داشتیم. بسیاری از معضلات شهر تهران را از طریق گفت وگوی چهره به چهره با مردم شناسایی کردیم. همچنین خود احمدی نژاد هم این کار را پیش گرفت و این کار بسیار موفقی بود که ما در عرض 6 ماه توانستیم رویکرد مردم را نسبت به مدیریت شهری عوض کنیم.

با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری 84 ، یکی از کاندیداهای مطرح آقای احمدی نژاد بود، اگرچه بسیاری از سیاسیون می گفتند که ایشان رای نمی آورد و حتی تهدید کردند که ایشان در انتخابات شرکت نکند ولی ما از آن تهدید متوجه شدیم که ایشان رای دارد. یکی از تیزبینی هايي که ما داشتیم همین مسئله بود. از این تهدیدی که می شد متوجه شدیم که نظرسنجی هایی را که ارائه می دهند بیشتر از اینکه نظرسنجی باشد، نظرسازی است.

ما نظرسنجی داشتیم که خیلی قوی بود و درآن جایگاه آقای احمدی نژاد هر روز افزایش پیدا می کرد و همین مسئله دوستان را نگران کرده بود. یعنی آقای احمدی نژاد درنظرسنجی های واقعی ابتدایی، چهارم بود اما 4 ماه مانده بود به زمان انتخابات به رده سوم رسید. البته پشت سر این افزایش رتبه ها کارهای زیادی بود که امثال ما انجام دادیم و در استان ها اقدامات بسیاری انجام می شد.

بسیاری از دوستان ما در شهرستان ها زحمت کشیدند اما بهره مادی و معنوی آن را افراد دیگری بردند و متاسفانه با انتخاب شدن احمد نژاد بسیاری از آن ها مورد بی مهری قرار گرفتند و حتی از شغل هایی هم که قبل از انتخابات داشتند، برداشته شدند. در صورتی که زمان آقای احمدی نژاد دوستان شان باید تعالی پیدا می کردند. جالب است بدانید زمانی که آقای احمدی نژاد برنده شد، بیشترین کسانی که مخالف ایشان بودند، سر کار آمدند. 70  درصد از کسانی که با ریاست جمهوری او مخالف بودند، پست گرفتند و سر کار آمدند و آنهایی که موافق ایشان بودند، کنار زده شدند.

چرا شما وارد کابینه احمدی نژاد نشدید؟

البته ایشان به ما خیلی لطف کرد، ما چون در شورا بودیم و شورا به عنوان پایگاهی شده بود که نیاز به حفظ و حراست داشت، تصمیم گرفتیم که هیچ کدام مان در دولت شرکت نکنیم و قبول نکردیم که از شورا خارج شویم. اگر چه بعضی از دوستان رفتند؛ چون شورا شغل نبود و طبق قانون اعضاء باید 70 ساعت درماه در شورا حضور پیدا کنند و زمان باقی مانده را سر کار خودشان باشند. دو سه نفر از اعضای شورا رفتند اما آنها هم برگشتند چراکه مجلس  قانون جدیدی گذاشت که البته به نظر من نوعی لجبازی با دولت بود و باعث شد دوستانی که از شورای رفته بودند، برگردند.

از آن پس من شخصا دیگر هیچ گونه همکاری با آقای احمدی نژاد انجام ندادم و در جلسات آن ها نیز حضور پیدا نکردم. حتی زمانی که آقای احمدی نژاد هنوز از سوی مقام معظم رهبری تنفیذ نشده بود، من جدایی ام را از ایشان اعلام کردم و دلیلش هم همان بود که بالای 70 درصد کسانی که همکار ایشان شدند با ایشان مخالف بودند و به نظر من تمام نواقصی هم که در دولت ایشان به وجود آمد همین افراد به وجود آوردند وعامل اصلی آن اتفاقات بودند.

چون ما برای انتخاب آقای احمدی نژاد برنامه داشتیم اما آن ها آمدند همه برنامه های ما را به هم زدند ، چون در اصل، مخالف احمدی نژاد بودند و به نظر من بعضی از آن ها با ماموریت قبلی آمده بودند و وابستگی بعضی از آن ها به سازمان های غیر رسمی قدرت و ثروت بسیار قوی بود.

