آفتاب

وقتی «سعدی» محل چالش شد

وقتی «سعدی» محل چالش شد

در همایشی با موضوع «سعدی و متنبی»، درباره موضوع تاثیرپذیری سعدی از این شاعر عرب بحث و اختلاف نظرهایی مطرح شد.

بیش‌تر سخنران‌ها این موضوع را رد کردند، اما یکی از سخنران‌ها به شباهت مضمونی در آثار این دو شاعر اعتقاد داشت و سخنران دیگری از حرکت به سمت وحدت حوزه تمدنی عرب و عجم سخن گفت.

به گزارش خبرنگار ادبیات ایسنا‌، روز شنبه 29 فروردین‌ماه و در آستانه روز بزرگداشت سعدی، همایش «سعدی و متنبی (شاعر مشهور عرب)» در شهر کتاب مرکزی برگزار شد. در این نشست که با حضور و سخنرانی شخصیت‌هایی چون مهدی محقق‌، سیروس شمیسا‌، کوروش کمالی سروستانی، موسی اسوار و محمدعلی آذر شب همراه بود، ابتدا علی‌اصغر محمدخانی - معاون فرهنگی و بین‌الملل شهر کتاب - با ارائه گزارشی درباره برنامه‌های این موسسه در راستای بررسی تاثیرگذاری و تاثیرپذیری بین شاعران ایرانی و دیگر شاعران جهان اظهار کرد: در میان شاعران جهان نزدیک‌ترین شاعر به سعدی متنبی است. متنبی از شاعران قرن چهارم هجری و از برجسته‌ترین شاعران عرب است. او بیش از 50 سال عمر نکرد ولی شعر و جایگاهش در ادبیات عرب‌، فارسی و جهان اشتهار فراوانی دارد. از قرن چهارم به بعد شاعران ایرانی شعر او را می‌شناختند و کسانی هم از او تاثیر پذیرفتند.

او افزود: گفته می‌شود در میان شاعران فارسی‌زبان سعدی بیش از همه از متنبی تاثیر پذیرفته است که این موضوع می‌تواند قابل بررسی و گفت‌وگو باشد.

محمدخانی همچنین گفت: تا به حال پایان‌نامه‌ها و کتاب‌های زیادی درباره بررسی تاثیرپذیری سعدی از متنبی نوشته شده است.

در ادامه نشست کوروش کمالی سروستانی – مدیر مرکز سعدی‌شناسی - با خواندن بخشی از یکی از این پایان‌نامه‌ها به انتقاد از پایین بودن سطح کیفی آن‌ها اشاره کرد و در ادامه درباره این موضوع که گفته می‌شود سعدی تحت تاثیر متنبی بوده است‌، اظهار کرد: اگر سعدی تحت تاثیر متنبی بوده است پس باید بزرگ‌ترین شاعر فارسی‌زبان ما متنبی باشد نه سعدی و دیگر شاعران بزرگ خودمان!

او با اشاره به نوشتن کتابی از سوی حسینعلی محفوظ که در آن گفته شده است سعدی بسیاری از مضامین شعرهایش را از متنبی وام گرفته است‌، گفت: آقای محفوظ بیتی را شاهد گرفته و توجه ویژه سعدی را به متنبی از آن استخراج کرده‌ و به این نتیجه رسیده که سعدی متاثر از این شاعر عرب بوده است؛ در حالی که من هرچه گشتم این بیت در نسخ خطی دیوان سعدی وجود ندارد. حال سوال من این است که این بیت از کجا آمده است؟

کمالی همچنین با تعریف مضمون‌گیری و اقتباس از شعر عرب اظهار کرد: برخی با عرب‌گرایی در آثار شاعران ما کوشیده‌اند عرب‌نگاری ما را پیدا کنند، اما فراموش کرده‌اند که خود عرب‌ها در بسیاری از آثارشان معتقدند پند و اندرز از متون ایرانی و ساسانی وارد آثار عربی شده است. رفت و برگشت از دیگر زبان‌ها به فارسی و از فارسی به عربی و دوباره از عربی به فارسی به معنی آن نیست که ایرانی‌ها مثلا کتاب «کلیله و دمنه» را از اعراب گرفته‌اند.

