آفتاب

"ضد - انقلاب" عربی و میراث داعشی

"ضد - انقلاب" عربی و میراث داعشی

"ژان پی‌یر فیلیو"، نویسنده،‌ مورخ و عرب‌شناس فرانسوی در کتاب جدید خود عنوان کرده که شرایطی که در پی بهار عربی از سوی کشورهای عربی تحمیل شد،‌ منجر به ظهور داعش و سایر گروه‌های ضد دموکراتیک افراطی شده است.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، "میدل‌ ایست آی‌" نوشته است: یک مغالطه رایج در جامعه بین‌المللی وجود دارد که فرض می‌کند همه نخست‌وزیرها در خاورمیانه قدرت برابری دارد. زمانی که "ریاض حجاب"، نخست‌وزیر سوریه در سال 2012 پناهنده شد‌، سیاستمداران و رسانه‌های مخالف به شدت هیجان‌زده شدند، اما وی به عنوان شخصی کم نفوذ در درون نظام فعالیت می‌کرد. بسیاری از پست‌های وزارتی تنها مکان‌هایی برای حرافی هستند تا قلب تپنده دولت. قدرت واقعی در دل سازمان‌های نظامی و امنیتی نهفته است که هر جنبه از دولت را تحت تسلط دارند.

چهار سال پیش بهار عربی به سرعت قفسه‌های کتابخانه‌ها را پر از کتاب‌هایی کرد که با شتاب‌زدگی تهیه شده بود و اعلام می‌کرد که عصر جدیدی در راه است و در آنها شجاعت و دستاوردهای موج جدید معترضان و ابزارهای پویای رسانه‌های اجتماعی ستوده می‌شد.

با این حال، این طلوع به ظاهر جدید به سرعت به یک غروب خونین تبدیل شد. روزهای خوب در حالی سپری شده است که سوریه‌، لیبی‌، یمن‌، عراق و فلسطین با بحران‌های مخرب‌تری روبه‌رو هستند. تلاش‌ برای درک هر مورد و فعل و انفعال پیچیده آن کاری پر پیچ و خم است.

این روند خشونت‌آمیز را می‌توان با استفاده از عبارت "دولت عمیق" توصیف کرد.

ژان پی‌یر فیلیو، کارشناس اسلام معاصر‌ و مورخ و عرب‌شناس فرانسوی تلاش کرده است تا نقش پنهان "دولت عمیق" در هدف گرفتن این نیروهای انقلابی محبوب را مورد رسیدگی قرار دهد.

عبارت "دولت عمیق" اولین بار از عبارت ترکی آن "درین دولت" حدود 10 سال پیش از ورود به قرن بیست و یکم نشات گرفت. در آن دوران بسیاری از گروه‌های نظامی ترکیه به نیابت از دولت در عملیات‌های مخفیانه سرکوب جنبش‌های استقلال‌طلبانه کردها وارد عمل می‌شدند. تا پیش از بهار عربی‌، کشورهایی در جهان عرب به طور معمول‌ آشکارا و بدون شرمندگی دیکتاتوری بودند. به عبارت دیگر نیازی به "عمق" و پنهان‌کاری برای نحوه و روش‌های کنترل ظالمانه خود نداشتند.

این مورخ فرانسوی در ریشه‌های اصلی تشکیل کشور در منطقه خاورمیانه کاوش می‌کند و مسیرهایی را مورد بررسی قرار می‌دهد که به دو دسته کمالیسم در ترکیه و دیگری وهابیت در عربستان تقسیم شده است و هدف هر دوی آنها خرد کردن هرگونه رنسانس عربی است.

ژان پی‌یر فیلیو یک دسته از رژیم‌ها در جهان عرب را در دسته‌ای طبقه بندی کرده که به آنها «مملوکان مدرن عرب» می‌گوید. "مملوک‌ها" فرماندهان نظامی ترک بودند که صدها سال پیش از آنکه ناپلئون در 1798 کار آنها را به پایان برساند، جهان اسلام را تحت سلطه خود داشتند. متاسفانه این عرب‌شناس فرانسوی آنقدر روایت خود را با گفتمان تاریخی ترکیب می‌کند که باعث می‌شود گاهی اوقات استدلال وی چندان روشن نباشد.