منظورتان امثال آقای مشایی است؟

من از کسی نام نمی برم. اما یکی از این افراد الان راست راست دارد راه می رود و برای خودش در کشور می چرخد اما کسی کاری به او ندارد.

سال 84 اعلام کردید که از احمدی نژاد جدا شدید؟ دلیلش چه بود؟

جدایی ما خصمانه نبود، ما در تفکرمان از هم جدا شدیم. من آن تفکر را قبول نداشتم.

بحث اینجاست شما که سال 84 از احمدی نژاد حمایت کردید، با توجه به عملکرد دولت های نهم و دهم الان حاضر هستید که عذرخواهی کنید؟ و مسئولیت این حمایت را برعهده بگیرید؟

نه؛ چون احزاب در کشور ما هیچ نقشی ندارند، هرکس می گوید احزاب نقش دارند، دروغ گفته است. برای اینکه ما جامعه اجرایی کشورمان حزبی نیست، باندی است. عملکرد یک باندی می بینید مثبت می شود یک باندی منفی. چه دلیلی دارد که هر رئیس جمهوری که می آید با به به می آید وقتی بر می گردد دیگر به به پشت سر او نیست و می گویند خوش استقبال و بد بدرقه.  چرا ما نسبت به مسئولین مان خوش استقبال و بد بدرقه ایم؟  دلیلش این است که ساختار درست نیست. ساختار ما حزبی نیست و احزاب جایگاه خودشان را ندارند. کارکرد ندارند، دولت ها و پارلمان های ما حزبی نیستند و بیشتر باندی اند و باندی اداره می شوند. چون اختیار کسی که رای می آورد با حزب نیست و قانونا هم کسی نمی تواند حزبی را بازخواست کند. دراین ساختار، احزاب فقط به درد کتک خوردن می خورند. الان مثلا رئیس جمهور یا رئیس مجلس حاضرند بگویند عضو کدام حزب اند؟

چرا سال 88 شما از آقای احمدی نژاد حمایت نکردید؟

 نه تنها سال 88  از احمدی نژادحمایت نکردم که از روز اول دولتش حمایت نکردم.

پس دلیل عدم حضور تان در کابینه وی حضور در شورا نبود و همین که دیدید 70 درصد از مخالفان سر کار آمدند، نخواستید همکاری کنید؟

بله، ما بدون داشتن پست هم می توانستیم کنار رئیس جمهور باشیم. چون ما جزء اتاق فکرش بودیم. من جز 5 نفر اول حلقه نزدیک به احمدی نژاد بودم. اگر چه ایشان هنوز هم به ما لطف دارد و من هم انتقادهایم انتقادهای تخریبی نبوده و سازنده و برادرانه بوده است. چراکه معتقدم هر دولتی که انتخاب شد، دولت جمهوری اسلامی است و باید به او کمک کرد. من از روز اول دولت نهم از ایشان جدا شدم ولی در ملاقات های گوناگونی که بعدا با هم داشتیم باز هم از سر انتقاد و پیشنهاد با ایشان مواجه شدم. یعنی همیشه انتقاد و پیشنهاد را با هم داشتم و اگر انتقاد می کردم حتما برای آن پیشنهاد داشتم.

اما همان کسانی که مخالف ایشان بودند، بعد از برداشته شدن شان از پست هایی که داشتند،مخالف احمدی نژاد شدند که یک گروه شان رفتند جبهه پایداری را زدند. در حالیکه به نظر من جبهه پایداری، جریان انحرافی بود واین ها انحراف ایجاد کردند و الان هم ، گروه انحرافی هستند و انحراف از آن‌ها برداشته نمی شود. به نظر من این گروه که به نام پایداری معروف اند، به احمدی نژاد خیانت کردند.

ولی اعضای این گروه مدعی اند که ما احمدی نژاد منهای مشایی را قبول داریم، درست است؟

 نه خیر؛ این ها به احمدی نژاد خیانت کردند. این ها بهانه شان آقای مشایی بود.