در ادامه نشست مهدی محقق – رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی - با بیان این‌که متنبی لغتا یعنی کسی که ادعای نبوت می‌کند اظهار کرد: او کسی است که نبی نیست و ادعای نبوت می‌کند و متنبی کسی است که در چنین دوره‌ای چنین ادعایی کرده بود. در آن زمان مدعیان نبوت زیاد بودند بنابراین دانشمندان ناچار شدند کتابی در این زمینه بنویسند که نبی و متنبی چه کسانی هستند.

او با اشاره به نگارش مقاله‌ای در رابطه با کتاب حسینعلی محفوظ که در آن سعدی را متاثر از متنبی شاعر عرب دانسته است‌، گفت: سال 1338 زمانی که محفوظ این کتاب را نوشت و جایزه سلطنتی را هم گرفت از یکی از هم‌کلاسی‌هایم شنیدم که گفت آقای محفوظ وقتی این کتاب را نوشته بود در ایران دوستی داشته است که به او گفته ایرانی‌ها دو شاعر مهم بیش‌تر ندارند؛ سعدی و حافظ. یکی را من در هم شکستم تو هم بیا و حافظ را در هم بشکن. البته این مساله را خود من از او نشنیده‌ام بلکه کسی برای من نقل کرد. اما این حرف برای من خیلی گران آمد و باعث شد من مقاله‌ای را چاپ کنم. در آن‌جا نوشته‌ام که قدما گفته‌اند بسیاری از شاعران توارد الخاطره دارند بنابراین لازم نیست که هرچه متنبی در قرن چهارم گفته و سعدی در قرن هفتم، آن را اقتباس بنامیم.

محقق در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: علما و اهل بلاغت متفق‌القول هستند که فضیلت کلام به معانی نیست بلکه به الفاظ فاخر است.

این نویسنده و پژوهشگر در ادامه به تبادل‌های فرهنگی بین ایرانیان‌، جهان اسلام و دیگر فرهنگ‌ها و تمدن‌های موجود در سراسر دنیا اشاره کرد و گفت: اسلام دروازه‌های علم را باز کرد. پس از ظهور اسلام دانشمندان کتاب‌هایی را از یونانی‌، سریانی،‌ پهلوی‌ و سانسکریت به زبان عربی ترجمه کردند بنابراین با این فرهنگ بسیاری از مضامین از جاهای دیگر وارد شد؛ حال اگر مضمونی وارد این فرهنگ شد و در قرن چهارم متنبی آن را به کار برد و سعدی همان را در قرن هفت نمی‌توان گفت که سعدی از خودش ابتکار نداشته است.

محقق با بیان این‌که بسیاری از مضامین را عرب‌ها از شاعران فارسی‌زبان گرفته‌اند، اظهار کرد: البته درباره وزن درست است و ایرانیان در جاهایی وزن شعر را از اعراب گرفته‌اند.

به گزارش ایسنا،‌ در بخش دیگر این مراسم موسی اسوار - مترجم ادبیات عرب - اظهار کرد: بسیاری از مضامین حکمی که در اشعار متنبی آمده است‌، در آثار دیگر شاعران وجود دارد و می‌توانیم رد این مضامین حکمی را در آثار شاعران قبل از او پیدا کنیم.

او در ادامه با خواندن متنی که آماده کرده بود، گفت: اگر بنا باشد موضوع و مدخلی بین گفت‌وگوی فرهنگی اختیار کرد سعدی و متنبی مناسب‌ترین نمونه تعامل دو فرهنگ از دو اقلیم همجوار هستند. از یک سو سعدی قطع نظر از حشر و نشر بیست و چندساله او در حیات علمی و ادبی بغداد‌، وامدار زبان و ادب عرب است و از سوی دیگر متنبی مفتون جلوه‌های طبیعی و مدنی دیار فارسی و نمک‌پرورده آل بویه و اثرگذارترین شاعر عرب بر شعرا و نویسندگان پارسی‌گو بوده است.