نمونه اصلی کشورهای مملوک در الجزایر‌، مصر، سوریه و یمن پیدا می‌شود؛ جایی که ارتش، دستگاه دولت را در کنترل دارد و یک حزب با ایدئولوژی ملی‌گرا وجود دارد که تمام مخالفان را سرکوب و منابع ملی را غارت می‌کند. به گفته فیلیو‌، این دولت‌ها همانند موجودی درنده عمل کرده و از منابع نفتی و شبکه‌های حمایتی تغذیه می‌کنند.

با این حال، این نویسنده فرانسوی نمی‌تواند به خوبی تفاوت میان کشورهای مملوک را از کشورهای خودکامه‌ای همانند صدام در عراق و یا قذافی در لیبی متمایز کند.

پادشاهی‌های عرب گرایش‌های دموکراتیک اندکی داشته‌اند و برخی نیز به شدت درگیر "ضد - انقلاب" (counter-revolution) بوده‌اند. عربستان سعودی خشم خود از انفعال غرب برای نجات حسنی مبارک را ابراز کرد و معتقد است که غرب به اخوان‌المسلمین اجازه داد تا دولت مصر را به دست بگیرد.

فیلیو چندین استراتژی کلیدی را توضیح می‌دهد که این کشورهای مملوک برای در قدرت ماندن پیاده کردند. "تهدید جهادی" اولین دشمن شیطانی است که برای توجیه حضور آنها استفاده شده است. وی استدلال می‌کند که تکه‌تکه شدن جنبش‌های مقاومت مردمی به ظهور چنین گروه‌هایی کمک می‌کند.

غرب در طول جنگ سرد در چنگال ترس تهدید شوروی قرار داشت. حال، گروه‌های مذهبی در خاورمیانه جایگزین‌هایی آماده هستند. برای رژیم‌های خاورمیانه‌، شبکه‌های شبه‌نظامی آنها بهترین بهانه برای تضعیف هرگونه جنبش‌های دموکراتیک و یا تضعیف کشورهای همسایه است.

ژان پی‌یر فیلیو در ادامه به رهبران نظامی و اطلاعاتی در کشورهای خاورمیانه اشاره می‌کند که در جریان کمپین «جنگ با ترور» جورج بوش، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا با وی متحد بودند و سخاوتمندانه سود بردند. این "رگه طلا" برای حمایت مالی از سازمان‌های شبه‌نظامی آنها مورد استفاده قرار می‌گرفت. نمونه درخشان آن علی عبدالله صالح در یمن بود که از حامیان خارجی خود سوءاستفاده کرده و پول آن را صرف گارد خود می‌کرد. تمام این رژیم‌ها پیش از حملات 11 سپتامبر مدعی بودند که سال‌هاست با القاعده مبارزه می‌کنند و به نقش خود در شکل‌گیری موفقیت‌های شبه‌نظامیان توجهی نداشتند.

این مملوکان همچنین از آرمان فلسطین سوء‌استفاده کردند و در شرایطی که فلسطینیان رنج می‌کشیدند غالبا به صورت مزورانه با این مساله برخورد می‌کردند. اقدامات لبنان در محاصره کمپ آوارگان یرموک با رفتار وحشیانه کنونی مصر با فلسطینیان در غزه همسان است.

فیلیو در پایان اینگونه نتیجه‌گیری می‌کند که هر طرفی که واقعا بخواهد تحولات منطقه‌ای را درک کند و بداند که چطور باید با داعش برخورد کرد‌، باید ماهیت "ضد - انقلاب" را درک کند. با وجود اینکه در یک دوره کوتاهی حمایت از آرمان‌های عربی محبوب و احیای حقوق از دست رفته از 2010 تا 2012 افزایش یافت، اما حالا چنین احساساتی از بین رفته است و مردم رها شده‌اند. کشورهایی که حتی وضعیت حقوق بشری اسفناکی دارند‌، هنوز هم بهترین شرط‌بندی برای شکست داعش محسوب می‌شوند حتی اگر داعشی‌ها به عنوان عمال دست‌نشانده خود آنها به کار گرفته شده باشند.

البته این سهم ناچیزی در دنیای تاریک رژیم‌های امنیتی عربی است.

انتهای پیام

کد N910397

وبگردی