ارزیابی تان از فعالیت جبهه موسوم به یکتا چیست؟

نمی دانم. اصلا راجع به آن ها بحث نکنیم. من فقط روی پایداری حرف دارم.

اثرگذاری نمایندگان منتسب به جبهه پایداری در مجلس نهم کم نبوده است، ارزیابی شما از فعالیت آن ها چيست؟

آنهایی که به اسم پایداری آمدند، از روی شانه های ما و احمدی نژاد بالا رفتند و نماینده مجلس شدند و گرنه  این ها در یک مدرسه رای نداشتند.

سال 88 رفتید سمت آقای رضایی و جبهه ایستادگی را تشکیل دادید، دلیل حمایت تان از رضایی چه بود؟

به نظر من در سال 88 در میان چهار کاندیدای موجود، با برنامه ترین شخص محسن رضایی بود. من عاقلانه سمت ایشان رفتم. نظر شخصی من این است که آقای رضایی از لحاظ مدیریت، نابغه است. در استفاده از ظرفیت های موجود و تولید ثروت ملی هم ایده پرداز است هم شایستگی های مدیریتی دارد و در مدل هایی که در اختیار داشته این شیوه را ارائه کرده است. به طور کلی فردی دارای استراتژی است و در بسیاری از استراتژی های کشور سهیم بوده است و تجربه وی به نظر من از نامزدهایی که در عرصه انتخابات حضور داشتند، بیشتر بود. اگر کشور ما ساختار حزبی داشت، آقای رضایی یاا حمدی نژاد یا نامزدهای دیگر متعلق به یک حزب می شدند و مردم به حزب رای می دادند و مطمئنا با ساختار حزبی، حتما رضایی انتخاب می شد.

اما جریان موازنه منفی ایجاد کردند که امثال آقای رضایی رای نیاورند و انتخابات را دو قطبی کردند و زمانی که دو قطبی شود، حتما این اتفاقات می افتد.

 آقای رضایی تمام عمرش وقف انقلاب بوده و هدفش هم رشد و تعالی نظام است. در سال 88 اگر بخواهیم شرایط آقای رضایی را با یک ضرب المثل توضیح دهیم می توان گفت که آقای رضایی یک اسب زین کرده بود.به نظر من اگر در آن سال آقای رضایی رای می آورد حتما موفق تر بودیم ، هم در صحنه بین المللی هم در داخل کشور؛ چون دیدگاه وی استفاده از افراد جناحی نیست و واقعا دید شایسته سالاری دارد.خیلی از افراد نمی توانند در کنار کسی که ازخودشان بالاتر باشد کار کنند ولی رضایی این خصوصیت را ندارد و برای دانش و تجربه ارزش قائل است.

این خصوصیت را آقای احمدی نژاد نداشت؟

 نداشت. نه خیر. حالا اسم نبریم. دوستان دیگر نداشتند و ثابت کردند که ندارند.

جبهه ایستادگی چقدر قدرت ظهور و بروز دارد؟ با توجه به انتخاباتی که قبلا هم شاهد بودیم، آیا به  وحدت اصولگرایان خوش بینید؟

متاسفانه گروههایی که متصل به قدرت و ثروت هستند، برد آن ها از جبهه ایستادگی بیشتر است چراکه جبهه ایستادگی اصلا وابستگی به قدرت و ثروت ندارد و به صورت پراکنده در کل کشور موفق بوده است. یعنی نفراتی را داشته که در انتخابات مجلس از آن ها حمایت کرده و آن ها نیزرای آورده اند. در مجلس فعلی نزدیک به 30 نفر از کل کشور از لیست جبهه ایستادگی انتخاب شدند.

نظرتان درباره اینکه هیچ گاه ایستادگی در وحدت اصولگرایان بازی داده نشده است، چیست؟

چون ما سعی کرده ایم که باندی نباشیم.