اسوار گفت: این دو سخنور‌، با وجود فاصله سه قرن‌، از جهات بسیار‌ خاصه از حیث خلق مضامین حکمی و تفرد در بلاغت‌، به هم شباهت دارند. شان و منزلت ممتاز هر دو نیز تا حدودی زیادی‌ معطوف به همین دو خصیصه است‌، هرچند پاره‌ای از مایه‌های حکمی سعدی از مضامین متنبی باروبر گرفته است. در شعر این دو شاعر بلاغت و حکمت در اوج است. هرجا مضمونی حکمت‌آمیز آمده در بلیغ‌ترین و رساترین بیان و تعبیر نشسته و این دو مقوله همگام و هماهنگ تقارن نغز و موثری در صورت و محتوای شعر پدید آورده است. بنابراین هم سعدی و متنبی از جهتی مصداق تناظرند و هم بلاغت و حکمت در شعر آن دو.

او در ادامه این متن که با عنوان «تناظر بلاغت و حکمت در شعر سعدی و متنبی» ارائه شد‌، به جایگاه این دو شاعر در ادبیات عرب و ادبیات فارسی اشاره کرد و سپس به مقایسه برخی از بیت‌هایی که به گفته او با هم شباهت مضمونی دارند‌، پرداخت.

همچنین محمدعلی آذرشب – مترجم ادبیات عرب - به ویژگی‌های این دو شاعر اشاره کرد و گفت: برگزاری این‌گونه برنامه‌ها برای ایجاد یک گفتمان فرهنگی بین‌المللی در چارچوب ادبیات است که مساله مهمی است.

او اظهار کرد: ادبیات یک گفتمان جهانی است که اگر به درستی جا بیفتد بهترین وسیله برای ایجاد گفتمان فرهنگی بین‌المللی است.

آذرشب گفت: به نظرم بر روی این مساله تکیه کنیم بهتر می‌شود تا این‌که خدای نکرده این گفتمان مشترک تبدیل به دعوای عرب و عجم شود. اگر بتوانیم مساله سعدی و متنبی را به سمت وحدت حوزه تمدنی عرب و عجم، ترک و هند سوق بدهیم کار بزرگی انجام داده‌ایم.

این مترجم ادبیات عرب در ادامه با بیان این‌که باید مقاصد ادبیات مشخص شود‌، اظهار کرد: به نظرم باید در ادبیات هم مثل فقه مقاصد ادبیات را تبیین کنیم که من گمان می‌کنم یکی از مقاصد احیاگری است.

به نظر من سعدی و متنبی هردو شاعران بزرگ احیاگر هستند که وقتی احساس کردند نوعی مرگ تمدن در جامعه‌شان رخ داده است‌، به پا خاستند. به نظرم امروز نیز به ایجاد گفتمان نیاز داریم چون معتقدم زبان و ادبیات می‌تواند احیاگر باشد مخصوصا در دوره‌ای که جهان اسلام در خطر قرار گرفته است. این وظیفه ادبیات است چون ادبیات با شعور کار دارد.

او همچنین عزت‌بخشی را از دیگر محورهای گفتمان‌های متنبی و سعدی خواند و در این‌باره گفت: زمانی هیات سیاسی ایرانی با انور سادات پشت میز مذاکره قرار گرفتند. در آن‌جا انور سادات شعر «هر که نان از عرق خویش خورد منت از حاتم طایی نبرد» را خواند که باعث شد هیات ایرانی او را تشویق کند. همین شعر و تشویق ایرانی‌ها باعث شد که رابطه ایران و مصر بهبود یابد. اما امروز وقتی خود بچه‌های ادبیات قدر ادبیات را نمی‌دانند از دیگران توقعی نیست.

آذر شب دیگر محورهای شعر متنبی و سعدی را ذوق‌پروری‌، عشق‌ و جوانمردی عنوان و اظهار کرد: ما امروز به احیای منش جوانمردی نیاز داریم.

به گزارش ایسنا‌، آخرین سخنران این مراسم سیروس شمیسا – نویسنده و پژوهشگر - بود که این مراسم با سالگرد تولد 67 سالگی‌اش نیز همراه شد.