 و ارزیابی تان ازاینکه آن ها سعی کرده اند در این فرایند آقای رضایی را بازی ندهند چگونه است؟

این مسئله می تواند برعکس هم باشد. یعنی شاید آقای رضایی نمی خواسته با آنها بازی کند چراکه وحدت زمینه ها و پارامترهایی دارد. نمی شود که من حرفم وحدت باشد اما عملم تفرقه انگیز. نکته بعدی این است که چه کسی این نمایندگی را به آن ها داده است که آن ها خود را داعیه دار اصولگرایی بدانند؟ اگرآن ها در جایی برای این کار انتخاب شده اند، بگویند تا ما هم بدانیم.

کاری ندارد که همین الان بگویند جریانات اصولگرایی بیایند ثبت نام کنند حداقل بالای 60-50 گروه می آیند ثبت نام می کنند. اما این افراد چه نمایندگی از این 60 گروه دارند؟ مگر این ها مسئول گزینش هستند؟ اگر راست می گویند یک جلسه بگذارند، انتخابات واقعی بگذارند ببینند که چه کسی برنده می شود. این که من می گویم چه کسی اصولگراست، این باندبازی است. اگر آنها ادعا دارند ما هم ادعا داریم. چون این گروه‌ها بعضی های شان تندرو هستند و وابستگی شان به قدرت و ثروت زیاد است به همین دلیل همیشه پیروز می شوند ولی نتیجه شان منفی است. اگر نتیجه منفی نبود، بگویید مردم به این مجلس نمره بدهند. همه کسانی که می گویند ما از تهران رای آورده ایم، 2 ، 3 درصد بیشتر نتوانستند از جمعیتی که باید رای بدهند رای بگیرند، چراکه محبوبیتی بین مردم ندارند و دلیل عمده اش برای این است که باندی به مجلس رفته اند. همین الان شما بروید از مردم بپرسید نماینده های تهران را اسم ببرید، 5 نفر را به زور نام می برند. این نشان می دهد که آن ها جایگاهی میان مردم ندارند.

شما عامل اصلی تفرقه در جبهه اصولگرایی را جبهه پایداری می دانید؟  اینکه اصولگرایان حاضر شده اند با پایداری وحدت کنند را خطر می دانید؟

البته در جبهه پایداری افراد با فضیلتی هم حضور دارند اما اسپانسرها و شکل دهنده های این باند کسانی اند که به احمدی نژاد خیانت کردند.

این وحدت برای انتخابات مجلس آتی بین این گروهها شکل می گیرد؟

بله وقتی که وجه اشتراک شان قدرت و ثروت باشد،حتما شکل می گیرد.

امروز هم آن مخالفت ها وجود دارد که جبهه ایستادگی جزء اضلاع اصولگرایی نباشد؟

خبر ندارم. ولی از ما دعوت نکرده اند.

با این اوصاف، شما برای انتخابات مجلس لیست جدا می دهید؟

نمی دانم چون تصمیم را شورای مرکزی می گیرد که هیچ یک از آن ها ارتباطی با باندهای قدرت و  ثروت ندارند.

ارزیابی تان از ترکیب مجلس دهم چیست؟

به نظر من هیچ تفاوتی با مجلس نهم نخواهد داشت. مثل همین مجلس فعلی خواهد بود و حتی می شود گفت از این مجلس هم بدتر خواهد شد.

همه می گویند بهتر می شود با توجه به این که دولت تغییر کرده و دولت یازدهم با گفتمان اعتدال شروع به کارکرده است، شما این نظر را ندارید؟

من نظرم این است که بدتر خواهد شد. اصلا این طوری نیست. مگر نمایندگان مجلس گذشته از روی شانه های احمدی نژاد به مجلس راه پیدا نکردند ولی بر علیه دولت شدند و برای اینکه جایگاه خودشان را حفظ کنند، دولت را زیر پا گذاشتند.

 یعنی اگر الان حامیان آقای روحانی هم وارد مجلس شوند،علیه او عمل خواهند کرد؟

بله به دلیل اینکه ساختار انتخابات اشتباه است، من همیشه گفته ام ساختار اجرایی کشور، دارای مشکلاتی است اما به دلیل وابستگی شان به قدرت و ثروت و منافع شخصی اصلا راضی به تغییر ساختار نیستند.در صورتی که ما باید ساختارخود را حزبی کنیم. اگر یک یخچال را به عنوان  ساختار در نظر بگیریم در صورتی که خراب باشد هر غذایی که داخل آن بگذاریم، خراب می شود. به همین دلیل هر گروهی که در این ساختار، قرار می گیرد وهر دولتی که می آید با به به می آید اما با به به بر نمی گردد و نوعا هم به دلیل سازمان های غیر رسمی است که به هیچ کس هم پاسخ گو نیستند.

اینکه آقای رضایی از جبهه ایستادگی کناره گیری کرد و تصمیم گرفت که صحنه سیاسی را ترک کند، به چه دلیل بود؟ دیگر نمی تواند در انتخابات شرکت کند؟

بله، نمی توانند نامزد شود  و شامل قانون منع ورود نظامیان به سیاست شده است که  از گذشته بوده و الان نیز وجود دارد و ایشان دوباره با اجازه رهبری به سپاه برگشت.

 علت برگشت شان به سپاه چه بود؟

 می خواست از تجاربش استفاده شود. ایشان 16 سال فرمانده بود و در بحرانی ترین شرایط و بعد از بحران،حضور داشته و کارنامه موفقی داشتند.علت اینکه از سپاه جدا شد این بود که می خواست جابجایی منطقی در سپاه صورت بگیرد. تفکرات جدید وجوانان بیایند و گردش نخبگان در جامعه سپاه اتفاق بیفتد که اتفاق افتاد.چون خود وی اهل تغییراست، دوست داشت با خارج شدنش از سپاه این تغییر اتفاق بیفتد. چون می خواست در صحنه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حضور پیدا کنند که به نظر من موفق هم بودند و ایشان الان جز 10 نفر اول رجل سیاسی و اجرایی کشور است.

با توجه به رفتن آقای رضایی، وضعیت جبهه ایستادگی و لیدر جدید این جریان چه می شود؟

الان اکثر کسانی که ما در جبهه ایستادگی داریم خودشان لیدر هستند اما دنبال این هستیم که یک لیدر بیشتر شناخته شده انتخاب کنیم.

 گزینه هایی هم مطرح هستند؟

قبلا مطرح بود الان هم هست که یکی از آن ها علی لاریجانی است و یک بار درباره این موضوع با ایشان صحبت شده است.

به جز لاریجانی، افراد دیگری هم هستند؟

بله 6-5 نفر بوده اند.

چه کسانی؟

افرادی همچون محمدباقر قالیباف و محمدحسن ابوترابی فرد.

آقای باهنر؟

 نه آقای باهنر مطرح نبوده است.

پس این اتفاق تا قبل از انتخابات مجلس دهم رخ می دهد؟

 بله احتمال آن وجود دارد.

احمدی نژاد گفته است من در انتخابات به عنوان نامزد شرکت نمی کنم و کسی را هم معرفی نمی کنم اما آنچیزی که می بینیم کاملا رنگ و بوی تبلیغات انتخاباتی دارد؟

من درباره افراد صحبت نمی کنم. البته آقای احمدی نژاد یک حقوق اجتماعی دارد که می تواند از این حق استفاده کند و می تواند استفاده نکند. این حق متعلق به همه است.

به نظر شما احمدی نژاد برای انتخابات مجلس نامزد معرفی می کند؟

این حقوق همه است یعنی همانطور که آقای عارف می تواند این کار را انجام دهد، قالیباف و احمدی نژاد هم می توانند و تنها احمدی نژاد نیست که این حق را دارد.

اینکه جریان احمدی نژاد وارد انتخابات مجلس آتی شود، به نظر شما در این صورت این جریان، رقیب اصولگراها خواهد بود یا اصلاح طلبان؟

نمی دانم. اصلا ربطی به اسم ندارد. هر که  حضور پیدا می کند، برای خودش یک جریانی دارد و حتما تبدیل به رقیب می شود.