او با موضوع «متنبی و سعدی؛ دو اسلوب متفاوت» گفت: متنبی جزو درس‌های همه شاعران و فاضلان قدیم بود، حتی عارفی مثل مولانا نیز متنبی می‌خوانده است که گفته می‌شود شمس به این متنبی خواندن مولانا انتقاد داشته است. این موضوع نشان می‌دهد همه کسانی که در گذشته تعلیم می‌دیدند متنبی را می‌خواندند و سعدی هم همین‌گونه بوده است. اما مساله این است که امروز علمی به نام نقد ادبی وجود دارد و فرمالیست‌های روسی 70 سال است که از مساله‌ای به نام بینامتنیت نام برده و نوشته‌اند که این بینامتنیت حساب و کتاب دارد.

او با بیان این‌که چیزی که در ادبیات مهم است مضمون هنری است اظهار کرد: غربی‌ها از موضوعی که در اثر یک هنرمند زیاد استفاده می‌شود به عنوان موتیف نام می‌برند. در شعر شاعر باید موتیف را به مضمون تازه تبدیل کند. حافظ به این خاطر حافظ است که با موضوع برخورد هنری کرده و مضمون تازه آفریده است.

او گفت: برخی از موضوعات که در اشعار شاعران مختلف آمده‌، سنت ادبی است و این را کسی از کسی نمی‌گیرد یعنی هم متنبی آن را گفته است و هم سعدی. از بوستان و گلستان ابیاتی را آورده و گفته‌اند پیش از سعدی متنبی آن‌ها را گفته است. در حالی که این‌ها بحث موضوع است نه مضمون و این به خاطر ناآشنایی گویندگان با علم جدید و نقد ادبی است. در گذشته تمام شاعران صاحب سبک این بحث‌ها را بلد بودند و فرق موضوع و مضمون را می‌دانستند اما ما بلد نیستیم.

شمیسا در ادامه اظهار کرد: نمونه‌ای که متاسفانه در کتاب‌های درسی هم وجود دارد این است که گفته شده سبک سعدی شبیه سبک متنبی است در حالی که سبک متنبی مثل سبک خراسانی است و هیچ نسبتی با سعدی ما ندارد.

او با بیان این‌که برخی از اشعاری که با اشعار متنبی مقایسه کرده‌اند موتیف است اظهار کرد: گاهی اوقات در مقایسه اشعار سعدی و نسبت دادن آن‌ها به اشعار متنبی کار به مسخره بیش‌تر شبیه است تا تحقیق علمی.

شمیسا با بیان این‌که در گذشته تمدن‌ها گسترده بودند و خلق‌الساعه نبودند گفت: نمی‌توان گفت که یک شاعر مضمونی را از شاعر دیگری گرفته است و در عین حال نمی‌توان گفت اگر یک شاعر مضمونی را خلق کرده این مضمون از آن خود او بوده است.

او در ادامه به اختلاف‌هایی که در حوزه سبک شعر سعدی و متنبی وجود دارد اشاره کرد و گفت: سبک متنبی خراسانی است و این سبک منطبق بر منطق نثر است نه شعر. متنبی بیش‌تر حرف می‌زند و قریب به اتفاق شعرهای او مدح هستند. در آن‌ها نه از طبیعت و زیبایی صحبت می‌شود و نه از احادیث در آن‌ها وجود دارد و این مسائل در شعر او بسامدی ندارد. مدایح او نیز در حد مدح شبیخون و کمینگاه است. او خلاق المعانی است اما دریغا مواردی که در اختیار می‌آورد تنها مدح است؛ حال آن‌که سعدی مدح طبیعت و عرفان را در اختیار دارد. برای کسی که با شعر سعدی، ‌حافظ و مولانا آشناست شعر متنبی مزه‌ای ندارد. شعر او بیش‌تر برای فضلا قبل از حمله مغول مزه داشت و به نظر من سعدی از متنبی بیش‌تر سهل و ممتنع را آموخته است.

انتهای پیام

کد N795136

وبگردی