این جریان آنقدر منسجم هست که بتواند در انتخابات نقش بازی کند؟

نمی دانم.


به نظر می رسد که شما نمی خواهید درباره احمدی نژاد صحبت کنید، درست است؟

اصلا نمی دانم که واقعیت دارد یا ندارد که وی حضور پیدا می کند.وقتی نمی دانم چه بگویم؟ من باید از ظرفیت هایش خبر داشته باشم که حرف بزنم.

در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 چه اتفاقی باعث پیروزی حسن روحانی شد؟ شما دولت یازدهم را اصولگرا می دانید یا اصلاح طلب؟

این تعریف هایی که الان وجود دارد یعنی اصلاح طلبی و اصولگرایی؛ باند است و تفکر نیست یعنی باند اصلاح طلب و اصولگراست. چون ما در کشور حزب نداریم. این ها تفکر نیستند و به همین دلیل است کسی که یک روز جزء راست بوده الان برعکس شده است. یک زمانی آقایی، شاخص حزب الله بوده ولی امروز نیست. چه اتفاقاتی افتاده است؟ پس همه این ها نشان می دهد که بحث تفکر نیست، بحث مسائل شخصی است. در این میان نباید از نقش سازمان های غیر رسمی از این تغییر رفتار غافل بود. این سازمان های غیر رسمی به یکباره آقای روحانی را می آورند در جامعه اصلاح طلبی معرفی و برای او رای جمع می کنند. در حالیکه به نظر من آقای روحانی اصلاح طلب نبود. البته پیش بینی من این بود که آقای روحانی رای می آورد. یعنی هر روحانی اي وارد عرصه انتخابات می شد، رای می آورد. یعنی اگر کاندیدای روحانی به جز آقای روحانی هم  داشتیم احتمال رای آوردن او هم وجود داشت، چون نظر شخصی من این است که مردم اعتقادشان به روحانیت نه تنها کم نشده است که بیشتر هم شده است و هنوز غاطبه مردم اعتمادشان به جوامع روحانی بیشتر است و هنوز هم روحانیت در جامعه ما مامن و ملجا مردم است. من این حرف را به خود آقای روحانی هم گفته ام.

نقش حمایت اصلاح طلبان از آقای روحانی در پیروزی وی را چه می دانید؟

آن ها کسی جز آقای روحانی نداشتند و مجبور بودند از روحانی حمایت کنند و به نظر من اگر آقای عارف انصراف هم نمی داد باز هم آقای روحانی رای می آورد.

یکی از دلایل دیگر پیروزی روحانی را احساس خطری می دانند که مردم از گفتمان جلیلی کردند که شبیه به احمدی نژاد بود، این تحلیل درستی است؟

به نظرم سازمان های غیر رسمی نمی خواستند که آن ها رای بیاورند و گرنه موقعیت آقای قالیباف موقعیت بدی نبود. من به دوستان آقای قالیباف گفتم اگر ایشان می خواهد در صحنه سیاسی کشور باقی بماند، انصراف بدهد. ولی باورشان نبود و شاید از من هم گله مند شدند. من تحلیل هایم را هم به دوستان آقای روحانی گفتم ، هم به دوستان آقای قالیباف. چون تمام شرایط فراهم بود که آقای روحانی یا آقای عارف رای بیاورند. اگر جامعه اصولگرایی می خواستند که قالیباف رای بیاورد، چون می دانستند در نظرسنجی ها قالیباف شانس خوبی دارد، هیچ گاه جلیلی را وارد انتخابات نمی کردند. در حالیکه رقیب اصلی  روحانی ، قالیباف بود. مگر این ها 1+2 تشکیل ندادند؟ من همان زمان گفتم که این ها 1- 2 هستند. گفتند 1-2 که می شود یک. گفتم جبری نیست. یعنی یک نفر می رود و 2 نفر می ماند. یعنی از این سه نفر یک نفر حذف می شود و همین اتفاق هم افتاد و آقای ولایتی ماند. اگر می خواستند قالیباف رای بیاورد به یک نفر فشار می آورند که کنار برود. همانطور که آن طرف آقای عارف را متقاعد کرد کنار کشید اما چون آن موقع همه احساسات دارند، نمی خواهند نظرات کارشناسی را بپذیرند.

با توجه به اینکه شما نظرات تان را صریح بیان می کنید، نظرتان درباره آقای قالبیاف چیست؟

به نظرم در حق آقای قالباف خیلی ظلم شد و در جامعه اصولگرایی از ظریفیت های وی حسن استفاده نمی کنند بلکه سوء استفاده می کنند.

عملکرد دولت روحانی ر ادر دوسال گذشته از عمر دولت وی چگونه ارزیابی می کنید؟ دولت در کدام عرصه ها موفق تر عمل کرده است؟

 به نظرم بزرگترین حسن دولت روحانی برگرداندن آرامش اجتماعی به جامعه است. همین که مردم یک سری چیزها را قبول کرده اند. آرامش خیلی برای جامعه مهم است که مردم انتقاد کنند اما با هم دعوا نکنند. موضوع دیگر هم ساماندهی و به نتیجه رساندن مسائل توافقات بین المللی  و سیاست خارجی است.

به نظرشما کلیات  نظام موافق توافق هسته ای و برجام بوده است؟

 حتما بوده است که تا اینجا رسیده است.

پس دلیل مخالفت پایداری ها  با طرح برجام در مجلس چه بود؟

عیبی ندارد این مخالفت ها طبیعی است. حق یک نماینده است اما به شرطی که برای رضای خدا حرف بزند. کسی که برای رضای خدا حرف می زند در مورد دوست خود نیز همین طور حرف می زند.

فکر می کنید روحانی بتواند سال 96 هم رای بیاورد؟

من احتمال می دهم ایشان باز هم دور دوم رای بیاورد.

رقبای جدی ایشان را چه کسی می دانید؟

هنوز کسی اعلام کانديداتوري نکرده است.

با توجه به شناختی که از فضای سیاسی دارید، چه کسانی در انتخابات 96 با روحانی رقابت خواهند کرد؟

 بالاخره عده ای برای اینکه حیات سیاسی شان را حفظ کنند، حتما شرکت می کنند. اگر چه برای آن ها هزینه داشته باشد و رای نیاورند.

ممکن است یکی از این رقبا احمدی نژاد باشد؟

خیلی ها می دانند که آقای روحانی دوباره رای می آرود.

احمدی نژاد قصد دوباره رئیس جمهور شدن دارد؟ هنوز پایگاه رای دارد؟

نمی دانم قصد دارد یا ندارد اما بله به نظر من پایگاه رای دارد. مخصوصا در شهرستان ها ایشان هنوز خیلی رای دارد.

اگر رئیس جمهور شود، عاقلانه تر رفتار می کند یا همان اتفاقات 8 سال گذشته تکرار خواهد شد؟

نمی دانم. چون من با ایشان همکاری نمی کنم خبر ندارم.

بالاخره شما ایشان را بیشتر از دیگران می شناسید؟

به نظرم آقای احمدی نژاد ظرفیت های بسیار بالایی دارد، به شرطی که این سازمان های غیر رسمی اجازه دهند و بسیاری از محدودیت ها و  نابسامانی ها را همین سازمان های غیر رسمی با نفوذشان، چینش شان در مسئولین و عملکرد ناصحیح شان  برای وی ایجاد کردند.

فسادهای مالی که از اطرافیان احمدی نژاد بیرون زد را ناشی از رفتار همین سازمان ها می دانید؟

فساد همه جا وجود دارد، در همه دولت ها بیرون زده است و تنها دولت احمدی نژاد نیست.

خود احمدی نژاد را پاکدست می دانید؟

 من از ایشان مورد منفی ندیده ام. نه خبر دارم و نه دیده ام.

آخر مصاحبه به ندانسته ها گذشت.

 واقعا نمی دانم و چیزی از ایشان ندیده ام و انسان پاکدستی است. احمدی نژاد ظرفیت های زیادی دارد که از آن ها  خوب استفاده نشد و ایشان خوب مدیریت نشد.

 منظورتان این است اگر ایشان برخی از اطرافیانش را کنار می زد بهتر بود؟

 نه، ما یک معضل جدی در جامعه خودمان داریم که برای حل موضوعات و رفع مشکلات مردم دارای یک مدیریت یکپارچه نیستیم یعنی یک موضوعی که مربوط به کشور است، دارای مدیریت جزیره ای است. الان کارتل های اقتصادی قانونی در کشور داریم که اصلا هیچ ربطی به دولت ندارند ولی می توانند به عنوان رقیب برای دولت مطرح شوند. چون مدیریت یکپارچه نیست رئیس جمهور های ما در انتها ناموفق جلوه می کنند. مدیریت در کشور ما باید مثل دو 400 متر امدادی باشد نه مثل دو 100 متر با سرعت باشد. شما ببینید مجلسی که اینقدر ادعا دارد بگوید کدام یک از برنامه های 5 ساله را به خوبی نظارت کرده است که به پایان برسد. چرا گزارش به مردم  نمی دهند . این مسائلی که در دیوان محاسبات وجود دارد چرا کسی پاسخگوست. من شنیدم در زمان آقای احمدی نژاد آقای رحمانی فضلی که آن زمان رئیس دیوان محاسبات بود گفته بود که 2500 تخلف آشکار صورت گرفته است. سئوال مردم اینجاست که پس چرا کسی پاسخ گو نیست. مجلس چرا پاسخ نخواست. یعنی به یک روایتی مجلس الآن معتمد مردم نیست.

پس نمره ضعیفی به مجلس نهم می دهید؟

بله. ما بعد از مجلس پنجم دیگر هیچ مجلس خوبی نداشتیم. یعنی هر مجلسی بدتر از مجلس قبل بوده است.

 از مجلس هفتم به بعد که دیگر دست اصولگراها بود، چطور می گویید خوب نبود؟

فرقی نمی کند اصلاح طلب و اصولگرا ندارد. با فضیلت ترین مجلس ما می توان گفت که مجلس اول و پنجم بوده اند. شما می توانید مقایسه کنید میان استیضاح آقای مهاجرانی در مجلس پنجم با استیضاح آقای کردان در مجلس هفتم و اگر پارامترهای استیضاح را همه را کنار هم بگذارید، متوجه می شوید که این مجلس چقدر فضیلت دارد.

آقای ناطق نوری می تواند ظرفیت خود را برای وحدت اصولگرایان هزینه کند ؟

 به نظر من اگر خواستید یک تفکری را واقعا بگویید که اصولگراست، واقعا آقای ناطق نوری است. من ایشان را اصولگرای واقعی می دانم.

ایشان از اصولگراها در اتفاقات 88 دلخوری دارد؟

بله ایشان هم همان نظر من را دارد. باند اصولگرایی در حق ایشان ظلم کرد.

مطرح می شود که اصلاح طلبان سعی می کنند ، ایشان را به سمت خود بکشانند؟

در سال 92 هرکس به سمت آقای روحانی رفت، عاقلانه رفت و هر کس هم به سمت آقای ناطق می رود عاقلانه است. پس بهتر است که خود اصولگراها به سمت ایشان بروند. یعنی آقای ناطق نوری از لحاظ جوانمردی بین همه مسئولان نظام  زبانزد است. کسی که خصلت جوانمردی دارد بهتر است یا کسی که خصلت دروغ گویی دارد؟ کدام بهتر است سر کار باشد؟

شما ببینید طی این سال ها همه رفتارهایش اخلاقی بود. ایشان با آقای خاتمی رقیب بود اما هنوز نتیجه انتخابات اعلام رسمی نشده بود به ایشان تبریک گفت. بیشترین کمک را در مجلس پنجم به دولتی که رقیبش بود، کرد. این حرف، مورد تائید همه اصلاح طلبان و اصولگراهاست. یعنی همیشه مدیریت شان عاقلانه بوده است.الان هم اگر سر کار بیاید باز هم مدیریتش عاقلانه خواهد بود.

29220

کد N995960

وبگردی